گفت‌وگوی تفصیلی ایسنا با پژمانفر (بخش نهایی)

امروز ما نکاشته درو نمی‌کنیم، ناهنجاری‌ها کاشته‌های ما است

نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس وقتی در برابر این سوال قرار گرفت که «از طرفداران تیم‌های ورزشی گرفته تا مسؤولان سیاسی کشور حتی برخی بسیجیان ولایتمدار با ادبیاتی فحاشانه سخن می‌گویند» پاسخ داد: امروز ما نکاشته درو نمی‌کنیم. این اتفاقاتی که می‌گویید و امثال آنها اتفاقی در جامعه ما شکل نگرفته بلکه این ناهنجاریها کاشته‌های ما است. مقصر اصلی شکل‌گیری چنین نگاهی به حوزه فرهنگ، مسؤولان نظام از ابتدای انقلاب تاکنون هستند.

نماینده مردم مشهد در مجلس در واکنش به تاثیر شگفت‌انگیز شبکه‌های اجتماعی در شناخت مردم از چهره واقعی مسؤولان قانون‌شکن، گفت: این فضا تاثیر زیادی در این مسئله دارد؛ اما این اقدام باید در چارچوب قانون انجام شود و نباید به اشخاص و حقوق شخصی‌شان توهین شود. نشان دادن منش و رفتار پژمانفر باید معطوف به حوزه‌های اجتماعی او باشد و از پرداختن به مسائل خصوصی و خانوادگی آنان اجتناب شود. فضای مجازی باید به زندگی اجتماعی افراد و جریان‌های فکری بپردازد و کاری به زندگی شخصی و فردی آنان نداشته باشد.

از او درباره علت بی اعتمادی مردم به اپلیکیشن‌های داخلی و اعتماد آنان به اپلیکیشن‌های خارجی پرسیدم، نصرالله پژمانفر پاسخ داد: این مسئله توسط افرادی که در پی فساد مالی هستند، آغاز شده است. شبکه فسادی در این حوزه خیلی قوی فعال است از چنان انسجامی برخوردار است که حتی بنده نام برخی از آنان را فاش کردم اما بیشتر از این نتوانستم جلو بروم. جریان فساد مالی برای تضمین منافع بلند مدت خود به صورت مرتب مردم را از شبکه ملی اطلاعات می ترساند و با این کار کاربران را به  خارج از این شبکه هدایت می کند.

ادامه گفت‌وگوی تفصیلی ایسنا با پژمانفر را بخوانید.

پرسش: علت حمایت بخشی از جامعه از هنجارشکن‌های قانونشکن به ویژه در اعتراضاتی که سال گذشته در خیابان انقلاب نسبت به پوشش حجاب شد، چیست؟

ریشه این رفتار در انحرافاتی است که در اواخر دهه ۱۳۶۰ از مفهوم «عدالت» صورت گرفت، یعنی عملا وقتی نهادینه شد هر کس پول و امتیازات و جایگاه بالاتر و بیشتری دارد حق دارد پایش را از گلیمش درازتر کند حتی از قانون نیز عبور کند، بعضی خود را بالاتر از قانون دیدند. امروز هم برخی به خود حق می‌دهند از هنجارشکنی چند دختردر خیابان انقلاب حمایت کنند و مامور اجرای قانون را سرزنش کنند چون آنها تافته جدا بافته هستند و باید همه به نظرات این دسته اهمیت بدهند و آنها را بالاتر از قانون بدانند. البته روشن است برای کنترل هنجارشکنی در هر اجتماعی هم اقدامات فرهنگی و هم کارهای قضایی و امنیتی باید انجام شود. نمی‌توان برخورد با جرایم و قانون‌شکنی را موکول به انجام کارهای فرهنگی صرف کرد و یا بالعکس به برخورد امنیتی تنها اکتفاء کرد.

به خوبی به یاد دارم یکی از ائمه جمعه در خطبه‌های نماز جمعه اواخر دهه ۱۳۶۰ گفت «چه ایرادی دارد که بچه حزب‌اللهی‌ها امکانات و امتیازات بیشتری بگیرند؟ ایشان در فرهنگ‌سازی انحراف در مفهوم عدالت، نفر اول بود و پس از این خطبه‌ها بود که دستگاه‌های اجرایی هم همین خط را دنبال کردند و تصمیماتی گرفتند که تاثیر آن، شکاف درآمدها و امتیازات عمیق و معنادار بود. این اتفاق حتی در نیروهای مسلح هم افتاد و شکاف حقوق و امتیازات بین سردار و درجه‌دار عادی عمیق شد.

