به گزارش ایسنا، علی باقری عضو ارشد تیم سابق مذاکرهکننده هستهای در قسمت نود و چهارم از برنامه بدون توقف اظهار کرد: ما وقتی میخواهیم به عنوان یک کنشگر در عرصه بینالمللی نمود داشته باشیم، باید یک تعریفی از خودمان داشته باشیم و بر اساس آن تعریف نقش ایفا کنیم. من فکر میکنم تعریف درست بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی این است که یکی از اهداف اساسی سیاست خارجی ما، صیانت از هویت ملت ایران است که این هویت سه بُعد اسلامی، بعد انقلابی و بعد تاریخی دارد.
وی ادامه داد: این یک نگاه است و نگاه دیگری که میگوید ما اصلاً در دنیای ابرقدرتهای بزرگ اصلاً عددی نیستیم که برای خودمان چیزی تعریف کنیم، حالا اگر بر اساس آن بخواهیم کنشگری کنیم میگوئیم برای چه باید به دنبال دردسر بگردیم و هزینه بدهیم؟ خروجی این نگاه در عرصه سیاست خارجی تنشزدایی است. وقتی میگویم من فقط میخواهم تنش را از بین ببرم، باید امتیاز بدهم. به عقیده من تنشزدایی برای دوست است ما در برابر دشمن باید سیاست تهدید زدایی داشته باشیم، اساساً به نظر من نگاه تنشزدایی نگاهی منفعلانه است که نهایتاً به تحلیل هویت ملی منتهی خواهد شد و هیچ چیزی از ما باقی نخواهد ماند.
این فعال سیاسی در ادامه به سابقه مذاکرات هستهای ایران اشاره کرد و گفت: ما در شرایطی وارد مذاکره شدیم که برآورد طرف مقابل از ما این بود که ما ضعیف هستیم. در سال ۸۲ مذاکره با سه کشور اروپایی آغاز شد که مسئول آن نیز جناب آقای روحانی بودند. وقتی ایران وارد تعامل شد در ابتدای راه نتیجه این شد که ما تعلیق فعایتهای هستهای را پذیرفتیم، توجیهشان هم این بود که کشورهای اروپایی میگفتند که در آمریکا دیوانهای حکومت میکند با عنوان بوش که به افغانستان و عراق حمله کرده و ایران را محور شرارت میداند و مترصد این است که یک بهانهای پیدا کرده تا به ایران حمله کند و ما میخواهیم این بهانه را بگیریم.
باقری تصریح کرد: بر این اساس آنها اعلام کردند برای اینکه بهانه را بگیریم باید آتشبس اعلام شود و آتشبس این است که فعالیتهای هستهای را تعلیق کنید، بعد ما میرویم با دست پر پیش آمریکا و آتشبس آمریکا هم این است که پرونده شما را در شورای امنیت پیگیری نکند، بعد از آن ما چند مذاکره دیگر کردیم با این توجیه که کشورهای اروپایی پیشنهادشان را برای اینکه ایران و سه کشور اروپایی به توافق برسند برای آینده هستهای ایران مطرح کنند. آنها پیشنهادشان را در روزهای آخر دوره اصلاحات دادند که بخش آخر پیشنهاد این بود که اگر ایران میخواهد به سوخت هستهای در بازارهای بینالمللی دست پیدا کند باید کلیه فعالیتهای هستهایاش را تعطیل کند. چون آن موقع نیروگاه بوشهر در حال تکمیل بود و در مورد سوختش تعیین تکلیف نکرده بودیم و برای سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران هم باید فکر میکردیم.
وی با اشاره به اینکه در آن زمان ایران هنوز به توانمندی غنیسازی دست نیافته بود، تصریح کرد: این پیشنهاد توسط آقای روحانی همان زمان رد شد و ایشان قبول نکردند و اولین قطعنامهای که علیه ما صادر شد همین جا بود، دلیل صدور اولین قطعنامه این بود که چرا تعلیق را به هم زدید، این اتفاق سال ۸۴ افتاد. سال ۸۷ من مذاکرهای داشتم با رابرت کوپر معاون سولانا که ایشان در آن جلسه گفت ما سال ۸۲ وقتی که پیشنهاد تعلیق را به شما دادیم و شما پذیرفتید در چند مذاکره دیگر که از مهر ۸۲ تا مرداد ۸۴ با شما داشتیم خواستههای دیگری را از شما مطرح کردیم که شما به همه آنها عمل کردید و این برآورد برای ما حاصل شد که ما هر چه از شما میخواهیم انجام میدهید پس شما ضعیف شدید، برای همین گفتیم حالا که ایران آنقدر ضعیف شده بگذارید حرف آخر را در این پیشنهاد بزنیم و آنجا گفتیم که در واقع فعالیتهای هستهای باید تعطیل شود.
