به گزارش ایسنا، در طول تاریخ همواره بدن زنان با توجه به مد روز، بیش از حد کوچک یا بزرگ دانسته شده است. هیچ بعدی از بدن زنان هرگز همان طوری که هست، کاملاً مناسب تلقی نشده است. صنعت زیبایی به طور کل ترویج کننده این تفکر است که زنان بدون لوازم و خدمات آرایشی کامل نیستند. این امر این طرز تفکر را در زنان به وجود میآورد که ظاهر طبیعی آنها دوستداشتنی نیست و محصولات و خدمات آرایشی و جراحیهای زیبایی باید به این حس کمک کنند.
رسانههای گروهی مثل سینما، تلویزیون و ... شدیدترین فشارها را تحمیل میکنند و بر نارضایتی از بدن تاثیر میگذارند. نمایشهای رسانهای، جراحیهای زیبایی را مطابق با اصول بهداشتی نشان میدهند و صحنههای خونریزی که در جراحیهای واقعی وجود دارند را حذف میکنند و تنها چند عکس از نتیجه بعد از عمل و بهبودی نمایش داده میشود.
در ایران جراحی زیبایی بینی (راینولوژی) از اواخر دههی ۶۰ رواج یافت و روز به روز طرفداران بیشتری پیدا کرد. در گذشته عمده مشتریان این جراحی را زنان تشکیل میدادند ولی در سالهای اخیر مردان نیز خواستار جراحی زیبایی بینی هستند.
طبق آمار اعلام شده از طرف انجمن تحقیقات راینولوژی ایران، جراحیهای زیبایی بینی در ایران هفت برابر آمریکا است و سالانه بیش از ۸۰ هزار جراحی زیبایی بینی در کشور انجام میگیرد. استانهای تهران، اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی و گیلان استانهایی هستند که بیشترین آمار جراحیهای زیبایی را دارند.
دکتر هدی حلاجزاده؛ استادیار جامعهشناسی دانشگاه گیلان به همراه همکارانش در پژوهشی، زنانی که عمل جراحی زیبایی انجام داده بودند و زنان بدون جراحی زیبایی را از نظر سرمایه فرهنگی مورد بررسی قرار دادند.
افرادی که دارای سرمایه فرهنگی هستند، مجموعهای از توانمندیها و عادتهای فرهنگی از جمله دانش، زبان، سلیقه و... را دارند. به بیان دیگر؛ سرمایه فرهنگی به معنای داشتن مهارتهای فرهنگی (مانند آشنایی با زبانهای خارجی، مهارتهای سخنوری، مهارتهای هنری و ...)، کالاهای فرهنگی (کتاب، لپتاپ، دوربین عکاسی و...) و مدارک رسمی فرهنگی (مدرک رسمی زبان، فنی-حرفهای و ...) است.
در این پژوهش ۳۸۳ خانم بالای ۱۵ سال ساکن شهر رشت مورد بررسی قرار گرفتند. ۱۹۱ نفر از آنها جراحی زیبایی داشتند و ۱۹۲ نفر عمل زیبایی انجام نداده بودند و قصدی برای انجام آن در آینده نداشتند. برای جمعآوری دادههای این پژوهش پرسشنامهای در خصوص سن، میزان تحصیلات خود و والدین و شغل سرپرست خانوار و اطلاعات در خصوص مهارتها، تواناییها و عادتهای فرهنگی افراد تنظیم شد. پس از جمعآوری اطلاعات، دادههای به دست آمده با روشهای آماری تحلیل شدند.
یافتههای این پژوهش نشان داد که افرادی که جراحی زیبایی داشتند، نسبت به افراد بدون جراحی، سن بالاتری داشتند. در بین زنانی که جراحی زیبایی داشتند، افراد متاهل بیشتر بودند. از نظر اقتصادی و اجتماعی، دو گروه تفاوتی نداشتند و میزان درآمد دو گروه نیز تفاوت چشمگیری نداشت. همچنین در کل افرادی که جراحی زیبایی انجام نداده بودند، سرمایه فرهنگی بالاتری داشتند.
افرادی که تجربه جراحی زیبایی نداشتند در مواردی همچون ورزش کردن و تسلط به زبانهای خارجی نمرههای بالاتری کسب کردند. همچنین مشخص شد که کالاهای فرهنگی در دسترس این دو گروه تا حدودی با یکدیگر متفاوت است. استفاده از کتابخانه شخصی و تابلوهای نقاشی و مطالعات غیر درسی در گروهی که جراحی زیبایی نداشتند، به مراتب بیشتر بود. همچنین زنانی که از کالاهای فرهنگی مثل ماهواره و شبکههای مجازی بیشتر استفاده میکردند، برای افزایش سرمایههای جنسی خود از جراحیهای زیبایی استفاده میکردند.
از نظر پژوهشگران، نمایشهای رسانهای عاملی برای تشویق و افزایش تمایل به جراحی زیبایی هستند. این رسانهها در عین حال که سبب سرعت بخشیدن به آموزش و اطلاعرسانی میشوند، باعث کمرنگتر شدن سرمایههای فرهنگی مانند کتابخوانی، نوآوری و خلاقیت بین مردم میشوند و عرصه رقابت را به موضوعاتی محدود میکنند که از طریق رسانهها تحمیل میشوند؛ یکی از این موضوعات همان جراحی زیبایی است.
به گفته پژوهشگران این تحقیق: «لازم است در برنامههای مداخلهای، برای تعدیل و اصلاح تمایل و رفتار بیمارگونهزنان نسبت به جراحیهای زیبایی، به ارتقای سرمایههای فرهنگی توجه شود».
نتایج این پژوهش در آخرین شماره فصلنامه علمی- پژوهشی «جامعهشناسی کاربردی» به چاپ رسیده است.
انتهای پیام