نادر موسوی در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت استقبال بازدیدکنندگان از غرفه خانه کودکان افغانستان در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اظهار کرد: امسال ششمین سالی است که در نمایشگاه هستیم و اولین سالی است که با عنوان نشر آمو شرکت میکنیم؛ نشری که در حوزه شعر و ادبیات تخصصی افغانستان کار میکند. اما سال گذشته جای غرفهمان در نمایشگاه بهتر بود. امسال در این چند روز انتظار داشتیم که استقبال بیشتری از غرفه شود؛ در حالی که در بخش پایان نیمطبقه، مراجعهکنندگان زیاد هستند اما ما در جای مهجوری واقع شدهایم. اصلا کسی فکر نمیکند که در این قسمت غرفهای باشد، مگر اینکه کسی اشتباهی این طرف بیاید. از این جهت آن انتظاری که داشتیم برآورده نشد.
او افزود: پارسال گفتیم که جایمان خوب نیست اما امسال ما را جایی انداختند که حالا میگوییم صد شکر به پارسال. این همه هزینه برای نمایشگاه کتاب میشود تا کتاب در معرض دید بازدیدکنندگان باشد و چرخه تولید کتاب به گردش دربیاید و نویسنده رغبت کند تا بنویسد و چاپخانه و ناشر سرمایه بگذارند اما اگر قرار است کتاب دیده نشود و فروش نرود، این چرخه از بین میرود. امسال آن انتظاری که داشتیم برآورده نشد و فقط با گردن کج اینجا نشستهایم تا ببینیم که میآید.
موسوی سپس به کتابهایی که توسط خانه کودکان افغانستان منتشر شده است، اشاره کرد و گفت: سعی کردهایم کتابهایی که کار میشود، بهترین کتابهای شعر و ادبیات داستانی افغانستان باشد. یک مجموعه ۲۰ جلدی شعر و یک مجموعه حدودا ۴۲ جلدی داستان را از بهترین داستاننویسان کار کردهایم.
مسئول خانه کودکان افغانستان با بیان اینکه شعر افغانستان و بیشتر داستان آن برای خوانندگان ایرانی جذاب است، ادامه داد: سالی که در نمایشگاه کتاب شهر آفتاب بودیم، محل عبور بازدیدکنندگان عام از کنار غرفه ما بیشتر بود و این باعث میشد وقتی یک کتاب را میخرند فردای همان روز به دنبال کتابهای دیگری بیایند. یک ویژگی خاصی که ادبیات داستانی و شعر افغانستان دارد، این است که داستان و شعر افغانستان برخاسته از دردها و رنجهایی است که شاعر یا نویسنده خودش دیده و لمس کرده است. اگر از مهاجرت حرف میزند خودش آن را تجربه کرده، اگر از ویرانی حرف میزند خانه خودش ویرانش شده است. یا کشته شدن عزیزانش را در جنگ دیده و تلخی آوارگی را چشیده است. در همه این چیزها عشق را هم درک کرده است. بهنظر من یکی از علتهای مهم استقبال ایرانیان و فارسیزبانان از ادبیات افغانستان همین است. با اینکه مردم افغانستان سالها است که در ایران زندگی میکنند، هنوز سرزمین افغانستان برای مردم ایران ناشناخته است به طوری که از مراجعه عدهای به غرفه ما مشخص شد که حتی برخی از مردم ایران هنوز نمیدانند که زبان ما فارسی است.
نادر موسوی با اشاره به اینکه ما در ادبیات همدیگر وارد نشدهایم، اظهار کرد: مثلا یک کتاب «بادبادکباز» باعث شد تا نگاه مردم ایران نسبت به جامعه افغانستان عوض شود. و از این کارها باز هم باید باشد تا مردم بدانند که ما ریشههایمان و دردهایمان یکی است و از طریق ادبیات به زندگی یکدیگر وارد شوند.
او در پایان در پاسخ به سوالی درباره اینکه در ایام غیر از نمایشگاه کتاب چطور میشود ادبیات افغانستان را معرفی کرد، گفت: بخشی از آن به ناشران برمیگردد. دوره، دوره تبلیغات است و حتی بهترین محصولات هم اگر تبلیغ نداشته باشند، دیده نمیشوند. مثلا باید در نمایشگاههای مختلف حتی استانی شرکت کنیم و این آثار را به دست ناشران و فروشگاههای کتاب برسانیم و سمینارها و جشنوارههایی هم گذاشته شود تا ادبیات افغانستان به گوش خواننده ایرانی برسد.
انتهای پیام