وقتی با مسؤولانی که ماهانه چندین میلیارد تومان درآمد دارند روبرو می‌شوم و نسبت به شکاف درآمدشان نسبت به عموم جامعه که درآمد حدود یکی دو میلیون تومانی دارند، تذکر می‌دهم به بنده می‌گویند «حقوق‌بگیران فقط زنده هستند اما ما می‌خواهیم زندگی کنیم». این افراد پول‌های عظیم را «حق» خودشان می‌دانند و به هیچ وجه حاضر به از دست دادن آنها نیستند.

به یکی از وزرا گفتم طی ۴۰ سالی که از انقلاب گذشته اگر به طور متوسط ماهی یک میلیارد تومان درآمد داشتی در طول چهاردهه نباید مبلغی بیشتر از ۴۸۰ میلیارد تومان می‌داشتی چطور توانستی ۱۲۰۰ میلیارد تومان انباشته کنی؟ ایشان با صدای بلند به بنده گفت «یعنی من دزدم؟ بنده مسلمانم و خمس می‌دهم».

وقتی دادن امتیاز بالاتر و بیشتر به افرادی که سابقه بیشتری در انقلاب و جنگ داشتند به یک فرهنگ تبدیل شد امثال این آقا هم کسب این حجم عظیم درآمد و دارایی را حق خود می‌داند.

پرسش: آیا راهی وجود دارد که عدالت مد نظر اسلام راستین جایگزین عدالت تحریف شده جاری شود؟

کار بسیار سختی است اما باید از «شفاف‌سازی» شروع کرد. طرح اعلام اموال و دارایی‌های مسؤولان بخشی از چاره کار است. کارگزاران نظام باید ملزم به پاسخ به این سوال شوند که «از کجا آورده‌اند؟» رییس‌جمهور، رییس مجلس، وزرا و نمایندگان مجلس باید این کار را آغاز کنند و زندگی‌شان را شیشه‌ای کنند.

وقتی فردی در قامت رییس جمهور، رییس مجلس، رییس قوه قضاییه، قاضی، وزیر یا نماینده قبول مسؤولیت می‌کند دیگر زندگی و رفتار او همه اش خصوصی نخواهد بود. تا زمانی که یک مسؤول در صندلی مسؤولیت می‌نشیند باید زندگی‌اش شیشه‌ای باشد و این حق مردم است که از درآمدها، امتیازات و دارایی‌های آنان اطلاع داشته باشند.

به نظر بنده علت دیگر حمایت بخشی از جامعه از هنجارشکنان، عملکرد و رفتار مسؤولان می‌دانم، از قدیم گفتند حرمت امام زاده را باید متولی نگه دارد، حرمت قانون را باید مسئولین همان نظام نگه دارند؛ وقتی در جامعه به هر بهانه قانون چه جزئی یا کلی از ناحیه بزرگان و مسئولین جامعه زیر پا گذاشته می‌شود نباید خیلی انتظار داشته باشیم چند جوان نپخته در اعتراض خود مرزها را رعایت کنند. مثال می‌زنم یکی از عادی‌سازی‌هایی که در جامعه از طرف مسئولین نسبت به بی توجهی به قانون صورت گرفته و می‌گیرد ورود در شبکه‌های پیام رسانی است که به هر دلیل نظام آنها را فیلتر کرده است . ببینید چند نفر از افراد رده اول مسئولین در این فضاهای غیر قانونی حضور دارند. ممکن است بگوئید این که چند میلیون نفر این کار را انجام می‌دهند دیگر ایراد ندارد اما به نظرم این کار نهادینه کردن بی‌اعتنائی به قانون است و اثرات خود را در دراز مدت می‌گذارد.

