مسئله از رونق افتادن مالها و مراکز خرید، امروزه با همهگیرتر شدن خریدهای اینترنتی و ارتباطات الکترونیک بحرانیتر و نگرانکنندهتر میشود، بهطوریکه پیشبینی شده است که تا سال ۲۰۲۲ از هر چهار مال آمریکا، یکی تعطیل شود. این مسئله در ایران نیز میتواند با اندکی تأخیر اتفاق بیفتد و بیم آن میرود که سرنوشت مالهایی که به سرعت در شهرهای بزرگ و کوچک کشور در حال سربرآوردن هستند، در آیندهای نه چندان دور چیزی شبیه سرنگونی باشد و این یعنی به هدر رفتن و در خاک مدفون شدن مقادیر قابل توجهی از سرمایه کشور؛ از سرمایه اقتصادی گرفته تا نیروی کار و منابع زیستمحیطی.
در این میان شبکههای مجازی نیز در این زوال تدریجی نقش خواهند داشت، چراکه اگر یکی از جذابیتهای مالها را همان رویاروییهای اجتماعی و دیدن و دیدهشدنها در عرصه عمومی و آشناییها و پیوندهای فرهنگی بدانیم، امروز شاهد آن هستیم که فضاهای مجازی همچون اینستاگرام، با قدرت در حال همهگیر شدن و جذب اقبال عمومی به سمت خود هستند و بسیاری از آنچه پیشتر در فضاهای باز شهری و اخیرا تا حدودی در مالها و مراکز خرید اتفاق میافتد، به نحوی دیگر در حال وقوع در فضای مجازی است و به مرور در حال تعریف و تعیین آداب و قواعد خاص خود نیز هست.
سه سال پیش بود که نشریه بیزینساینسایدر در مطلبی با «عنوان مگامالهای آمریکا در حال مرگ هستند، مرگی کند و زشت» هشدار داده بود که مراکز خرید بزرگ در آمریکا که زمانی رونق فراوانی داشتند، در حال تبدیل به متروکه هستند. بر این اساس، در سال ۲۰۱۴ مالکان این مگامالها در آمریکا دوران سختی را سپری میکردند تا بتوانند خردهفروشانی را برای اجاره مغازهها پیدا کنند.
خردهفروشان نیز با توجه به کمشدن مشتری و قیمت کارخانهای نسبتا بالای اجناس، صرفه اقتصادی چندانی برای حضور در این مگامالها نمیدیدند. در سال ۲۰۱۴ نیز کارشناسان اعلام کرده بودند که حدود ۱۵ درصد از مالهای آمریکا ظرف ۱۰ سال بعد یا تعطیل خواهند شد یا به فضاهایی غیر از خردهفروشی، همچون انبار کالاها تبدیل خواهند شد. این در حالی است که پیشتر همین کارشناسان رقم ۱۰ درصد را برای این موضوع پیشبینی کرده بودند. هووارد دیویدوویتز، رئیس هیاتمدیره شرکت مشاورهای و بانک سرمایهگذاری دیویدوویتز در نیویورک نیز سه سال پیش اینگونه پیشبینی کرده بود که ظرف ۱۵ تا ۲۰ سال آینده نیمی از مالهای آمریکا تعطیل خواهند شد.
حالا اما در سال ۲۰۱۷ آمار نشان میدهد که سرعت این روند بیش از پیشبینیهای سه سال پیش بوده است. ظرف تنها ۱۰ سال اخیر، دهها مال و مگامال در آمریکا تعطیل شدهاند و بسیاری دیگر در معرض خطر تعطیلی قرار گرفتهاند، چون خردهفروشان زنجیرهای بزرگی همچون میسیز، جیسیپنی و سیرز درب صدها فروشگاه خود را بستند تا از خونریزی بیشتر زخم کهنه خود که همان افت فروش است، جلوگیری کنند. یک شرکت فعال در عرصه معاملات املاک تجاری به نام «کواستار» نیز برآورد کرده است که نزدیک به یکچهارم مالها در آمریکا یا در حدود ۳۱۰ مال از ۱۳۰۰ مال موجود در این کشور در خطر از دست دادن فروشگاههای زنجیرهای بزرگ خردهفروشی خود هستند و وقتی که این فروشگاهها بسته میشوند، یافتن کسب و کاری که بتواند جایگزین آنها شود، بسیار دشوار است، چون آنها معمولا در ورودی مالهای چند طبقه را اشغال میکنند و معمولا زیربنای فضایی که اشغال میکنند، هزار مترمربع است.
