جمال‌الدین اکرمی مطرح کرد

تذکرهایی درباره پیشگیری از آزار جنسی کودک

جمال‌الدین اکرمی با بیان تذکرهایی درباره آگاهی‌بخشی به کودکان درباره آزار جنسی می‌گوید: منِ نویسنده بخشی از این آگاهی‌بخشی را می‌توانم به دوش بکشم منوط به این‌که مطمئن باشم کتابم چاپ خواهد شد، با ممیزی روبه‌رو نخواهد شد و به مدرسه راه خواهد یافت و... .

این نویسنده، مترجم و تصویرگر ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره ظرفیت ادبیات در زمینه آگاهی‌بخشی به بچه‌ها برای شناخت بدن خود و پیشگیری از اتفاق‌هایی مثل تعرض و تجاوز به آن‌ها، اظهار کرد: جامعه کودک ما بخش زیادی از مشکلات را  به دوش می‌کشد زیرا بزرگ‌ترها به قدری درگیر مسائل خاص خود هستند که کودکان مجبور شده‌اند بار مشکلات را به دوش بکشند. زمانی ‌که تیتر روزنامه‌ها را نگاه می‌کنید، می‌بینید ما بزرگ‌ترها چقدر درگیر مسائل  خودمان هستیم. هرچند ما بزرگ‌ترها هم به حقوق خود آشنا نیستیم زیرا از جامعه یاد نگرفته‌ایم که بخواهیم به کودکان منتقل کنیم. ضعف بزرگ ما  این است که بچه‌ها را  فراموش کرده‌ایم؛ ما فراموش کرده‌ایم که یاد دادن هر چیزی را باید از دوران کودکی شروع کنیم. جامعه ما خیلی خیلی بیشتر از بسامد جهان از این مسئله دور مانده است، و ما زمانی متوجه  این‌ها می‌شویم که دست‌مان کوتاه است.  

اکرمی درباره دلایل این‌که به کودکان کم بها داده می‌شود، گفت: دلایل زیادی وجود دارد. اگر طول و عرض خیابان را طی کنید، چند مرکز برای  کودک - چه از نظر این‌که کودک در آن‌جا بازی کند و یا چیزی یاد بگیرد - می‌بینید؟ واحدی را در خیابان نمی‌بینید که وظیفه خود بداند وقت خود را برای کودک بگذارد. حال نقش نویسنده به‌ویژه‌ نویسنده‌ای که نام خود را نویسنده کودک گذاشته چیست؟ ما نویسنده‌ها چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ کار ما نویسنده‌ها نوشتن است؛ این‌که مسائل را به صورت قصه و داستان با کودکان در میان بگذاریم.

او سپس بیان کرد: نمی‌خواهم بگویم از آموزش و پرورش انتظار داریم؛ ما از آموزش و پرورش گذشته‌ایم. آموزش و پروش اولین جایی است که خط قرمزها را پررنگ‌تر می‌کند. جایی است که باید بار اصلی را به دوش بکشد اما آن را از حیطه خود بیرون می‌اندازد و به کل جامعه محول می‌کند. خیلی از ما از آموزش و پرورش  آسیب دیده‌ایم. بچه‌ها ممکن است در معرض خطراتی قرار بگیرند که خط قرمزها آن‌ها را به وجود آورده‌اند.  زمانی که در خانه خجالت می‌کشید مسئله‌ای را مطرح کنید و پدر و مادر روی‌شان نمی‌شود  یک‌سری مسائل را با کودکان در میان  بگذارند، مدرسه  هم همین‌طور با آن‌ها تا می‌کند و فکر می‌کند اگر این مسائل گفته شود، ممکن است گسترش پیدا کند، پس بهتر است گفته نشود، آن وقت چه انتظاری دارید؟

 این نویسنده با بیان این‌که در شهرستان‌ها این موضوع خیلی حاد است، گفت: زمانی که معلم بودم، ابلاغیه‌های زیادی می‌آمد و هشدار می‌دادند که خودآزاری جنسی در بین کودکان زیاد دیده شود. معمولا ریشه این موضوع  در خانواده و مدرسه  است و سپس در کل جامعه مانند یک ویروس منتشر  می‌شود.  البته بخشی از آن هم بر عهده نویسنده است،  نویسنده وقتی ‌ببیند متن قصه به دلیل موضوع آن روی دستش‌ می‌ماند و جزء خط قرمزها است، خب به آن نمی‌پردازد. در ترجمه هم این مصیبت را داریم.  زمانی که به این  موضوع می‌رسید مجبور می‌شوید  متوقف شوید زیرا با خود می‌گویید آیا اگر وارد این حیطه شوم اجازه چاپ کتابم را دارم؟ چقدر اجازه پرداختن به این موضوع را به من می‌دهند؟

او با تأکید بر این‌که جامعه ما در برابر آزار جنسی  آسیب‌پذیر است، اظهار کرد: به نظر می‌رسد جهان متوجه این خطر شده است.  از ایدز، عشق و ناکامی‌هایی جنسی که بگذریم از  بدن هم غافل مانده‌ایم. در مرکز شهر بیروت، جایی مختص کودک وجود دارد که در آن‌جا موزه‌ای به نام موزه «علوم و فنون بیروت» وجود دارد. بخش زیادی از این موزه که به صورت رایگان است به علوم بچه‌ها و چیزهایی که آن‌ها باید یاد بگیرند اختصاص دارد. در بخش «بدن من» به چیزهایی می‌پردازد که ما از آن به عنوان خط قرمز یاد می‌کنیم. در بخش فیلم و تصویر با فشار دادن یک دکمه‌ فیلمی درباره نحوه شکل گرفتن و به دنیا آمدن بچه  نمایش داده می‌شود. جامعه بیروت هم مسلمان و اکثرا شیعه هستند، چرا آن‌ها با  این موضوع راحت برخورد می‌کنند؟ در کجای جامعه ما می‌توانیم چنین چیزی را نشان دهیم؟ جامعه ما با جامعه مسلمان دیگر چه فرقی دارد که همین‌ها را  به عنوان دانایی و آگاهی کودک در نظر می‌گیرد و ما به عنوان خط قرمز با آن برخورد می‌کنیم؟