بنده با وجودی که می‌توانم از توییتر استفاده کنم اما این کار را انجام نمی‌دهم؛ چون برای دسترسی به توییتر باید از فیلترشکن استفاده کنم که اقدامی غیرقانونی است؛ به همین دلیل معتقدم اگر منِ نمایندهِ در منظر دید میلیون‌ها ایرانی رفتار غیرقانونی انجام دهم به الگوی بی‌قانونی آنان تبدیل می‌شوم. به همین دلیل معتقدم سایر مسؤولان به ویژه مسؤولانی که بر مردم اثرگذارترند نباید از نرم‌افزارهای اجتماعی فیلتر شده استفاده کنند تا به این شکل افکار عمومی مجوز تخلف از قانون و حرکت در مسیر هنجارشکنی نداشته باشند. البته برخورد با متخلفان هم رکنی اساسی در فرهنگ‌سازی است. دستگاه‌های فرهنگی و نظارتی در کنار هم برای اجرای درست قانون باید فرهنگ سازی کنند.

باید فضایی در جامعه به وجود آید که همه مردم از هر صنف و طبقه‌ای، از قانون‌شکنان بدشان بیاید و خواهان مجازات قانون‌شکنان باشند اما کار باید ازمسؤولان شروع شود. نباید در عمل نشان داده شود «قانون خوب است اما برای دیگران». باید فضایی در جامعه به وجود آید که همه مردم از هر صنف و طبقه‌ای، از قانون‌شکنان بدشان بیاید و خواهان مجازات قانون‌شکنان باشند اما کار باید ازمسؤولان شروع شود. نباید در عمل نشان داده شود «قانون خوب است اما برای دیگران». اگر بنده صدها میلیون تومان وام گرفتم و پس ندادم و با من همانطور رفتار نشود که با کارگر یک لا قبا که یک وام جزئی گرفته و مدت کمی تاخیر دارد این بسیار بد است.

نکته دیگر اینکه مجلس در بخش نظارت بر اجرای قانون، عملکرد قابل قبولی ندارد. مجلس را در این بخش خیلی مقصر می‌دانم. اگر قوه مقننه یک سوزن به خود و یک جوال دوز به دولت بزند؛ یعنی لایی نکشد، لابی نکند و رانت نگیرد و فقط روی اجرای قانون تمرکز داشته باشد، می‌تواند کاری کند که آثار قوانین خوب خودش را در بخش‌های مختلف جامعه و زندگی مردم ملموس شود.

پرسش: رفتارهای دوگانه و چندگانه مسؤولان در رده‌های مختلف حکومت و سخت‌گیری بر مردم و تامین نکردن مطالبات آنان چه عواقبی برای نظام خواهد داشت؟

بنده به قضیه برداشتن حجاب اشاره می‌کنم. در این مورد نمی‌توان عدم تمکین از اجرای قانون را فقط محدود به قانون عفاف و حجاب کرد؛ یعنی مردم می‌پرسند چرا فقط در موضوع حجاب رفتارها، رنگ و بوی قانون می‌گیرد؟ مردم معتقدند اگر اجرای قانون در همه رده‌ها و با همه مسؤولان قانونشکن انجام شود آنان نیز قانون را محترم می‌شمارند که یکی از این قوانین قانون حجاب و عفاف است. به بیان دیگر عدم تمکین مسؤولان نسبت به اجرای قانون موجب جری شدن مردم در اجرای قانون در همه بخش‌ها می‌شود که یکی از آن قوانین همین قانون عفاف و حجاب است که نسبت به آن بی‌تفاوت می‌شوند.

متاسفانه بعضی معتقدند اگر اجرای قانون به نفع بنده و جریان سیاسی بنده باشد، بدون توجه به آثار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید اجرا شود و باز اگر اجرای قانون به ضرر او و جریان سیاسی وابسته به او باشد با انواع استدلال‌ها و بهانه‌های جورواجور مانع اجرای قانون می‌شوند. مردم هم در هر لباسی، از مسؤولان تبعیت کرده و قانونشکن می‌شوند؛ در حالی که در نظام اسلامی و در سیره اهل بیت (ع)، انتظار از مسؤولان برای مقید ماندن به چارچوب‌های قانونی بیشتر است.

