این دو نماینده فعلی مردم در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی از چهرههای سیاسی هستند که میتوان از آنان به عنوان شاهدان زنده فعالیتهای دانشجویی در دهه ۷۰ به خصوص اتفاقات منتهی به کوی دانشگاه نام برد.
فراهانی و قاضیزاده که جایگاه امروزشان را مدیون تلاششان در تشکلهای قانونی دانشجویی هستند، در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با حضور در خبرگزاری دانشجویان ایران در نشستی مهمترین وقایع دانشگاه و فرارز و فرودهای جنبش دانشجویی را مرور کردند که مشروح آن را در زیر میخوانید.
قاضیزاده هاشمی در تبیین تحولات جنبش دانشجویی در دهه اول انقلاب با تاکید بر اینکه جنبش دانشجویی یکی از خاستگاههای جدی انقلاب بود گفت: علاوه بر بحث ۱۶ آذرماه، شاهد اتفاقات مربوط به سالهای ۵۴ تا ۵۷ و جنبشهای چپگرایانه یا تفکرات مارکسیستی در دانشگاهها بودیم، در آن دوران تفکر مارکسیستی تفکر غالب پیشتازانه در دانشگاهها بود.
وی با بیان اینکه در آن زمان جریانات چپ به معنی کمونیست و تفکر مارکسیستی دانشگاههای مختلف دنیا را تحت پوشش قرار داده بودند، توضیح داد: این تفکرات بخشی از جوانان، نخبگان و دانشجویان کشور را تحت تأثیر قرار داد و در فضای سیاسی کشور هم ذی مدخل بودند. این موضوع را میتوان در فیلمهایی مربوط به دادگاههای گلسرخی دید. بعد از آن در دانشگاهها هم شاهد این تفکرات بودیم نمونه آن مربوط به احسان طبری و هواداران شأن و برخی از جریانات روشنفکری است، جریان روشنفکری را مرحوم دکتر علی شریعتی در فضای دانشگاه کشور مدیریت، هدایت و راهبری میکرد و جریان اسلامی نیز در دست روحانیونی همچون شهید مفتح و تفکرات شهید مطهری بود که در دانشگاهها تدریس میکردند. قاضی زاده: جنبش دانشجویی یکی از خاستگاههای جدی انقلاب بود که در ۱۳ آبان نقش پشتازانه داشت و بعدها همین نقش را حفظ کرد.
قاضی زاده با بیان اینکه میتوان فضای دانشگاه قبل از انقلاب را در سه گروه ترسیم کرد، گفت: هدف مشترک این گروهها سقوط رژیم پهلوی بود که آن را در تجمعات، تظاهرات، موضع گیری ها و اتفاقات آن زمان در دانشگاهها و خوابگاهها دنبال میکردند. آنها رژیم پهلوی را در درجه اول رژیم وابسته محض در برابر غرب و آمریکا و بعد رژیمی مستبد و دیکتاتور میدانستند.
وی با تاکید بر اینکه یکی از اضلاع پیروزی انقلاب حضور دانشجویان کنار سایر اقشار بود، افزود: دانشجویان در انقلاب نقش برجستهای داشتند به همین دلیل حرکت آنها در ۱۳ آبانماه ۵۸ بر اساس نقش محوری شأن در قبل از انقلاب بود؛ دانشجویان در شرایطی وارد میدان شدند که اقشار دیگر در صحنه نبودند چون دانشجویان خود را صاحبان جدی انقلاب و تأثیرگذار میدانستند.
این فعال اسبق دانشجویی با یادآوری اینکه ۱۳ آبان سال ۵۸ به نام انقلاب دوم مشهور شد و خاص جنبش دانشجویی بود، گفت: حرکت ۱۳ آبانماه سال ۵۸ و به دنبال آن ۴۴۴ روز نگه داشتن آمریکاییها، مخالفان و هوادارانی داشت که درنهایت امام خمینی (ره) از حرکات دانشجویان در برهههای مختلف حمایت کامل کرد. مذاکرات آن دوران و اسناد منتشر شده توسط دانشجویان از لانه جاسوسی همه با ایستادگی امام (ره) رخ داد.
به گفته وی جنبش دانشجویی در ۱۳ آبان نقش پیشتاز داشت و به همین دلیل توانست این نقش پیشتازانه را حفظ کند.
