این کارگردان سینما که فیلمهای کمدی و اجتماعی متعددی ساخته و از «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» او به عنوان یکی از کمدیهای موفق سینما یاد میشود و این روزها هم کمدی «هزار پا» را به عنوان یکی از پرفروشترین فیلمهای سینما روی پرده دارد در گفتوگویی با ایسنا درباره وضعیت اکران فیلمهای اجتماعی در میان تعداد زیاد فیلمهای کمدی و اینکه تمایل بسیاری از کارگردانها به ساخت آثار کمدی بیشتر است، بیان کرد: این مسئله، مشکل امروز و دیروز نیست بلکه مشکلی اساسی است که شاید ناشی از یک نقطه ضعف بزرگ در سینمای ماست؛ آن هم اینکه متاسفانه سینمای ما بیشتر از آنکه شبیه یک صنعت باشد ، غالباً پروسهای تک محصولی با اهداف به شدت کوتاه مدت است و به لحاظ استراتژی اقتصادی نیز، ترسیده و شدیداً محافظه کار است. بنابراین نباید انتظار داشت که موفقیتِ -گاه حتی تصادفی- یک فیلم به کلی مسیر این سینما را دچار اعوجاج نکند، چرا که مدیریت دولتی و سیاسی سینما هم متاسفانه توان محاسبه و درک و برنامهریزی مدوّن و درازمدتی را خارج از چهارچوب های سیاسی یا دولتیاش ندارد.
او ادامه داد: اشکال سینمای ما این است که به دلیل همین تک محصولی بودن و صنعتی نبودن، فقط دولت برای آن تصمیم میگیرد، آن هم تصمیمات الکن و غالبا بر مبنای آزمون و خطا و صنف هم به دلیل ساختار غیراصولی و فرسوده یا نمیتواند تأثیری در این سیکل معیوب داشته باشد یا اگر هم تصمیمی بگیرد عملاً در تولید، نافذ نیست چون بیش از ۹۰ درصد تهیهکنندگان ما کسانی هستند که به زحمت فیلمی را تولید میکنند و اگر شانس یارشان باشد و بتوانند فیلم خود را به مخاطب محدودش عرضه کنند قادر خواهند بود برای ساخت فیلم بعدی اقدام کنند. به بیان دیگر برای جذب مخاطب واقعی این سینما هیچ استراتژی و برنامه ریزی مدونی وجود ندارد.
کارگردان «جیببرها به بهشت نمیروند» گفت: براین اساس وقتی یک فیلم در هر ژانری موفق میشود، اقبال بدون برنامه به آن هم زیاد میشود. همچنان که در خیلی از دورهها دیدهایم فیلمهای اجتماعی یا ملودرامهای موفق نیز چنین وضعیتی داشتند و یکباره ژانرهای مختلف به دنبال موفقیت یک یا دو فیلم رشد کردند و آنقدر پیشپا افتاده تکرار شدند که دوباره به کما رفتند.
داودی اضافه کرد: برای ساخت فیلم پرمخاطب خوب، حال چه کمدی باشد و چه اجتماعی یا ژانرهای دیگر، عامل اصلی موفقیت نزدیکی به ذهنیت واقعی مردمی است که طالب اینگونه فیلمها هستند و اتفاقا برای این موضوعات فیلمساز باید زحمت و سختی بیشتری را بکشد تا به نتیجه برسد. برای ساخت یک فیلم خوب باید از سدهای سانسوری متعددی رد شوید تا آن را تبدیل به فیلمی کنید که مخاطب احساس کند فیلمی که انتخاب کرده، به نیازهایش پاسخ میدهد.
کارگردان فیلمهای «زادبوم» و «تقاطع» در پاسخ به اینکه آیا همین دلایل باعث شد خودش سراغ ساخت کمدی رود؟ گفت: دلیل اینکه پس از گذشت ۱۸ سال از ساخت فیلم کمدی «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» سراغ ساخت فیلمی مثل «هزارپا» رفتم یکی این بود که احساس می کردم الان نیاز داریم کمدی خوب و استاندارد بسازیم؛ استاندارد در حد بضاعت اقتصادی و محدودیتهای کنونی سینما و دیگر درک جامعهشناسانه از نیاز جامعه. یک جامعه بیامید بیش از هر چیز دیگر به دنبال سرگرمی است و اگر استانداردهای ژانر کمدی جدی گرفته نشود، سینما عاملی برای به هرز بردن سلیقه عمومی جامعه خواهد شد.
او اضافه کرد: من به عنوان کسی که سابقه کاریام بیشتر با سینمای کمدی بوده باید بگویم، سینمای کمدی با وجود پتانسیل بالایی که در جذب مخاطب دارد، هیچگاه از جانب مسئولان سیاستگذار خیلی جدی گرفته نشده؛ آن هم ژانری که کار در آن نسبت به دیگر ژانرهای سینما سختتر است.