معاون دبیر سابق شورای امنیت ملی در پاسخ به این سوال که «شما به همراه تیم دکتر جلیلی در آن مقطع کشور را به سمت جنگ اقتصادی و تحریم سوق دادید، چرا از شیوه تنشزدایی استفاده نکردید» یادآور شد: خوب این یک نگاه است اگر این نگاه بود به نظر من در سال ۵۹ هم نباید مقاومت میکردیم، وقتی یک بیگانهای از ما میخواهد که به توانمندیهایمان اکتفا نکنیم و از ظرفیتهای خودمان استفاده نکنیم به خاطر اینکه او نمیخواهد. این مبنای عقلی ندارد، ما باید ببینیم هدفمان چه بوده آیا نتیجه مشخصی بود یا نه فقط میخواستیم به توافق برسیم، این دو نگاه متفاوت است چون مخصوصاً وقتی دولت یازدهم در تعاملی که با ۱+۵ داشت و به توافقی به نام برجام رسید خیلیها این بحث را مطرح میکردند چرا شما به توافق نرسیدید.
وی ادامه داد: بحث من این است که آیا هدف توافق بوده یا هدف آن نتیجه بوده است؟ هدفی که برای کشور ترسیم شده بود و در فرمایشات حضرت آقا هم تکرار شده بود و بنای عقلی هم داشت این بود که ما به دنبال رفع تحریمها بودیم. بعضیها میگویند هدف شما تنها تثبیت فعالیتهای هستهای بوده که درست نیست چون فعالیتهای هستهای که چیزی نبوده که آنها به ما داده باشند بلکه حق ما بوده که بر اساس توانمندی که داشتیم به آن رسیدیم و آنها با تحریمها مانع ایجاد کردند. ما باید برای رفع تحریمها تلاش میکردیم ولی در ضمن باید فرضمان هم این میبود که به فعالیتهای هستهای هم گزندی وارد نشود.
این دیپلمات در پاسخ به این سوال که «اگر نمیتوانستید جلوی تحریمها را بگیرید پس برای چه مذاکرده میکردید» یادآور شد: ما وقتی وارد مذاکرات شدیم اصلاً طرف مقابل حاضر نبود معاملهای انجام دهد فقط میگفت بروید قطعنامههای شورای امنیت را اجرا کنید، ما در مقطع اول به اصطلاح خودشان تحریم هوشمند بودیم تا هستهایمان جلو نرود، اما وقتی دیدند با وجود همه تحریمها، فعالیتهای هستهای جلو رفت یک نقطه عطفی صورت گرفت و بر این اساس در تابستان ۹۰ خط قرمز آمریکا در مقابل ایران به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرد.
وی تصریح کرد: آمریکاییها تا تابستان ۹۰ قائل به غنیسازی صفر در ایران بودند ولی تابستان ۹۰ وقتی آنها تولید و ذخیره ۲۰ درصد را که از سمبلهای قدرت هستهای ما بود دیدند آمدند خط قرمزشان را به ساخت سلاح تغییر دادند، یعنی در حرف پذیرفتند اما در عمل نمیخواستند بپذیرند به همین خاطر تحریمهای فلجکننده را اعمال کردند، آمدند فشار را گسترده کردند تا نظام را وادار کنند که خواسته آنها را بپذیرد.
معاون دبیر سابق شورای امنیت ملی در پایان اشاره کرد: در آذر ۹۲ وقتی ما توافق ژنو را پذیرفتیم جان کری را برای بازخواست به کمیته روابط خارجی سنا احضار کردند که چرا رفتید با ایران توافق اولیه ای کردید که در شش ماه آینده به توافق هستهای برسید و او این نکته را گفت که تا قبل از توافق ژنو دو تا ساعت کار میکرد یکی ساعت توسعه فنی هستهای ایران و یکی ساعت تأثیرگذاری تحریمها بر ایران با این تفاوت که سرعت ساعت توسعه فنی هستهای ایران بیش از سرعت تأثیرگذاری تحریمها بود ما با توافق ژنو چرخش سرعت ساعت فنی هستهای ایران را متوقف کردیم اما ساعت دوم کار میکند.
انتهای پیام