قاضی زاده با اشاره به دوران انقلاب فرهنگی گفت: با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها تا سال ۶۳ حدود سه- چهار سال شاهد فعالیت دانشگاهها نبودیم بعد از آن جنبش دانشجویی بر اساس نقش و قاعده مورد اعتقادش فعالیت کرد. آن دوران مصادف با جنگ بود که جنبش دانشجویی با راه اندازی واحدهای جنگی و اعزام نیروها به جبهه فعالیت و نقش خود را ایفا کرد.
وی با بیان اینکه تنها تشکل فعال در آن دوران انجمن اسلامی دانشجویان معروف به دفتر تحکیم وحدت بود، افزود: تحکیم وحدت در برهه تسخیر لانه جاسوسی و چه در دوران جنگ متشکل از همه گرایشها و تفکرات بود؛ دفتر تحکیم وحدت در سال ۵۸، بعد از انقلاب فرهنگی و در طول جنگ منظومه فکری از همه گرایشها و رنگینکمانی از همه رنگهای سیاسی در کشور بود. برخی قطبهای این منظومه و رنگینکمان بعد از سال ۶۵ گسترش پیدا کرد که برخی معتقدند نحیفتر و برخی دیگر اعتقاد به قویتر شدنش دارند.
به گفته وی دفتر تحکیم وحدت با نزدیک شدن به پایان جنگ به سمت انحصارگرایی حرکت کرد و ویژگی منظومه فکری بودن برای همه گرایشها تبدیل به نگاه تک بعدی ترشدن شد. آن زمان در عرصه سیاسی هم تحولاتی در سال ۶۶ رخ داد که مهمترین آن پیام امام خمینی (ره) درباره دو منشور برادری و پیام به روحانیت برای حل اختلافات جامعه روحانیت و مجمع روحانیون بود که تأثیراتی در دانشگاهها ایجاد کرد. قاضی زاده: دفتر تحکیم وحدت با نزدیک شدن به پایان جنگ به سمت انحصارگرایی رفت که بعد از رحلت امام و رهبری مقام معظم رهبری جامعه اسلامی دانشجویان به صورت علنی از دفتر خارج شد.
قاضی زاده با بیان اینکه دانشگاه نقش خود را در حمایت و پشتیبانی از جبهه و جنگ ایفا کرد گفت: بعد از آخرین فراخوان مربوط به سال ۶۷ تحت عنوان سپاه محمد رسول (ص) که بعد از پذیرش قطعنامه و حمله عراقیها در تابستان ۶۷ بود، دانشجویان حضور گستردهای در جبههها داشتند. سال ۶۸ نیز مصادف با ارتحال امام خمینی (ره) و رهبری مقام معظم رهبری بود.
وی با این تحلیل که اتفاقات در سال ۶۸ خروجی اتفاقات مربوط به تحولات سال ۶۶ بود، اظهار کرد: در طول جنگ انجمنهای دانشجویی طرفدار میرحسین موسوی بودند آنها به دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری نیز نقدهایی داشتند که این اتفاقات خود را در موضوع انتصاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبری سرریز کرد. آن زمان در دفتر تحکیم وحدت اتحادیه انجمنهای اسلامی عملاً و ظاهراً خیلی تفاهمی با رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان مقام ولی فقیه نداشتند که بعد از اعلام رهبری ایشان تجمعاتی در دانشگاه تهران صورت گرفت. این آغاز تشکیل و خروج رسمی و علنی جامعه اسلامی دانشجویان بود.
دبیر کل اسبق جامعه اسلامی دانشجویان کل کشور یادآور شد: اعضای جامعه اسلامی، اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در دانشگاههای مختلف بودند که از رهبری آیتالله خامنهای طرفداری میکردند. آنها به نوعی از انجمنهای اسلامی اخراج شده و یا خودشان به دلیل فضای حاکم استعفا دادند و تشکیلات جدیدی تحت عنوان اتحادیه جامعه اسلامی را اعلام کردند. آن زمان اتحادیه دانشجویی معروف به طیف طبرزدی وجود داشت که بیشتر نزدیکان مرحوم هاشمی و میرمحمدی بودند، کارشان را با نشریه پیام دانشجو با حمایتهای ویژه دفتر آقای هاشمی آغاز کردند کما اینکه بعدها آنقدر تند شدند که مقابل مرحوم هاشمی ایستادند و نتوانستند از بدنه دانشجویی قوی برخوردار باشند.