وی بیان کرد: بنابراین در چنین شرایطی هجده سال قبل، باوجود موفقیت فراوان «نان و عشق...» ترجیح دادم از سینمای کمدی فاصله بگیرم، به علایق خودم در سینمای اجتماعی بپردازم و هجده سال بعد وقتی تصمیم گرفتم «هزار پا » را بسازم باز براساس تجربه شخصی و درک خودم بود، چراکه احساس کردم تماشاگر ما در این مقطع نیازمند فیلمی سرگرم کننده است و فضای سخت و عبوس و خشن جامعه طاقت دیدن تلخیهای جامعه را از تماشاگر گرفته است. بنابراین سعی میکنم علاقههایم را در هر دوره براساس ضرورتهای جامعه تنظیم کنم، ضمن اینکه اهل تکرار هم نیستم حتی اگر پای موفقیت مالی هم در این میان مطرح باشد.
داودی در پاسخ به اینکه این ارزشگذاری را چطور تعریف میکند چرا که به فیلم «هزارپا» انتقاداتی وارد شده و از آن طرف «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» به عنوان یک کمدی خوب مطرح میشود؟ اظهار کرد: به نظرم در سینمای ما از آنجا که خیلی مباحث فنی نیستند و گاهی مسائل شخصی، بجز نقد و تحلیل در پشت آنها وجود دارد، خیلی نمیشود همه عکسالعملها را قضاوت کرد به همین دلیل موافق نیستم که بگوییم یک فیلم مطلقاً بد است یا خوب. فیلم زمانی که ساخته می شود و به تماشاگر میرسد به او تعلق دارد و تماشاگر است که حق دارد از فیلم خوشش بیاید یا آن را نپسندد، قطعاً نظرم به منتقدین حرفهای نیست چرا که حتی نظر مخالف آنها هم وقتی مبتنی بر قضاوت حرفهای است، برایم بسیار محترم است، اما کسانی که خود را تافته جدا بافته میدانند و عادت کردهاند راجع به هر چیزی افاضات کنند و به خود حق می دهند که متولی عام و خاص جامعه باشند و به نام فرهنگ مردمشان! حکم قطعی صادر کنند و برچسب بزنند، احتمالاً ظرفیت ذهنیشان قد نمیدهد که بفهمند با این کارشان، نه تنها غرایز و نیازهای سرکوب شده و فعلیت نیافتهشان را به نمایش عام گذاشتهاند، بلکه دانسته یا نادانسته، آب به آسیاب فاشیزم فکری میریزند. به نظرم این گونه نظرات مغرضانه ارزش بحث و پاسخ ندارند. باید ببینیم فیلمها به چه منظوری ساخته شدهاند. «هزارپا» و «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰ »هدف و چشمانداز متفاوت دارند و هر دو در سیر به اهدافشان موفق بودند.
او افزود: منظورم از آنچه در این ژانر به عنوان استاندارد گفتم هم استاندارد فنی قصهگویی و شیوههای درست خنداندن و سرگرم کردن تماشاگر گسترده و با سلایق مختلف است. اگر احتمالاً «هزارپا» در جاهایی به لحاظ شخصیتپردازی و سیر قصهگویی مشکلی دارد به این دلیل است که قرار بود این فیلم در دو نسخه ساخته شود و الان حدود ۷۰ دقیقه از آن حذف شده است، چرا که به دلیل برخی حواشی ترجیح دادم این اشکال به فیلم وارد شود اما آنچه سر «زادبوم» آمد سراین فیلم نیاید. بنابراین شاید اگر خودم بخواهم ارزشگذاری بر فیلم داشته باشم باید بگویم به همان اندازه که برایم «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» ارزش داشت، «هزار پا» هم در جای خود ارزش دارد.
کارگردان فیلمهای «تقاطع» و «سفر جادویی» و «من زمین را دوست دارم» با اشاره به برخی نقدهایی که در باره فیلم «هزار پا» خوانده و با وجود منفی بودن آنها را با نگاهی منصفانه دیده است، گفت: من خیلی با این نظر موافق نیستم که یک فیلمساز باید حتما از یک سیستم فکری یا شیوه بیانی یا یک تکنیک خاص در کارش استفاده کند و بر مبنای آن سنجیده شود. این تفکر درست نیست و خودم هم تا به حال سعی نکردهام خودم را در یک قالب و ژانر محدود کنم. گاهی که حس کردهام در یک ژانر حرفی برای گفتن ندارم، مسیرم را تغییر دادم و میدانم این از نظر بعضی منتقدان پذیرفته شده نیست.
انتهای پیام