در سال های اخیر شاهد حضور سازه های بی تناسب و غول پیکری به نام مال و مگامال در تهران و شهرهای بزرگ هستیم که اغلب نه برای رفاه مردم، بلکه برای سود بیشتر مالکان آن بنا نهاده شده اند.
حربه تبلیغات، آنهم از نوع گوبلزی آن که بر تکرار دروغ بزرگ استوار است، رسانه ها را مجاب می کند تا در ازای تبلیغات گسترده و درآمدزایی برای رسانه، ساختن مگامال ها را امری درست و به نفع شهروندان و در شکلی سخیف تر سازه ای تمدنی معرفی کنند. موضوعی که در ساخت بازار بزرگ ایران (ایران مال) به عینه دیده شد. در حالی که اکثر کارشناسان وجود مگامال ها را در دنیای کنونی پدیده ای مسموم برای فضای شهری می دانند که باعث کاهش آرامش بصری شهروندان، افزایش ترافیک، آلودگی های صوتی، افزایش بی رویه مصرف و سوق دادن جامعه به سمت ارزش های سرمایه داری می شود، از ایران مال به عنوان سازه ای تمدنی یاد شد و آن را با میدان نقش جهان اصفهان که بافتی سراسر آرامش و امنیت است، مقایسه کردند و چه مقایسه نابجایی که میدان نقش جهان، اصفهان را مبدل به نصف جهان کرد و ایران مال بر مشکلات شهروندان خواهد افزود و علاوه بر مزاحمت های ترافیکی، صوتی و بصری باعث از رونق افتادن کسب و کارهای خرد در شرایط بد اقتصادی کنونی خواهد شد تا آنجا که به قیمت پر شدن جیب صاحبان این مجموعه و برگرداندن وامهای کلان به نظام بانکداری ( بیش از 12 هزار میلیارد تومان برای این مجموعه هزینه شده است) که مغازه های بزرگ را به قیمت هایی گزاف به صاحبان برندهای مطرح عرضه می کنند، از جیب طبقه ضعیف و به صورت ذره ذره کم خواهد شد تا صرفه اقتصادی برای عرضه کنندگان کالا فراهم شود و با این توصیف عده ای که تعداد آنها چندان هم کم نیست، همیشه نظاره گر خواهند بود و از این بازی سودی نخواهند برد.
جالب اینجاست که تمام مظاهر بازار بزرگ ایران مبتنی بر سرمایه داری و جلب توجه افراد پردرآمد و مرفه جامعه است (کارشو، هتل 5 ستاره، ایوان الماس، زمین های تنیس و...) و افراد ضعیف تنها می توانند به سینما بروند، پیاده روی کنند و به تماشای آبشار موزیکال بنشینند و در حسرت خرید از مغازه های مجلل روز خود را سپری کنند.
البته برای خالی نبودن عریضه نمازخانه ها، کتابخانه و مسجدی آنچنانی نیز ساخته شده که فرشهای مجلل و معماری آن ما را به یاد مسجد بزرگ امویان در سوریه می اندازد و نقش پلیس خوب را در میان مظاهر سرمایه داری ایفا می کند.
اساس شکل گیری ایران مال بر بنگاه داری و ساختن مغازه هایی مجلل برای اجاره است تا از اجاره های کلان آن با همراهی ارابه تبلیغات، چرخهای سرمایه داری هموارتر حرکت کند و تلویزیون و رسانه های جریان اصلی به عنوان ابزارهای فریب توده از این موضوع حمایت می کنند. تبلیغات گسترده و بی محابای این بازار در تمامی رسانه ها حکایت از این موضوع دارد؛ چرا که هر یک حیات دیگری را تضمین می کنند.
عمر این سازه های بتنی که از آنها به نمادهای تمدن ایرانی- اسلامی یاد می شود، البته زیاد نخواهد بود، ولی همه ما شاهد بحرانهای آتی اجتماعی و فرهنگی حاصل از آنها خواهیم بود و تبعات آن برای جامعه جبران ناپذیر است.
مردمی که حتی قدرت خرید گوشت و مایحتاج اولیه زندگی خود را ندارند، در رسانه ملی و با پول بیت المال نظاره گر خانه های مجلل، رستوران های چشم نواز و زرق و برق مغازه هایی هستند که با نامهای زیبایی همچون مال، مگامال و ایران مال مزین شده اند.
انتهای پیام