به گزارش ایسنا مجید فراهانی نیز در این نشست در تبیین تحولات جنبش دانشجویی در دهه اول انقلاب با بیان اینکه انقلاب اسلامی با رسیدن به سطحی از پختگی و عقلانیت و گذشتن از دوران احساسات و جوانی به دوران میانسالی و اصطلاحاً دوران بالندگی و تعالی وارد شده است ابراز امیدورای کرد که شاهد منشأ اثرات خوب برای مردم از سوی آنها باشیم.
وی همچنین با قدردانی از خبرگزاری ایسنا برای برگزاری این میزگرد به سبک میزگردهای گذشته جریان دانشجویی از ابتدای تأسیس اش گفت که این میزگردها میتواند منعکس کننده نگاههای مختلف جامعه و دانشگاهیان باشد که ایسنا میتواند آیینهای برای انعکاس همه دیدگاهها و نظرات شود.
این فعال اسبق دانشجویی با بیان اینکه قبل از بررسی جنبش و جریان دانشجویی از قبل تا بعد از انقلاب باید تقسیم بندیهای مربوطه به این جنبش و جنبشها اجتماعی را مورد بررسی قرار داد، گفت: همانطور که آنتونی گیدنز در کتاب جامعه شناسی خود در فصل جنبشهای اجتماعی اشاره دارد وقتی جنبشهای اجتماعی رخ میدهد که در سطح جامعه بین آنچه هست و آنچه باید باشد فاصلهای وجود دارد. در این شرایط مردم با مقایسه وضعیت فعلی و دیدگاه آرمانی شأن یکسری مطالبات را دنبال میکنند، نمونه آن شکلگیری جنبش سیاهان و ضد آپارتاید یا جنبش زنان است که با کار تشکیلاتی و جمعی به دنبال احقاق خواستههایشان هستند.
فراهانی با بیان اینکه جریان دانشگاهی شاخه روشنفکری نسل جوان است، توضیح داد: برگزیدههایی از دانشجویان بعد از گذشتن از سد کنکور وارد دانشگاه میشوند به قول دکتر شریعتی دانشجویان به واسطه نعمت محرومیت هیچ نوع وابستگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسبت به بافت حاکم نداشته و بخاطر رها بودن، آزاداندیشی و افکارشان مسائل و مشکلات داخل جامعه را میبینند که این مسائل باعث شده آنها به سمت کار جمعی برای اعتراض به یک مشکل پیش روند. فراهانی: دوران قبل از انقلاب دوران مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی بود که جنبش دانشجویی با آن مقابله میکرد. بعد از انقلاب نیز حرکات دانشجویی را میتوان در قالب تثبیت انقلاب نامگذاری کرد.
وی با بیان اینکه دوران قبل از انقلاب را میتوان به نام دوران مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی نامگذاری کرد، گفت: جریان و جنبش دانشجویی با رصد شرایط، وابستگی تام و تمام هیأت حاکمیت به قدرتهای خارجی را میدید که تنها به فرمان خارجی گام از گام برمیداشت، همه ارادهها به سمت یک نفر بود که منشأ همه تصمیمات به شمار میآمد. حال اینکه در همان زمان قدرت در دنیا دست مردم بود و حکومتهای سلطنتی هم تشریفاتی بودند و شاه فقط سلطنت و نه حکومت داشت اما در ایران علی رغم گشایشها نسبی در برخی حوزهها به لحاظ اجتماعی و اقتصادی باز هم اراده خارجی در سران کشور به خصوص شخص اول کشورها تأثیرگذار بود.
فراهانی با بیان اینکه مقابله با استعمار خارجی در حرکتهای مختلف دانشجویی وجود داشت به حادثه ۱۶ آذر ۳۲ و شهادت سه دانشجوی بی گناه اشاره و اظهار کرد: سه جریان مارکسیستی، مسلمان و ملی در جنبش دانشجویی قبل از انقلاب نقش آفرین بود، جریانهایی که متفقالقول با شاه مبارزه کرده که نتیجه فعالیتهای آنها پیروزی انقلاب در سال ۵۷ بود.
وی افزود: البته برخی معتقدند جنبش دانشجویی نداریم و جریان دانشجویی وجود دارد که درست نیست چون جنبش دانشجویی در مقاطع مختلف و با روحیه مطالبه گری، آرمان خواهی و بهبود شرایط از وضعیت فعلی به ایده آل فعالیت کرده است لذا جنبش دانشجویی اهداف مختلفی را در مقاطع گوناگون با توجه به تغییر شرایط و مقتضایت زمان دنبال میکرد.