پرسش: اعتراضات خیابانی و رفتارهای خلاف قانون در سال گذشته چه پیامی برای مسؤولان نظام داشت؟

به نظر بنده مردمی که اقدام هنجارشکنانه دختران مخالف حجاب را مورد حمایت قرار دادند به دلیل ناراحتی و نارضایتی از نابسامانی‌ها، تبعیض‌ها و قانونشکنی‌هایی بود که مسؤولان عامل  و ریشه بخشی از آن هستند. به بیان روشن‌تر حمایت جمعی از مردم از هنجارشکنان خیابان انقلاب با یک نگاه حمایت از بی‌قانونی نبود بلکه اعتراض به رفتارهای ساختارشکنانه و قانون‌شکنانه مسؤولانی بود که در هر لباس و در هر رده‌ای از حکومت مرتکب بی قانونی می‌شوند هم بود. زور مردم به بی‌قانونی‌های آنان نمی‌رسد به همین دلیل اعتراض خود را به شکل‌های مختلف در خیابان‌ها نشان می‌دهند.

البته اتفاق خیابان انقلاب یک حرکت غلط و زشتی بود که موجب توهین به همه ملت ایران از جمله خانواده معزز شهدایی بود که خون فرزندان خود را در جهت اجرای آرمان‌ها و اهداف اسلام راستین و قانون اساسی کرده بودند و صد البته یکی از مبانی اسلامی هم حجاب است و ما نباید اجازه دهیم چنین اتفاقاتی در جامعه نهادینه شود و باید با عوامل موضوع برخورد جدی صورت گیرد.

پرسش: کارکرد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در شناخت مردم از چهره واقعی مسؤولان قانون‌شکن چقدر موثر است؟

واقعا مانده‌ام به یک پسر بچه ۱۵-۱۶ ساله چه گذشته است که پرچم کشورش را پایین می‌کشد و آتش می‌زند؟ هنوز مانده‌ام که این پسر بچه چگونه این کار را انجام داد؟ دقت نداریم که در حوزه فرهنگی چه بر سر بچه هایمان آمده است.این فضا تاثیر زیادی در این مسئله دارد؛ اما این اقدام هم باید در چارچوب قانون انجام شود. در این عرصه نباید به اشخاص و حقوق شخصی‌شان توهین شود. نشان دادن منش و رفتار پژمانفر باید معطوف به حوزه‌های اجتماعی او شود و از پرداختن به مسائل خصوصی و خانوادگی آنان اجتناب شود.

همانطور که برای حفظ آبروی افراد در فضای حقیقی دقت می‌شود در فضای مجازی نیز باید اخلاقا با همان  جوانمردی رفتار شود؛ به بیان روشنتر انتشار برخی تصاویر و اسناد مربوط به زندگی شخصی افراد باید با رعایت طبقه‌بندی‌ها انجام شود. فضای مجازی باید به زندگی اجتماعی افراد و جریان‌های فکری بپردازد و کاری به زندگی شخصی و فردی آنان نداشته باشد، اما متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها بر این اساس غلط، ضربه‌های بزرگی خورده‌اند که پروندهای قضایی و شکایات فراوان حاکی از این بد اخلاقی‌هاست؛ لذا در همین جا متذکر اهمیت حضور حاکمیت در فضای مجازی می‌شوم که اگر حاکمیت در این فضا نباشد یعنی شبکه ملی اطلاعات را راه‌اندازی نکند، همه شهروندان روزگار سختی را در پیش خواهیم داشت.

پرسش: رفتارهای اجتماعی که درباره‌شان صحبت می‌کنیم بعضا در سطح گسترده‌ای توسط  برخی ورزشکاران و سیاستمداران  آمیخته به ادبیات سبک و سخیفی میشود که افکار عمومی را نسبت به نظام سیاسی - الهی - اخلاقی جمهوری اسلامی دچار یاس و تردید میکند، آیا چنین فضای بیاخلاقی برای نظام ما پسندیده است؟

در این قضایا نیز ضعف اجرای قانون وجود دارد. اگر با هر کس به نسبت تخلفش برخورد شود و ساده‌انگاری نشود می‌توان از شکل‌گیری چنین فضایی جلوگیری کرد. اگر با اشکالات کوچک برخورد مناسبی شود هیچ وقت شاهد شیوع اشکالات بزرگ نخواهیم بود. برخی از رفتارهای زشت و ناپسند جامعه به دلیل بیاعتنایی به حرکات و رفتارهای زشت کوچک  است. برخورد نسبت به متخلف باید خیلی جدی باشد و در این صورت نتیجه هم میدهد. نمیگویم فقط برخوردهای امنیتی بلکه حاکمیت باید از  همه ابزارهای بازدارنده  استفاده کند.

