به گزارش ایسنا، محمد مایلی کهن با حضور غافلگیر کننده خود در تیم ملی ایران، زمینه ساز رشد و پرورش تعداد زیادی از استعدادهای فوتبال ایران شد. او چند ماه قبل از جام ملت های آسیا ۱۹۹۶ امارات به عنوان سرمربی برگزیده شد و در حرکتی انقلابی، بازیکنان بزرگ آن دوره نظیر حمید درخشان، مهدی فنونی زاده، بهزاد غلامپور و ... را کنار گذاشت و در عوض بازیکنان جوان و کم سن و سال نظیر داریوش یزدانی، نیما نکیسا، مهرداد میناوند، کریم باقری، مهدی مهدوی کیا، خداداد عزیزی، محمد موسوی، علی اکبر استاد اسدی و ... را به تیم ملی دعوت کرد.
نتیجه هم بد نبود؛ تیم ملی دو نتیجه خیلی خوب مقابل عربستان (۳ بر صفر) و کره جنوبی (۶ بر ۲ ) را رقم زد و در نهایت هم به گفته شاهددان به خاطر اشتباه داوری از رسیدن به جام قهرمانی بازماند و در نهایت سوم شد.
داریوش یزدانی، بازیکن سال های نه چندان دور استقلال و برق شیراز و لژیونر فوتبال ایران در مقطع که این روزها در آمریکا مشغول مربیگری است در گفت و گو با ایسنا، خاطرات و اتفاقات پیرامون جام ملت های ۱۹۹۶ را مرور کرد و به شائبه ها و حرف و حدیث های گوناگونی جواب داد. در ادامه این گفت و گو را می خوانید:
*انتخاب مایلی کهن به عنوان سرمربی تیم ملی در حالی صورت گرفت که او گزینه اصلی هیچ کس نبود. حتی در تیم ملی نوجوانان مربیگری می کرد و ظاهرا فائقی، معاون رئیس سازمان تربیت بدنی وقت او را انتخاب کرده است؟
حقیقتش را بخواهید زمانی که من به تیم ملی انتخاب شدم، ۱۸ ساله بودم و در برق شیراز بازی می کردم. دقیقا خاطرم نیست که چه مشکلاتی بود و چه اتفاقاتی افتاده بود که آقای مایلی کهن سرمربی شدند. اما میدانم مایلی کهن کمک مربی تیم ملی جوانان بودند. او دستیار آقای بهمن صالح نیا بودند.
وقتی به تیم ملی دعوت شدم، دومین سال حضورم در لیگ برتر بود. در سال اولین بهترین بازیکن جوان شدم. سال دوم جزو سه بازیکن برتر لیگ برتر بودم. فشار روی مایلی کهن و بازیکنان بود. اما آن اتفاق افتاد و تیم از نظر فنی خوب کار کرد تا انتقادها کم شود.
*حضور مایلی کهن را تغییر و تحولات زیادی همراه شد. بازیکنان بزرگی از تیم ملی رفتند و در عوض تعداد زیادی بازیکن جوان در آن شرایط اجتماعی که همه معتقد بودند جام ملت های جان کسب تجربه نیست، به تیم ملی آمدند.
ما در کوران مسابقات جام آزادگان بودیم. تا دور نهایی جام ملت ها هفت، هشت ماهی فرصت بود. وقتی آقای مایلی کهن انتخاب شدند، تغییر و تحولاتی صورت گرفت و یک سری بازیکن که اسم و رسم را بودند مثل غلامپور، حمید درخشان، مهدی ابطحی، مهدی فنونی زاده و ... کنار رفتند. یک سری بازیکنان جدیدهم انتخاب شدند که من هم جزو نفرات جدید و جوان بودم که از دل لیگ برتر (لیگ آزادگان وقت) به تیم ملی آمدم.
*تیم خیلی جوان شد و شاید عدهای همین جوانی را عاملی بر ناکامی تیم ملی میدانستند. از طرفی که مایلی کهن هم با انتقاد رو به رو شده بود.
اگر ما با تیم قبلی به جام ملت های آسیا میرفتیم، حمید درخشان با ۳۹ سال سن جای حمید استیلی را میگرفت و او دیر به عرصه ملی ملحق میشد. علیرضا منصوریان به تیم ملی نمیآمد و چندین اتفاق دیگر.