این عضو اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران با بیان اینکه میتوان حرکات جنبش دانشجویی بعد از انقلاب را در قالب تثبیت انقلاب نامگذاری کرد، گفت: با وقوع انقلاب و حرکات آنارشیستی بعضاً شیرازه جامعه به هم ریخت، ارگانها و سازمانهای رژیم شاه از بین رفت که به بازسازی و نهادسازی کشور نیاز داشت که در آن زمان جنبش دانشجویی در تأسیس نهادهای انقلابی در سالهای ۵۷ تا ۵۹ یعنی قبل از جنگ نقش آفرینی کرد. مشخصاً هسته اولیه جهاد سازندگی از نیروهای جنبش دانشجویی بود و یا سپاه با حضور نیروهای دانشگاهی شکل گرفت. نیروهای دانشگاهی و جوانان نیز در نهادهای دیگر انقلابی و وزرات خانهها مسؤولیت داشتند.
فراهانی با اشاره به ۱۳ آبان ۵۸ افزود: تسخیر سفارت آمریکا نیز با تحلیل جنبش دانشجویی صورت گرفت آنها معتقد بودند که سفارت آمریکا مرکز توطئه آفرینی علیه انقلاب شده است و آمریکا میخواهد اتفاقات مشابه کودتای ۲۸ مرداد را پیاده سازی کند یعنی زمانی که شاه در زمان مصدق از کشور خارج شد زمینه سازی کودتای ۲۸ مرداد به وقوع پیوست جنبش دانشجویی سفارت آمریکا را با این تحلیل تسخیر کردند تا از کودتا جلوگیری کند و اتفاقات بعدی هم با این نگاه بود.
وی با بیان اینکه اصلیترین دغدغه جنبش دانشجویی در دوران جنگ نقش آفرینی در جهاد بود گفت: تشکیل هستههای اولیه مقاومت مردم در مقابل ارتش تا دندان مسلح رژیم صدام، ایجاد واحد مهندسی سپاه و تئوری جنگ همه جانبه، بسیج افکار عمومی از جمله فعالیتهای جنبش دانشجویی در دوران جنگ است که نمیتوان آن را فراموش کرد. البته همزمان بحث جنبشهای آزادی بخش و تلاش در جهت صدور انقلاب نیز از دغدغههای جنبش دانشجویی محسوب میشد لذا میتوان این دوران را دوران مقابله با بحرانها و تلاش برای تثبیت انقلاب نامگذاری کرد.
فراهانی با بیان اینکه بیشترین اتفاق در این سالها حذف جریان مارکسیستی و ملی و مذهبی و جبهه ملی در جنبش دانشجویی بود یادآور شد: قبل از انقلاب سه جبهه در جنبش دانشجویی وجود داشت که حوادث بعد از انقلاب باعث خارج شدن دو بال چپ و راست جنبش دانشجویی از صحنه شد. این وضعیت را با غیرقانونی شدن حزب توده و فضای تقابلی بین گروههای چپ مارکسیستی نیروهای مجاهدین خلق و گروههای مختلف چپ و از آن طرف با حذف جبهه ملی از صحنه سیاسی کشور و سکوت نهضت آزادی شاهد بودیم. در آن دوران عملاً بخش چپ و راست فعال جنبش دانشجویی حذف و جریان جنبش مسلمان نقش آفرین شد.
وی با بیان اینکه شاهد فعالیت و حضور جنبش دانشجویی مسلمان در دانشگاهها از سال ۵۸ تا ۶۸ بودیم افزود: وابستگی و ارتباط عمیقی بین جنبش دانشجویی مسلمان با حضرت امام (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی که الهام بخش همه حرکات جنبش دانشجویی مسلمان قبل انقلاب بودند، وجود داشت که به دلیل این پیوند جنبش دانشجویی مسلمان خود را به نام دانشجویان پیرو خط امام معرفی میکردند. فراهانی: دفتر تحکیم وحدت با الهام گیری از فرمان امام شکل گرفت که بعد از اعلام رهبری مقام معظم رهبری دو راهپیمایی تحت عنوان بیعت با رهبری را برگزار کرد.
فراهانی ادامه داد: بعد از رحلت امام (ره) دفتر تحکیم وحدت که در سال ۵۸ با الهام گیری از فرمان ایشان شکل گرفته بود، در جهت حمایت از از رهبری مقام معظم رهبری تحت عنوان بیعت با رهبری دو راهپیمایی را برگزار کرد.
