به گزارش ایسنا و به نقل از سایکولوژی تودی، محققان بر این باورند که ریشه تفاوت مهارتی در مسیریابی بین زنان و مردان به وظایف انسان در تمدنهای نخستین برمیگردد. مردان در گذشته بیشتر با شکار کردن، غذای خانواده را تامین میکردند، اما زنان با یکجا نشینی از خانواده و فرزندان محافظت میکردند.
مردان در گذشته برای شکار باید مسیرهای طولانی را در طبیعت بکر طی میکردند و همین مسئله باعث شد که آنها از نقشه ذهنی برای جهتیابی و پیدا کردن مسیر بازگشت استفاده کنند.
اما از آنجاییکه زنان بیشتر در جمعآوری مایحتاج روزمره مثل جمعآوری میوه و سبزیجات فعال بودند، بنابراین آنها همیشه از مسیرهای مشخصی برای جهتیابی استفاده میکردند.
اگرچه اعتقاد به باور جنسیتی جای بحث فراوانی دارد، چرا که هستند مردانی که در جهتیابی ضعیف هستند و بر خلاف انتظار زنانی نیز هستند که در جهتیابی ذهنی بسیار دقیق عمل میکنند.
امروزه علم روانشناسی ثابت کرده که تنها دو روش برای مسیریابی وجود دارد؛ روش اول مسیریابی از طریق نقشه و علائم راهنمایی و روش دوم مسیریابی ذهنی است.
مسیریابی با نقشه و علائم راهنمایی بیشتر در افرادی نهادینه شده که در طول روز یک مسیر رفت و برگشت را انتخاب میکنند، اما مسیریابی ذهنی بیشتر در کسانی دیده میشود که در طول روز به مقاصد مختلفی سفر میکنند.
محققان برای اثبات تمایز در مسیریابی، مهارت گروهی از داوطلبان را با استفاده از سیستم واقعیت مجازی مورد بررسی قرار دادند.
پژوهشگران در پایان متوجه شدند که دو مهارت مسیریابی در انسان نهادینه شده است که روش اول موسوم به یادگیری بین مسیری و روش دوم یادگیری میان مسیری است.
در روش اول، فرد با به خاطر سپردن مسیرهای مورد نظر در ذهن خود و یافتن علائم صرفا به مسیر وابسته میشود.
اما در روش دوم فرد ارتباط بین مسیرهای مورد نظر را با به خاطر سپردن مناظر، ساختمانها، زمینهای کشاورزی و درختان به خاطر میسپارد، بنابراین این افراد در موقعیتهای خارج از مسیرهای اصلی میتوانند موقعیت مکانی خود را پیدا کنند.
روانشناسان در ادامه با تمرکز بر مهارتهای فردی در سیستم واقعیت مجازی موفق به کشف سه گروه با سه مهارت بدون توجه به جنسیت شدند.
گروه اول دارای دو مهارت جهتیابی ذهنی و جهتیابی مسیری به صورت ترکیبی هستند. گروه دوم صرفا دارای مهارت جهتیابی در مسیرهای مشخص هستند و گروه سوم نیز عملکرد ضعیفی در دو مهارت مسیریابی دارند.
انتهای پیام