اگر باتجربه ها هم به تیم ملی می آمدند، شانس بازیکنان جوان کم بود. به نظر من انتقال و دست به دست شدن نسل به موقع و خوب انجام شد. با این وجود فشار از روی رسانه ها زیاد بود. بازیکنان جوان زیر فشار بودند اما بازیکنان جوان ما کم سابقه نبودند. بازیکنانی نبودند که یک شبه به تیم ملی بیایند. من، مهدی مهدوی کیا، نیما نکیسا، کریم باقری و ... مدت ها در لیگ برتر بازی کرده بودیم و بعد به تیم ملی دعوت شدیم. ما در تیم ملی جوانان و امید بازی کرده بودیم. همه سابقه کاپیتانی در تیم های ملی پایه را داشتیم.
وقتی به تیم ملی دعوت شدم، دومین سال حضورم در لیگ آزادگان بود. در سال اولین بهترین بازیکن جوان شدم. سال دوم جزو سه بازیکن برتر لیگ برتر بودم. فشار روی مایلی کهن و بازیکنان بود. اما آن اتفاق افتاد و تیم از نظر فنی خوب کار کرد تا انتقادها کم شود.
*تیم ملی بازی تدارکاتی خوبی هم نداشت. البته این مشکل همیشه با فوتبال ایران همراه است.
به نظرم الان کی روش زیادی ایراد میگیرد. ما هیچ وقت از نظر تدارکات خوب نبودیم. حداقل الان می توانیم با روسیه، ترکیه، الجزایر و تونس بازی کنیم. ما که بهتر از این تیمها نیستیم؟
*تیم ملی در بازی نخست مقابل عراق باخت. این اتفاق برای نخستین بار در جام ملت ها رخ داد و همه غافلگیر شده بودند. انتقادها زیاد شده بود. علی اکبر استاد اسدی (از بازیکنان تیم ملی در آن مقطع) میگوید برد حق عراق بود چون چند ماه تمرین کرده بودند و امکانات بیشتری داشتند.
بازی با عراق از نظر فنی پایاپای بود. آن ها دو بر یک بردند اما به نظرم بازی پایاپای بود. آن بازی میتوانست به جای دو بر یک ۵ بر یک به نفع عراق باشد و یا ۵ بر یک به نفع ما باشد. تیم عراق تیم برتر و بلامنازع زمین نبو. آن ها از موقعیتهای خود استفاده کردند.
بازی اول تورنمنت بود. ما هم برای نخستین بار با این نسل به جام ملتها میرفتیم. با این وجود شکست برابر عراق تجربه خوبی بود.
*طبیعتا بعد از باخت روحیه خود شما هم بهم می ریخت. چه اتفاقاتی افتاد که تیم ملی مجددا احیاء شد و در نهایت تیم ملی تایلند را برد و به بازی با عربستان رسید؟
بیشتر سعی و تلاش ما بر خودباوری تیم بود. بازیکنان میدانستند که توان موفقیت در آن تورنمنت را داریم. میدانستیم موفق میشویم. همه باور داشتند. جوانها و باتجربه ها قبول داشتند.
می دانستیم که می توانیم موفق باشیم ولی اگر بگویم فکر می کردیم قهرمان می شویم، شاید دروغ باشد. وقتی عربستان را بردیم به این باور رسیدیم که می توانیم قهرمان شویم. تمام تلاش مان را به خرج دادیم. بازیکنان تمرکز بیشتری پیدا کردند. می شد در وجود بچه ها دید که با آرامش و تمرکز بیشتری زندگی اردویی را ادامه می دهند.
*زدن سه گل به عربستان در حالی که ما در سال های گذشته مرتب به این تیم باخته بودیم، دو از انتظار بود. ما خیلی بهتر بودیم؟
در بازی عربستان هم نمیگویم از نظر فنی خیلی بهتر بودیم. مقابل عربستان برد راحتی به دست آوردیم. نفراتی که مقابل عربستان بازی کردند جوان تر از بازی با عراق هم بودند. حتی تعویضیها هم جوان بودند. من یکی از آن ها بودم. ما موقعیتها را گل کردیم.
*هتل هر دو تیم مشترک بود. در هتل قبل از بازی حرفی بین شما و سعودی ها رد و بدل نشد؟
هیچ مشکلی نبود. ما سه بر صفر بردیم و مشکلی نبود. همه چیز خوب بود. جو مناسب بود.
*برد مقابل عربستان باعث شد صدرنشین شویم. آیا این فکر به ذهنتان خطور کرد که قهرمان آسیا شوید؟
میدانستیم که می توانیم موفق باشیم ولی اگر بگویم فکر میکردیم قهرمان میشویم، شاید دروغ باشد. وقتی عربستان را بردیم به این باور رسیدیم که میتوانیم قهرمان شویم. تمام تلاشمان را به خرج دادیم. بازیکنان تمرکز بیشتری پیدا کردند. می شد در وجود بچهها دید که با آرامش و تمرکز بیشتری زندگی اردویی را ادامه میدهند.