وی با بیان اینکه انجمنهای اسلامی و تحکیم وحدت با ریاست جمهوری آقای هاشمی یک نوع نگاه عدالتخواهانه و مقابله با تبعیض و شعار جنگ فقر و غنا مورد تاکید امام راحل ر ا سرلوحه خود قرار داد گفت: عدهای اواخر سالهای جنگ و بعد از آن با زراندوزی و فاصله گرفتن از آرمانهای مردم در مسابقه اشرافیت تلاش کردند با برخورداری از مواهب بعد از جنگ نفع ببرند. شعار جنبش دانشجویی این بود که گشایشهای اقتصادی برای همه مردم باشد به همین دلیل غلبه فعالیتهای دانشجویی در دوران بعد از سال ۶۸ عدالت خواهی و مقابله با زراندوزی، اشرافیت و مبارزه با فساد بود لذا نام این دوران را میتوان دوران عدالت خواهی جنبش دانشجویی گذاشت.
به گفته فراهانی در این دوران اعتراضات جدی جنبش دانشجویی به نسخههای پیچیده شده توسط صندوق بینالمللی سازمان ملل بود که گرفتن وام با بهرههای بالا و شکلگیری طبقات اجتماعی نوکیسه اقتصادی را ترویج میداد به همین دلیل به نحوی فعالیتهای جنبش دانشجویی رنگ و بوی چپگرایانه پیدا کرد که مورد پسند دولتمردان آن زمان نبود به همین دلیل شاهد شکلگیری تشکلهایی مثل انجمن اسلامی دانشجویی وابسته به نگاه و دیدگاههای مرحوم هاشمی بودیم.
وی خاطرنشان کرد: در این بین میتوان تشکیل جریان جامعه اسلامی دانشجویان که نزدیک به جریانات جامعه روحانیت مبارز و گروههای اصولگرا و جناح راست بود را حرکتی میمون و خوب دانست بود. از سال ۷۲ به بعد کم کم جریان دانشگاهی به سمت دفاع از آزادیهای مشروع در قانون اساسی تغییر پارادایم داد. غلبه جدی فضای عدالت خواهی از سال ۶۸ کمرنگتر شد و به مرور بحثهای آزادیخواهانه و روشنگری در آن زمان شکل گرفت.
قاضی زاده در ادامه این نشست خاطرنشان کرد: به نظر من یکی از برهههای برجسته در جریان دانشجویی، دهه هفتاد است. ما در دهه هفتاد سه حرکت سینوسی در بحث جنبش دانشجویی داشتیم.
وی تصریح کرد: یکی از رویکردها معطوف به آیتالله هاشمی تحت عنوان سازندگی بود که عملاً در آن دوران شاهد یک رخوت و سستی در فضای سیاسی دانشگاه بودیم. بعد از ارتحال حضرت امام (ره) موجها و جنبشهای نه به گرانی و هرج و مرج اقتصادی و تورمهای شصت الی هفتاد درصدی وجود داشت. در مشهد، قزوین و شهرری جنبش حاشیهنشینها راه افتاده بود. آن زمان جنبش دانشجویی به علت نگاه خاصی که در دولتها نسبت به بحث تحولات سیاسی وجود داشت، در کف فعالیتهای خود بود. قاضی زاده: دهه هفتاد یکی از برهههای برجسته در جریان دانشجویی بود آن هم بعد از رخوت و سستی فضای دانشگاهها که در دوران مرحوم هاشمی وجود داشت.
این نماینده اسبق دانشجویی ادامه داد: در آن برهه مقام معظم رهبری سخنرانی داشتند قریب به این مضمون که من از کسانی که میخواهند دانشگاه ما سیاسی نباشد، نمیگذرم.
قاضیزاده در ادامه گفت: در این دوره نشریههایی مثل پیام دانشجو و صبح مهدی نصیری را داشتیم که با وجود آنکه تفاوتهایی داشتند اما در عین حال همپوشانیهایی هم داشتند؛ بر این اساس به علت نوع رفتار افراطگرایانه فضای عدالت طلبی به محاق رفت و سپس جنبش دانشجویی پدید آمد.
وی یادآور شد: ما از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ با اتفاقاتی که در دانشکده فنی دانشگاه تهران بر سر سخنرانی آقای سروش افتاد، به سمت سیاسی شدن دانشگاه رفتیم. میتینگهای آن زمان را مرور کنید. در آن دوران روزی نبود که میتینگ سیاسی برگزار نشود. همه موضوعات دانشجویی نبود؛ از قانون مطبوعات، اختیارات مجلس و شورای نگهبان بحث میشد تا رفراندوم درباره ولایت فقه؛ چراکه نگاه به دوم خرداد فقط برای ریاست جمهوری نبود. دوم خرداد یک حرکت برای گذر از ساختار ولی فقه بود.
