به گزارش ایسنا، علی ولیاللهی در فرهنگستان فوتبال نوشت: «مابین خبرهای گوناگون سیاسی چند وقتی هست که یک توپ خودنمایی میکند. نه به معنای کنایی یا استعاری. بلکه دقیقا یک توپ فوتبال. همین چند وقت پیش بود که ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه در کنفرانس خبری یک توپ جام جهانی، آن هم از نوع مرحله حذفیاش را داد به رییسجمهور آمریکا. به عنوان هدیه. ترامپ هم آن را گرفت و با خوشحالی بالا برد و گفت این توپ به پسرش خواهد رسید و بعد آن را پرت کرد سمت همکارانش تا آن را به ملانیا بسپارند. عکسهای رد و بدل شدن تلهاستار و تحلیلها در مورد معنی این حرکت پوتین چند روز بحث داغ رسانهها شده بود. اما همین دو سه روز پیش با گزارشی که برای اولین بار بلومبرگ منتشر کرد، مبنی بر وجود یک تراشه جاسوسی در توپ اهدایی پوتین به ترامپ، دوباره توپ جام جهانی شد تیتر یک بسیاری از خبرگزاریها.
آیا این توپ حاوی تراشه جاسوسی است؟ فصل مشترک همه بحثهایی است که در این باره مطرح شده. ما کاری نداریم که آیا واقعا جاسوسی در کار هست یا نه. چیزی که برای ما جالب است، خود توپ فوتبال است. گر چه بسیار زیاد تا به حال از توپ به صورت کنایی و استعاری در ادبیات روزمره و رسمی استفاده شده و جملات قصار فراوانی با مضمون گرد بودن توپ و غیر قابل پیشبینی بودن دنیا و سرنوشت و همه این داستانها درست شده، گر چه خیلیها از وارد شدن توپ به داخل دروازه معناهای فرویدی بیرون کشیدهاند و شادی گل را با باز شدن عقدههای فروخفته جنسی همتراز کردهاند، گر چه فاضل نظری هم گفته: ای توپ زرد چرخ زنان در مسیر گل/ یک تیم قبل گل شدنت در دفاع هست!! اما در این چند وقت اخیر توپ فوتبال از انتزاع خارج شده و هر چه بیشتر خود واقعیاش را به زندگی ما تحمیل میکند.
بعد از بازی سوییس با صربستان که شکیری و ژاکا دو گل وارد دروازه صربستان کردند و آن خوشحالی معروف با علامت عقاب آلبانی را جلوی چشم صربها انجام دادند، یادداشتی نوشتم تحت عنوان توپ فوتبال همچون سلاح انتقام. واقعا هم بود و هست. آن توپهایی که آن شب وارد دروازه صربستان شد تا این تیم را حذف و روانه خانه کند، هیچ چیزی از یک سلاح جنگی کم نداشت. تازه با کمی اغراق حماسی میتوان آن را سلاح کشتار جمعی هم نامید. چون یک ملت را آن شب از اوج امیدواری به قعر افسردگی فرو برد. اما همان توپ فوتبال در دیدار پوتین و ترامپ تبدیل شد به یک وسیله سیاسی. یک حامل پیام دیپلماتیک. فقط کافی است سری به تحلیلهای روزنامهها در مورد اهدای آن توپ بزنیم. یک عالمه قصه از همان کار ساده تحویل دادن توپ درآوردهاند.
عدهای میگویند پوتین با دادن توپ به ترامپ او را وادار به گل به خودی کرده. بعضیها معتقدند که این کار یعنی شروع مجدد بازی و حالا که ترامپ صاحب توپ است، یعنی آنها گل خوردهاند و عقب هستند. چندین رسانه خوشبین هم این پاسکاری را نشان از روحیه کار تیمی بین دو کشور روسیه و ایالات متحده عنوان کردند! برخی هم تحلیل کردند که کار پوتین در واکنش به توییت مشاور ترامپ قبل از دیدار دو رییسجمهور در هلسینکی بوده، توییتی با این مضمون خطاب به روسها که توپ در زمین شماست و پوتین با دادن توپ به همتای امریکاییاش گفت توپ حالا در زمین شماست. مساله جاسوسی بودن توپ هم که از همان اول توسط بعضیها مطرح شد و حالا شدت گرفته. هر چند روسها و شرکت آدیداس تراشه داخل توپ را همان تراشه معمولی مورد استفاده در جام جهانی میدانند که نمیتواند مورد استفاده جاسوسی قرار بگیرد. نیازی به توضیح نیست که فقط توپ فوتبال هم میتواند این همه کارکرد داشته باشد. وگرنه هیچوقت برنده شدن در یک بازی مثل والیبال یا بسکتبال یا هر ورزش دیگر توپی نمیتواند انتقام یک جنگ را بگیرد یا مثلا اهدای یک توپ هندبال بیشتر شبیه یک خوشمزهبازی در یک محیط جدی است تا یک رفتار عمیق و چند لایه.
دنیای سیاست، جنگ، اقتصاد و هنر؛ هر مفهومی را در دنیا میتوان به فوتبال مرتبط دانست. شاید وقتی جولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را مطرح کرد، فکرش را هم نمیکرد که روزی فوتبال بشود یکی از بهترین زمینهها برای تفسیر و تحلیل تمام وقایع دنیا و توپ فوتبال هم به شخصه وارد شود و دنیایی را به خودش مشغول کند. چه موقعی که دارد روی چمن سبز میچرخد، چه موقعی که در بین دستان دو رییسجمهور پاسکاری میشود.»
انتهای پیام