*در نیمه نهایی به کره جنوبی برخورد کردیم که در جام جهانی بازی کرده بود و از هر حیث آماده تر به نظر می رسید اما نتیجه خارق العاده ۶ بر ۲ ثبت شد.
خودباوری در تیم وجود داشت. تیم ما کاملا هجومی بود. هیچ دیداری را بدون گل سپری نکرده بودیم. آن زمان خود مایلی کهن هم تجربه نداشت که بخواهد فکر کند ۶ گل به کره جنوبی می زنیم اما مزایای این تیم این بود که همه برای گل زدن وارد زمین می شدند. در فکر کنترل بازی یا دفاع کردن نبودیم. برای بردن بازی می کردیم. بیشتر تعویض های مایلی کهن هم هجومی بود. می رفتیم که بازی را هجومی تر کنیم و رو به جلو کار کنیم.
شاید الان اگر از شکست مقابل کره جنوبی برد بسازیم بعد از نتیجه ۳ بر ۲ دست به بازی دفاعی بزنیم و مدافع و هافبک دفاعی بیاوریم اما در آن بازی این اتفاق رخ نداد.
*می گویند ایران هرچی زد گل شد.
شکی نیست هر چی زدیم رفت داخل دروازه کره اما ما ۶ گل داشتیم که یعنی ۶ موقعیت خلق کردیم. در واقع آن روز هم خوب بود. وقتی جرات و جسارت داشته باشید و حمله کنید، موفق می شوید. تیمی بودیم که ساختار مناسب داشت و جرات و جسارت حمله کردن داشت و میتوانست موقعیت خلق کند. می توان مقابل کره جنوبی ۶ موقعیت خلق کرد؟ این تعداد موقعیت نیازمند کیفیت بالایی است.
*بازی با عربستان در نیمه نهایی تنها دیداری بود که گلی نداشت و تیم ملی در پنالتی ها شکست خورد.
بازی بدون گل نبود. داور گل ما رامردود اعلام کرد. بعدا کارشناسان نگاه کردند، همه با دقت مرور کردند و به این نتیجه رسیدند گل سالم بود. آن زمان سیستم کمک داور ویدئویی نبود. اگر این تکنولوژی بود الان قهرمان شده بودیم. نمیتوان کاری کرد. فوتبال همین طوری پیشرفت کرده است.
*در این بازی احمدرضا عابدزاده در دقیقه ۱۱۷ وارد زمین می شود تا در پنالتی ها درون دروازه بایستد. نکیسا چند بازی به میدان رفت؟
بیشتر مسابقات را نیما نکیسا بازی کرد. احمدرضا در پنالتیهای بازی با عربستان و در رده بندی با کویت بازی کرد.
شکی نیست هر چی زدیم رفت داخل دروازه کره اما ما ۶ گل داشتیم که یعنی ۶ موقعیت خلق کردیم. اما می توان مقابل کره جنوبی ۶ موقعیت خلق کرد؟ این تعداد موقعیت نیازمند کیفیت بالایی است.
*چه اتفاقی افتاد که عابدزاده نیمکت نشین بود؟ مشکلی فنی بود؟
فکر می کنم اول مسابقات انگشت کوچک احمدرضا شکسته بود. قبل از اینکه بخواهیم به امارات برویم این اتفاق افتاد و بعدا خوب شد.
* به رده بندی رفتیم و کویت را در پنالتی ها بردیم. این بار در پنالتی نباختیم.
اتفاق خاصی نیافتاد و بازی با کویت هم با برد ما همراه بود.
*مقام سوم جام ملت های آسیا نتیجه خوبی بود. شاید کسی این انتظار را نداشت؟
فکر نمی کنم هیچ کس آن تیم را باور داشته باشد. به جز کادرفنی و بازیکنان، کسی تیم را باور نداشت. کسی باور نمی کرد سوم شویم. همه فکر میکردند حذف می شویم.
*خاطره جالبی از این رقابت ها دارید؟
چیز خاصی نیست هر لحظه ای که پیراهن تیم ملی را می پوشید و با تیم ملی هستید لحظات خاطره انگیز هستند و بعدها با غرور و با شادی از آن دوران یاد می کنید. این مهمترین مسئله است. مهمترین مسئله است که آدم می تواند با غرور یاد کند. امیدوارم تیم های ملی باعث شادی و غرور مردم شوند. شادی مردم از همه چیز مهم تر است.
ایسنا - مرتضی یعقوبی
انتهای پیام