این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: فضا در دانشگاه به سمت مباحث اصلاح قانون اساسی میرفت. این در حالی بود که ما در سال ۱۳۶۸ اصلاح قانون اساسی را پشت سر گذاشته بودیم. اصولاً شعار دوم خرداد، توسعه سیاسی و گسترش جامعه مدنی با حداکثر نهادهای انتخاباتی بود.
وی با اشاره به وقایع ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ گفت: این اوج فعالیت جنبش دانشجویی ادامه داشت تا ۱۸ تیر ۱۳۷۸. آن اتفاق یک حباب بزرگی بود که بر سر موضوع روزنامه سلام ترکید.
قاضی زاده در تصریح گفتههایش، یادآور شد: در یک برههای در دانشگاههای کشور، روزی ۲۹ تا ۳۰ میتینگ برگزار میشد. کم کم در دانشگاه تهران روزی ۵ میتینگ برگزار شد. ظرفیت دانشگاه از احزاب سیاسی هم بالاتر رفته بود. رئیس جمهور و وزرا در دانشگاهها حضور پیدا میکردند. اما ۱۸ تیر فضای بادکنکی بزرگی که در آن دوران شکل گرفته بود را از بین برد.
وی ادامه داد: بعد از آن دفتر تحکیم به دو گروه تقسیم شد. ماجرای دانشگاه علامه را داشتیم. جدا شدن انجمن دانشگاه اهواز شروع شکلگیری انجمنهای مستقل شد. دو سه سال بعد هم شاهد تشکیل بسیج دانشجویی در دانشگاهها بودیم. تا سال ۱۳۸۱ نیز اتحادیه انجمن و جامعه اسلامی تشکیل شد. از بعد از سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۱ چپهای سنتی یا چپهای مدرن در تحکیم وحدت شکل گرفتند. آنها اصلاح طلبهایی بودند که دیدگاههای آوانگارد داشتند. همه اینها باعث شد تحکیم به دو شاخه تقسیم شود. در نهایت در دهه ۸۰ بر اساس نگاهی که در دولت احمدینژاد مبنی بر نفی اشرافیگری و عدالت خواهی وجود داشت، جنبش عدالت خواهی پدید آمد. قاضی زاده: از دوم خرداد تا ۱۸ تیر شاهد اوج فعالیتهای جنبش دانشجویی بودیم در ۱۸ تیر حباب بزرگ آن در موضوع روزنامه سلام ترکید و بعد از آن دفتر تحکیم به دو گروه تقسیم شد و بعدها سایر تشکلهای دانشجویی شکل گرفت.
این فعال سیاسی در دفاع از تشکل متبوع خود گفت: بعد از ۱۸ تیر، فعالیت ما در جامعه اسلامی هم زیاد بود، کنفرانس برلین برگزار شد، فیلمش را در دانشگاه ما پخش شد. کتاب آقای خاتمی توسط این انجمن نقد میشد. وقتی دوستان تجمع داشتند و به خشونت کشیده میشد، ما شرکت نمیکردیم. اما در تجمعات غیر خشونتآمیز حاضر بودیم. سخنران آن تجمع معروف دوشنبه زیر باران ۱۸ اسفند ۱۳۷۸ من بودم. ما دنبال نقد منطقی، پخش فیلمها و نقدهای عالمانه بودیم.
وی گفت: ما کارهای افراطی که در آن زمان صورت میگرفت را محکوم میکردیم؛ بعداً هم مشخص شد جمعی از این افراد افراطی از ایران رفتند. آن زمان گروه زیادی بودند که به انگلیس، آمریکا و فرانسه رفتند. بنابراین طیفهای نفوذی را من جز تحکیم نمیدانستم. طیف کلاسیک و سنتی تحکیم که خودش را وفادار به ارزشهای نظام و قانون میدانستند باقی ماندند که بعدها در انتخاباتهای مجلس و ریاست جمهوری و شوراها نقش آفرینی کردند.
قاضی زاده در نقد و مقایسه فعالین دانشجویی امروز در مقایسه با جریان دانشجویی گذشته گفت: هنوز فعالین دانشجویی ما به فضای جنبشی گرایش پیدا نکرده است. دغدغهمند نیست. اولویتهایشان از مباحث کلان به مباحث سرگرمی و غیر دغدغهمند کشیده شده است. جنبش دانشجویی امروز نسبت به تحولات روز کشور و دنیای سیاسی و ایدئولوژیکی دغدغه ندارند، حتی در دغدغههایی که از سوی آنان مطرح میشود افق کشور مغفول است تا چه برسد به اینکه بخواهد به جریانی تبدیل شود که فردا نگری کند.
