دنیس موکوگ، فرزند سوم یک خانواده یازده نفره کارمند دولت در کنگو است که به خاطر اصرار پدرش به پزشکی علاقهمند شد تا بتواند به سلامتی مردم کمک کند، اما در جوانی وقتی دید که زنان چقدر برای به دنیا آوردن فرزندانشان رنج میکشند و بعد از آن متحمل چه آسیبهایی میشوند تصمیم گرفت شاخه پزشکی زنان را ادامه دهد. او که تخصص جراحیاش را از دانشگاهی در فرانسه گرفته است در اواخر دهه آخر قرن بیستم به کنگو برگشت تا در یک بیمارستان محلی کار کند و این درست زمانی بود که تجاوز گروهی به زنان به عنوان سلاحی در جنگ داخلی دوم کنگو کاملا پذیرفته شده بود.
تعداد قربانیان که اغلب عریان و با آسیبهای فراوان ناشی از تعرض گروهی خود را به بیمارستان محل کار موکویج میرساندند تا جان خود را نجات دهند، آن قدر زیاد بود که پزشک بیمارستان به زودی در جراحی ترمیم زخمهای ناشی از تجاوز گروهی متخصص شد. در این دوره او روزانه بیش از ۱۸ ساعت کار میکرد تا بتواند به بیماران بیشتری کمک کند، اما سرعت خسارت جنگ همیشه از سرعت تلاشها برای ترمیم آنها بیشتر است.
وقتی موکوگ با کمک یک بنیاد آلمانی که هزینهها و داروهای مورد نیاز جراحیهای او را تامین میکرد، کلینک خودش را ایجاد کرد، حملهها علیه او از طرف گروههای مسلح درگیر جنگ هم بیشتر شد. او که در سال ۲۰۱۲ در سخنرانی در سازمان ملل متحد علیه بی عملی جامعه جهانی و دولتهای محلی در مورد استفاده از بدن زنان به عنوان غنیمت جنگی و محل درگیری انتقاد کرده بود در بازگشت به کشورش هدفی برای گروههای مسلح درگیر جنگ داخلی کنگو شد. در همان سال یک گروه مسلح به خانه او حمله کردند تا کارش را تمام کنند، اما چون در خانه نبود دخترش را گروگان گرفتند. وقتی دکتر به همراه محافظانش به خانه برگشت، در تبادل آتش، یکی از محافظانش را از دست داد و بعد از این حادثه تصمیم به ترک کنگو گرفت.
برای بیش از هشت هزار زنی که توسط موکوگ درمان شده بودند، تصمیم او برای ترک کشور غیر قابل تصور بود بخصوص به این دلیل که حمله و تجاوز گروهی به زنان هنوز ادامه داشت و کلینیک او بدون خودش کار چندانی از پیش نمیبرد. در نتیجه مردم نامههای متعددی برای او نوشتند و با فروش محصولات کشاورزی سعی کردند هزینههای برگشت او به کنگو را پرداخت کنند. تنها چند ماه بعد از حمله به خانه و گروگان گرفته شدن دخترش، موکوگ در حالی به کشورش برگشت که هزارن نفر از مراجعان قبلی و مردم محلی برای خوش آمد گویی به او در اطراف فرودگاه مرکزی شهر تجمع کرده بودند.
او که تقریبا از نیمی از دنیا جوایز افتخار و شهروندی دریافت کرده است، هنوز هم در کنگو مشغول درمان زنان قربانی تجاوز است و تاکنون دو کتاب به زبان فرانسه در مورد سرگذشت و فعالیتهایش در کنگو منتشر شده است.
داستان نادیا مراد، به خصوص در روزهای اوج روابط تعرض جنسی در حکومت داعش، بسیار پر بسامد بود. او که در نوزده سالگی وقتی داعش به روستایش در نزدیکی سنجار حمله کرد و شش برادر و برادرخوانده اش را کشت، به همراه حدود ۷ هزار زن و کودک دیگر به اسیری برده شد. در طول سه سالی که در حکومت داعش زندگی میکرد مورد خشونت و آزار فیزیکی و جنسی بود، تا این که مالکش یک روز فراموش کرد در خانهاش را قفل کند و در نتیجه نادیا به خانه همسایهای پناه برد که به او کمک کردند تا از موصل فرار کند و خودش را به یک کمپ پناهندگان در شمال عراق برساند.
او اولین مصاحبه و شهادتش در مورد زندگی زیر پرچم داعش به عنوان اسیر کافر را برای یک روزنامه بلژیکی روایت کرد و فصل تازهای در زندگیاش اغاز شد.
آلمان که در سالهای گذشته مرزهای خود را به روی آوارگان جنگی عراق و سوریه باز کرده است، در قالب یکی از برنامههای کمک به پناهندگان، هزار زن و کودک قربانی خشونت جنسی داعش را پذیرفت و برای آنها جایی برای اقامت و خدمات پزشکی و سلامت روان فراهم کرد تا به پشت سر گذاشتن آنچه از آن فرار کرده بودند، کمک کند.
نیمه سال ۲۰۱۵ آغاز زندگی تازه نادیا مراد بود. او برای اولین بار در تاریخ شورای امنیت علیه قاچاق انسان و خشونت جنسی در جریان درگیریهای مسلحانه در این شورا شهادت داد و بعد از آن به عنوان سفیر سازمان ملل، شروع به آموزش و صحبت علیه استفاده از بدن زنان به عنوان غنیمت جنگی و سلاح کرد.
یک سال بعد در ۲۰۱۶، امل کلونی، وکیل بین المللی، وکالت نادیا مراد را به عهده گرفت تا از داعش به اتهام جنایات جنگی شکایت کند. در جریان این پرونده قضایی نادیا بارها در فیس بوک و از راههای دیگر مورد تهدید آشکار خشونت طلبان و حامیان تفکر داعش قرار گرفت؛ در همین زمان کار خود را به عنوان سفیر حسن نیت سازمان ملل آغاز کرد تا علیه قاچاق انسان آگاهی رسانی کند.
ایسنا-فاطمه کریمخان
انتهای پیام