این تصویرگر در ادامه گفت: هرچقدر فکر کردم کتابی درباره بدن نام ببرم دیدم نمی‌توانم چون کتابی وجود ندارد. البته چند وقت پیش تعدادی ناشر به من گفته بودند به بدن تا حدی که از خط قرمز عبور نکنم،  بپردازم. من نمی‌دانم خط قرمز  کجاست؟ آیا چیزی که من می‌نویسم به مدرسه خواهد رفت؟ آیا اجازه می‌دهند بچه‌ها کتاب را  بخوانند؟ این‌ها چیزهایی است که دست و پای منِ نویسنده را می‌بندد.  خیلی فکر می‌کنم که منِ نویسنده چه نقشی در آگاهی کودکان دارم به‌ویژه این‌که کودکی‌هایم از این موضوع آسیب دیده است؛  من این موضوع  و ارتباط‌های نامتعارف معلم‌ها و بچه‌ها را در دوران کودکی و زمانی که معلم بودم  دیده‌ام. در حد دادن تذکر چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم؟

او خاطرنشان کرد: نویسنده می‌تواند  این موضوع را به جامعه بکشد و آن را به چالش تبدیل کند. آموزش و پروش را به چالش بکشد که وظیفه اصلی تو آگاهی‌بخشی است اما تو وقت زیادی صرف انتقال  دانشی به بچه‌ها می‌کنی که در آینده به دردش نمی‌خورد. ما  نویسنده‌ها آمادگی داریم به صورت علمی و یا با ادبیات تخیلی به این موضوع بپردازیم و داستان بنویسیم. کار ما نوشتن است و کار بیشتری نمی‌توانیم بکنیم. همان‌طور که  خالد حسینی با نوشتن  «بادبادک‌باز» به جامعه خود آگاهی داد. 

جمال‌الدین اکرمی با اشاره به برگزاری جشنواره «کتاب درسی» در سال‌های گذشته اظهار کرد: در آن جشنواره کتاب‌های درسی کشورهای مختلف به نمایش درمی‌آمد و کتاب‌ها به لحاظ محتوا و تصویرگری مقایسه می‌شد. بخش اعظم  این موضوعات در کتاب‌های درسی کشورهای دیگر بود؛ این‌که بدن چیست؟  بچه‌ چطور شکل می‌گیرد؟ این‌ها در کشور ما مطرح نمی‌شود و به صورت غده و تومور پنهانی رشد می‌کند و زمانی از آن باخبر می‌شویم که فضای آموزشی آلوده شده و بچه‌ها با خود و معلم‌ها رازهای مگو دارند. این از کجا نشأت می‌گیرد؟ چرا این‌ها مانند صاعقه بر روی سر ما فرود می‌آید؟ بخشی افشا می‌شود  و بخش زیادی از آن ناگفته می‌ماند.

او با بیان این‌که آگاهی‌بخشی به کودکان نیازمند فراخوان وسیع ملی است، اظهار کرد:  همه نهادهای مرتبط با کودک باید با یکدیگر توافق داشته باشند و به این موضوع اشاره کنند. صدا و سیما و آموزش و پروش دو نهاد ملی هستند که باید این موضوعات در آن‌ها مطرح شود، اما آن‌ها  جزء محدوده‌هایی هستند که ما نمی‌توانیم واردشان شویم. ما مجبوریم به ان‌.جی‌.اُها و ناشران غیردولتی متوسل شویم که  بُعد کار کوچک  می‌شود.

اکرمی افزود: این‌که چطور موضوعی را به هنجار اجتماعی تبدیل کنیم، خیلی مهم است. همین کاری که شما می‌کنید بخشی از یک حرکت اجتماعی است. بخش دیگر این است که مطبوعات ما ستون‌هایی را به این موضوع اختصاص ‌دهند. دنیای کودکان جدای دنیای ما بزرگ‌ترها نیست،  اما ما مشکلات کودکان را در جامعه نمی‌بینیم. منِ نویسنده باید فرصت داشته باشم کتابی را بنویسم، اجازه صحبت در مدرسه داشته باشم و کتاب را به پدر و مادر معرفی کنم،  البته برای نوشتن لازم است  ابتدا خودم آموزش ببینم که چطور آن را مطرح کنم تا جواب منفی نگیرم و پدر و مادر کتاب من را دور نیندازند.

این نویسنده در پایان خاطرنشان کرد:  ابعاد مانور ما  نویسنده‌ها خیلی کم و محدود است.  بخصوص زمانی که بدانیم کتاب مانند نوشته‌های دیگر به قفسه‌ها می‌رود، نه ناشر علاقه‌ای به نشر کتاب نشان می‌دهد، نه پدر و مادر علاقه‌ای به خرید آن دارند و نه آموزش و پرورش علاقه‌ای به  گسترش آن. همه این ابعاد مانند زنجیر به هم متصل‌اند و  هیچ‌چیز مانند تلاش نهادهای مدنی  و انجمن نویسندگان کودک تأثیرگذار نیست.

انتهای پیام

  • جمعه/ ۱۵ تیر ۱۳۹۷ / ۰۱:۳۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 97041307787
  • خبرنگار : 71573