وی خاطرنشان کرد: ما جلسات متعددی با رئیس جمهور و وزرا داشتیم. یکی از اتفاقات خوب دوران ما بیان جدی مطالباتمان در دیدارهای متعددی بود که با رهبری به صورت جداگانه داشتیم. نه این دیدار افطاری ماه رمضان هر ساله. من بعدها نشنیدم شرایط مثل آن برهه ایجاد شود. آن شرایط از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۲ ادامه پیدا کرد.
در ادامه این نشست فراهانی گفت: ما در همه دورانها و مقاطع مختلف باید دورانهای دانشجویی را به صورت چرخشی ببینیم. چرخه حیات یک دوران و مسائلی دارد که باید به صورت دقیق بررسی شود.
این فعال سیاسی با بیان توضیحاتی درباره موضوع "چهار جریان" مطرح شده در اندیشه استفان واگو خاطرنشان کرد: این اندیشه میگوید در جنبشهای انقلابی کسانی هستند که مدافع برهم زدن ساختار، مدافع سر نگونی و اضمحلال نظم موجود هستند. بنابراین جریانات انقلابی کسانی هستند که در قبل و بعد انقلاب به هیچ عنوان نظم موجود را نمیپذیرند.
وی ادامه داد: دسته دوم جریان اصلاحی هستند که نظم و قانون اساسی را میپذیرند اما عقیده دارند اشکالات و ایراداتی در عملکردها وجود دارد.
این نماینده شورای شهر افزود: دسته سوم جنبشهای واپسگرا هستند. کسانی که اساساً وضع موجود را نمیپذیرند، جریانهای سلفی از این دسته هستند. مقاطع گذشته را به عنوان امری ایدهآل قبول دارند و خواستار عقبگرد به آن دوران هستند و جامعه را دعوت میکنند به ارزشهای در آن دوران برسند.
وی ادامه داد: جریان چهارم جریان آزادی بیان است که سابقه فرهنگی و اجتماعی دارد. آنها معتقد هستند که باید دیدگاهها و نظرهای مختلف ظهور و بروز داشته باشند. به نوعی مهمترین خاصیتشان این است که با حرکتهای فرهنگی و اجتماعی جامعه را مورد بازسازی و نوسازی قرار دهند. جنبشهای آزادی بیان چند ویژگی دارند؛ درونزا هستند، دخالت خارجی را نمیپذیرند، از رادیکالیسم و احساسات هم دور هستند. البته ممکن است گاهی مرز این جنبش با جنبشهای انقلابی کم رنگ شود و پالس اشتباه به حاکمیت دهند.
فراهانی با بیان اینکه" دهه هشتاد، دوران تغییر پارادایم عدالت خواهی به آزادی خواهی است" گفت: مهمترین اتفاقی که در ایجاد جنبش دانشجویی افتاد، این بود که جریاناتی از خارج دانشگاه با هدف تأثیر گذاری بر دموکراسیها میآیند شرایط را به هم میزنند تا به قول خود از بروز و ظهور اندیشههایی که مناسب نمیدانستند، جلوگیری کنند. در واکنش به این اتفاقات و بازسازی اندیشهها دکتر سروش نقش جدی داشت.
وی ادامه داد: عملاً بروز و ظهور جنبش دانشجویی را در انتخابات هفتاد و شش میبینیم که از کاندیدایی حمایت میکنند که در دوران وزارتش از آزادی بیان و تعطیلی نشریات دفاع میکند و روبهرو گروههای فشار میایستاده و ایستادگیاش به استعفایش میانجامد. فراهانی: ظهور و بروز جنبش دانشجویی را در انتخابات سال ۷۲ میتوان دید. بعد از آن میزگردها و میتینگهای سیاسی در دانشگاهها برگزار میشد تا اینکه یک سال قبل از ۱۸ تیر اعتراضاتی در کوی دانشگاه بر پاشد که انگار نگاهی میخواست تکلیف خود را با این اعتراضات روشن کند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: خاتمی هیچ گاه نفر اول حساب نمیشد این ابتکار جنبش دانشجوی بود که توانست نظر خود را تحمیل کند.
