/تحلیل/

ژئوپلیتیک "آغوش عربی" برای سوریه

"در نبرد سوریه، خود سوریه هیچگاه هدف واقعی نبوده است. سوریه،‌ همانطور که امروز دیده می‌شود، تنها یک صحنه نبرد علیه ایران و روسیه بوده است تا یکبار و برای همیشه به نفوذ و حضور آنها هم از لحاظ اقتصادی و هم نظامی در خاورمیانه خاتمه داده شود تا این منطقه برای حضور گسترده‌تر آمریکا و عربستان در آسیا باز بماند."

به گزارش ایسنا، سلمان رفیع شیخ، تحلیلگر امور بین‌الملل و امور داخلی و خارجی پاکستان در تحلیلی برای مجله آنلاین New Eastern Outlook می‌نویسد: «داعش همانطور که در جریان اصلی رسانه‌ای غرب هم عنوان می‌شود، برای همین هدف از سوی آمریکا ایجاد شد. روسیه و ایران خطوط اصلی این "جنگ داخلی" ساختگی را فهمیدند و به همین دلیل هر دو با تمام توان به آن وارد شدند و این ورود از سوی ایران زودتر از روسیه هم بود تا داعش را شکست دهند؛ وظیفه‌ای که هر دو به خوبی و به صورت کامل انجام داده‌اند. سوریه حالا پس از هفت سال هرج و مرج دوباره در حال سر برآوردن است. آمریکا تصمیم گرفته تا نیروهایش را از این کشور خارج کند و کشورهای عربی هم به دنبال بازگرداندن آهسته سوریه به جمع خود هستند؛ همه اینها نه تنها نشانه‌ای از شکست کامل پروژه سوریه است بلکه باید آن را آغاز نوعی رقابت جدید بین رقبای سابق دانست.

نبرد امروز دیگر جنگ نیابتی گروه‌ها و تسلیحات نیست بلکه پولی است که برای به دست آوردن تاثیر و نفوذ از طریق ساخت مجدد سوریه وجود دارد.

مهمترین موضوع ژئوپلتیکی که پس از خروج نیروهای آمریکایی مطرح است این است که کشورهای عربی که به دنبال برکناری اسد بودند، حالا کاملا فهمیده‌اند که جنگ علیه روسیه و ایران از طریق سوریه را دیگر نمی‌توان نظامی ادامه داد.

شبه نظامیان نیابتی آنها تقریبا شکست را پذیرفته و خروج نیروهای آمریکایی نشانگر این است که نمی‌توان نیروهای تحت حمایت ایران را با ابزار نظامی مستقیم یا غیرمستقیم شکست داد؛ به همین دلیل به سرعت به دنبال احیای سریع روابط با سوریه هستند. این کشورهای عربی به دنبال به آغوش کشیدن سوریه هستند و حتی صحبت از برگرداندن سوریه به اتحادیه عرب در 2019 میان می‌آورند، البته این بدین معنی نیست که کشورهای عربی -امارات و  عربستان- واقعیت جدید سوریه را پذیرفته‌اند، آنها تنها خود را با آن وفق می‌دهند چون متوجه شده‌اند اوضاع به سادگی آنچیزی که به نظر می‌رسد، نیست.

یک برنامه جایگزین (Plan B) در حال اجرا است با این امید که کشورهایی چون امارات و عربستان برای اینکه در بازی سوریه باقی بمانند باید یک نقش اساسی در تلاش‌ها برای بازسازی سوریه ایفا کنند.

همانطور که انور قرقاش، وزیر مشاور در امور خارجه امارات گفته است: نقش عرب‌ها در سوریه برای مقابله با جاه طلبی‌های ترکیه و ایران یک نقش اساسی است و امارات امروز از طریق حضورش در دمشق به دنبال فعال کردن این نقش است.

چند ساعت پس از این اظهار نظر امارات، بحرین نیز تمایلش را برای بازگشایی سفارتش در دمشق اعلام کرد و گفت که آنها مشتاق ادامه روابط با سوریه هستند و می‌خواهند نقش عرب را تقویت کنند و حضور آن را برای حفظ استقلال، تمامیت ارضی و یکپارچگی قلمروی سوریه مجددا فعال کرده و از خطر  مداخله ترکیه و ایران در امور این کشور جلوگیری کنند.

