درحالی که صدای له شدن کاههای زیر پایمان با صدای موسیقی ترکیب میشود، از کنار در چوبی و جمجمههایی که روبهروی آن و روی زمین پراکنده شدهاند، عبور میکنیم و چشممان به درختهای سوختهای میافتد که در تضاد عجیبی با سبزههای اطرافشان خودنمایی میکنند.
برخلاف بسیاری از نمایشگاهها، «باغ سوخته» همانطور که از اسمش هم برمیآید، تاریک و پر از دود است. اما در میان این دودها، آنچه بیش از هر چیز دیگری عیان است، رنگهای سبز چمنها و قرمزی حیوانهایی است که انگار هنوز در میان این سوختگیها به زحمت خودشان را زنده نگه داشتهاند.
در میان تصاویر آویخته شده روی دیوار و چوبهای سوختهای که بعضا با نور سبز تزئین و ترکیب شدهاند، نوبت به تابلوهایی میرسد که تصویر خودمان را هم در این باغ سوخته نشان میدهد. بخشهایی از باغ سوختهای که روی آینه حک شدهاند، باعث میشود هر مخاطبی که روی به روی آنها قرار میگیرد، خودش را در این «باغ سوخته» ببیند، به این امید که شاید اندکی خودش را هم در این سوختگیها سهیم بداند.
سپیده سحر که پس از نمایشگاههای «باغ پنهان» و «مرثیهای برای یک باغ»، «باغ سوخته» را در گالری شیرین برگزار کرده است، این نمایشگاه را شالودهای از امیدها و ناامیدیها میداند که تلاش کرده بگوید این «باغ سوخته» نشان از بیتوجهی همه ما به محیط اطرافمان است، اما هنوز روزنههای امیدی هم برای نجات این باغ وجود دارد.
این نقاش در گفتوگویی با ایسنا هدف از برگزاری نمایشگاه «باغ سوخته» را اینگونه توصیف میکند: من سه باغ دارم که یک مضمون دارد، ولی هر کدام با تکنیکها و بیانهای مختلفی که دارند با هم متفاوت شدهاند. «باغ سوخته» حکایت جامعه امروز است که به نوعی دارد به زوال میرود و در حال از بین بردن حیات وحش و زندگی سبز است و همه نگاه میکنیم و دنبال مقصر هستیم.
او ادامه میدهد: برخی از درختهایی که در نمایشگاه سلاخی شدهاند با این هدف است که به مخاطب نشان داده شود که این درختها همانند حیوانات جان دارند و نباید خیال کنیم که چون ثابت ایستادهاند، میتوانیم هر کاری با آنها انجام دهیم. هر چقدر که ما درختان را نابود کنیم، آنها زندگیبخش حیات ما هستند.
سحر با اشاره به رنگهای زندهای که در نمایشگاه «باغ سوخته» دیده میشوند، میگوید: حیوانهایی که هنوز رنگ دارند نشان میدهند که آخرین ذراتشان در محیطی که ما از آنها گرفتهایم، هنوز وجود دارد.
این هنرمند همچنین درباره تصاویری که روی آینه کار شدهاند نیز توضیح میدهد: هدف از این تلفیق این بود که مخاطب درگیر شود، خودش را در این آینهها ببیند، احساس مسئولیت کند و بگوید که من باعث این باغ سوخته شدهام.
او نمایشگاه «باغ سوخته» را تلفیقی از امیدها و ناامیدیها میداند و در این باره میگوید: مصداقهای زیادی از تلفیق امید و ناامیدی در این مجموعه دیده میشود؛ به عنوان مثال قلبی که با اول سام دو نفر روی تنه یکی از درختان حک شده و در میان سوختگیها هنوز باغی مانده است هم نگاه انتقادی به آسیب رساندن به این درخت دارد و هم اینکه نماد عشق و امیدواری است.
سحر همچنین درباره انجام طرحی برای زندهیاد عباس کیارستمی در فرودگاه امام خمینی (ره) اظهار میکند: برای طراحی ترمینال سلام که هنوز افتتاح نشده است، از سوی هنربان چند هنرمند انتخاب شدهاند که بخشی که برای بزرگداشت آقای کیارستمی در نظر گرفته شده، به من سپرده شده است. این طرح در فضایی حدود ۴۰۰ متر حدود یک ماه و نیم دیگر افتتاح خواهد شد.
به گزارش ایسنا، «باغ سوخته»، سومین مجموعه مرثیهای برای یک باغ از نقاشیهای سپیده سحر، نقاش مجسمه ساز است که از ۲ آذر ماه در گالری شیرین به نمایش در آمد و تا ۱۴ آذرماه نیز ادامه دارد.
گزارش: فاطمه خلیلی ـ ایسنا
انتهای پیام