وی ادامه داد: حماسه دوم خرداد ۷۸ اتفاق افتاد خاتمی انتخاب شد؛ اما برخوردها ادامه داشت از برخورد با مهاجرانی تا تعطیلی سلام. در آن مقطع شاهد اعتراضات جدید بودیم. هفتهای و ماهی نبود که در دانشگاهها میزگرد و میتینگی نباشد.
این فعال اسبق دانشجویی با اشاره به تعطیلی روزنامه سلام و سایر روزنامهها در آن دوران گفت: تا پیش از ۱۸ تیر سال قبلش هم در کوی دانشگاه اعتراضاتی برپاشده بود. با توجه به این موضوع به نظر میرسد که نگاهی در داخل جامعه میخواست تکلیف خودش را با این اعتراضات روشن کند؛ برایش حضور بالنده دانشجوها در سطح دانشگاهها قابل تحمل نبود. احساس و جمع بندی آنان این بود که یک جا باید جلوی چنین دانشجویانی ایستاد.
وی به خاطره شخصیاش از حادثه ۱۸ تیر کوی دانشگاه پرداخت و گفت: جریانی در داخل نیروی انتظامی در پیوندی با خودسرها منجر به ایجاد آن اتفاق شدند. من صبح به کوی رسیدم، با تجمعات دانشجویی و خشمشان رو به رو شدم. شوکه شدم. اولین بار بود که میدیدم در کوی چنین اتفاقی افتاده است. درها، دیوارها، شیشهها، مانیتور و کیبوردها شکسته شده و وسایلها برهم ریخته شده بود. بلوکی که بیشترین حادثه را دیده بود بلوک مربوط به دانشجویان خارجی کوی بود. یک سیاه پوست را دیدم که گریه میکرد. گفتم چه شد؟ گفتند نیروی انتظامی به بهانه اعتراض دانشجویان به کوی حمله کرده است. همانجا دیدم کل کوی نسبت به حادثه به شدت ملتهب شده است و شعارها بسیار خارج از انتظار شده است. همانجا شعار انتقام انتقام و برادر شهیدم سر دادند. این خشم به حوادث بعدی منجر شد.
این فعال سیاسی گفت: از سال ۷۶ تا ۸۴ شاهد اوج فعالیت دانشجویی بودیم و بعد در سال ۸۴ تا ۹۲ شاهد نوعی ترویج غیر سیاسی شدن فضای دانشگاهی بودیم. در زمان احمدی نژاد به شدت میزان فعالیت دانشجویی کاهش یافت. هزینههای ایجاد شده برای دانشجویان باعث شد جریان دانشجویی غیر سیاسی شدن را انتخاب کند. این غیر سیاسی شدن باعث شد به سمت ترویج دانشگاه خوب دانشگاه غیر سیاسی است، بروند.
وی اظهار کرد: گرایش به برنامههای سطحی در دانشگاهها ثمره برخورد با جنبش دانشجویی است.
فراهانی سپس گفت: علی رغم اینکه فکر میکردند جنبش دانشجویی در حوادث سال ۱۳۸۸ به میدان میآید و سر سلسله جنبان مطالبات بیان شده میشوند؛ اما نیامدند، بلکه اعتراضات بیشتر در جامعه شکل گرفت. فراهانی: فعالیتهای دانشجویی در زمان احمدی نژاد به شدت کاهش یافت که هزینههای ایجاد شده برای دانشجویان باعث شد که آنها غیرسیاسی بودن را انتخاب کنند.
قاضی زاده در بخش پایانی این نشست در ارتباط با وقایع سال ۱۳۸۸ ابراز عقیده کرد: در ارتباط با اتفاقات سال ۱۳۸۸ هدایت داخلی نمیدانیم، بلکه بخشی تأثیرگذار در آن وقایع خارجی را باید در نقش کشورهای خارجی دید، بنابراین من آن اعتراضات را در روحیه دانشجویی نمیدانم.
وی در پایان با انتقاد از نحوه فعالیت امروز فعالین دانشجویی گفت: فضاها و برنامههای دانشجویی ذیل بودجه و برگزاری اردو شده است. ما در آن زمان یک ِقران پول از دانشگاه نمیگرفتیم، اما رؤسای دانشگاهها را به چالش میکشیدیم. هیچ وقت نگذاشتیم بودجه بر فعالیت ما تأثیرگذار باشد. ما هیچ وقت به دنبال دولتی کردن تشکل دانشجویی نبودیم. در زمان ما فعالیت دانشجویی اصالت داشت.
گفت و گو از خبرنگاران ایسنا: صدف صمیمی و منیر سادات سیدرضا
انتهای پیام