درحالیکه عربستان به صورت مستقیم به سوریه نزدیک نشده اما دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا گفته که عربستان با پرداخت هزینه‌ها برای بازسازی سوریه موافقت کرده و قول کمک 100 میلیون دلاری داده است.

در این شرایط، سفر عمر البشیر، رئیس جمهوری سودان به سوریه هم به این خاطر مهم است که او نخستین رهبر عرب است که به سوریه رفته و هم به این دلیل که بشیر به عنوان متحد نزدیک عربستان در جنگ یمن، نمی‌تواند بدون مشورت متحد منطقه‌ای اصلی خود یعنی ریاض به این سفر رفته باشد و هدف از این سفر بیش از ارسال پیامی به اسد درباره دوره جدیدی از همکاری‌ها بوده است.

هیچ شکی نیست که جهان (سنی) عرب آماده در آغوش کشیدن سوریه است. برای اسد داشتن روابط حسنه با کشورهایی که مخالفان اصلی حکومتش هستند، لزوما یک مساله منفی نیست.

اسد درباره این روابط حسنه با جهان عرب از اکتبر 2018 و زمانی صحبت‌ها را آغاز کرده که اقداماتی رسمی را در جهت سازشی که هنوز اعلام نشده، انجام داده است.

اسد در مصاحبه‌ای با یک روزنامه کویتی درباره فهم و درک گسترده با کشورهای عربی پس از سال‌ها خصومت بر سر جنگ داخلی سوریه سخن گفته است. برای او، نقش عربی در بازسازی سوریه می‌تواند حیاتی باشد و آن روابط حسنه با آنها به سوریه اجازه می‌دهد تا با جو منطقه‌ای در حال تغییر سازگار شود.

این موضع با آنچه که اسد قبلا درباره این روابط حسنه و پذیرش کمک‌های مالی از کشورهای عربی می‌گفت، کاملا تفاوت دارد. او بعدا این استدلال را دارد که کشورش نباید توسط آنهایی بازسازی شود که کمر به تخریبش بسته بودند.

با این حال برای ایران اوضاع به این سادگی‌ها نیست. جریان پایتخت عربی در سوریه به طور حتم باعث افزایش اتکای سوریه به این کشورها می‌شود که آشکارا به دنبال کم کردن نفوذ ایران هستند.

اما دوراهی برای ایرانی که با تحریم‌های گسترده آمریکا دست و پنجه نرم می‌کند و برای جنگ سوریه هزینه کرده، این است که بودجه کافی برای دخیل شدن در بازسازی سوریه ندارد. حتی ادغام ظرفیت‌های مالی متحدان آستانه شامل ایران، ترکیه و روسیه هم برای تامین 250 تا 400 میلیارد دلار بازسازی سوریه کافی نیست.

یک دوراهی دیگر بر سر راه ایران این است که حتی اگر این کشور بخواهد به صورت مثبتی با کشورهای عربی همکاری کند، همانطور که در بیانیه وزیر خارجه امارات به آن اشاره شد، آنها به دنبال پیگیری دستور کار خود در مقابل ایران و البته از طریق ابزاری متفاوت هستند.

تداوم این دستورکار نشان می‌دهد که کشورهای عربی خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را یک فرصت برای بسط قدرت و نفوذ خود می‌دانند و به سرعت این خلا را پر می‌کنند. در حقیقت، روابط حسنه و انتشار اخبار مربوط به کمک‌های مالی برای بازسازی سوریه با اخبار خروج آمریکا از سوریه تنها یک اتفاق نبوده بلکه بخشی از برنامه جایگزین بوده که به موجب آن آمریکا یک نیروی نگهبان و محافظ عربی را برای تضمین این مساله به خدمت می‌گمارد که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بخشی از سوریه پساجنگ باشند و در این بازی منطقه‌ای بمانند.

برای سوریه نیز همانند متحدانش، مساله چالش برانگیز، گذر از این دوراهی بازسازی است، بدون اینکه به کشورهای عربی اجازه دهد بیش از حد در زیرساخت‌های سیاسی سوریه دخیل شوند. پس شطرنج جدید جغرافیای سیاسی غرق شده در نام "عصر نوین همکاری" است. اگرچه این جنگ در سوریه ممکن است به پایان برسد، اما رقابت منطقه‌ای بعید است متوقف شود و برای اطلاع از بازسازی ژئوپلیتیکی سوریه ادامه می یابد.»

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۶ دی ۱۳۹۷ / ۱۴:۴۹
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 97101608523
  • خبرنگار : 71129