به نظر بنده اگر حاکمیت دائما بخواهد رأفت کل باشد، کار از دستش در میرود. در فضای مجازی نیز همینطور است وقتی در این فضا شبکه ملی اطلاعات نداشته باشیم یعنی حاکمیت نداشته باشیم از این فضا همه چیز در میآید، تهمت، دروغ، ناسزا و فحاشی و این به نظر من ضعف وزارت ارتباطات است و این فضا را باید سر و سامان دهد.

پرسش: بنده وقتی به هواداران و طرفداران آقای سیاستمدار نگاه میکنم و ادبیات آنان را فحاشانه میبینم، اگر این آقای سیاستمدار از این افراد برائت بجوید چقدر در مهار فضای هتاکی تاثیر می‌گذارد؟

خیلی تاثیرگذار است. مردم باید نظارت داشته باشند و به بنده و همه مسئولین این مسائل  را تذکر بدهند.

پرسش: از پایینترین سطح که طرفداران تیم‌های ورزشی هستند تا بالاترین سطح که مسؤولان سیاسی کشور هستند حتی برخی بسیجیان ولایتمدار وقتی نمیتوانند فارغ از خشم و عصبانیت حرف بزنند و با ادبیاتی فحاشانه سخن میگویند خواسته یا ناخواسته بنیان‌های فرهنگی کشور را شکل میدهند.

درست است، درست است، فرمایش شما درست است. بالاخره در این قضیه، یک بخش فرهنگسازی، گفتوگو و صحبت و تحمل مطالب را داشتن است البته باز می‌گویم در چارچوب قانون یعنی وقتی منافع یک طرف قضیه به خطر میافتد نمیتوان فقط با گفتاردرمانی مسائل را درست کرد و این نکته را هم توجه کنیم که ما داریم دوران گذار را طی میکنیم و در این دوران با مسائل فرهنگی سطحی و نامناسبی در سطوح مختلف روبرو هستیم.

پرسش: کمیسیون فرهنگی مجلس چقدر در مهار این فضا نقش دارد؟

کمیسیون فرهنگی بین کمیسیون‌های مجلس مهجورترین کمیسیون است. در مهجوریت این کمیسیون در مجلس دهم همین بس که فقط انتخاب اول ودوم بنده برای رفتن به این کمیسیون بود؛ علاوه بر بنده انتخاب اول سه نماینده دیگر، کمیسیون فرهنگی اما انتخاب دومشان کمیسیون دیگری بود و دو سه نماینده هم انتخاب دوم‌شان کمیسیون فرهنگی بود و انتخاب اولشان کمیسیون دیگری بود، سایر اعضای کمیسیون فرهنگی هم با التماس به این کمیسیون آمدند؛ حتی برخی به جد در پی ادغام کمیسیون فرهنگی در کمیسیون اجتماعی بودند اما ما آن را با داد و فریاد حفظ کردیم. چرا اینگونه است؟ چون کار فرهنگی، کار سختی است که مورد بی مهری جامعه هم قرار دارد. امروز ما نکاشته درو نمی‌کنیم. این اتفاقاتی که می‌گویید و امثال آنها اتفاقی در جامعه ما شکل نگرفته بلکه این ناهنجاریها کاشته‌های ما است. مقصر اصلی شکل‌گیری چنین نگاهی به حوزه فرهنگ، مسؤولان نظام از ابتدای انقلاب تاکنون هستند.

پرسش: با وجودی که در ایران واژه «اسلامی بودن» را یدک می‌کشیم نظام آموزشی کشورمان در مقایسه با نظام آموزشی کشورهای توسعه یافته چه ایرادات و نقایص اساسی دارد؟

مهمترین ایراد نظام آموزش و پرورش کشورمان تکیه بر «آموزش» تنها است و اصلا توجهی به «پرورش» نمی‌شود. نظام آموزشی کشورمان از ابتدای دوره دبستان، دانش آموزان را به نحوی هدایت می‌کند که محصلان در پایان دوره دبیرستان فقط به فکر چگونگی عبور از سد کنکور هستند.در فنلاند آموزش کلاسی کنار گذاشته شده و به جای آن آموزش پنهان در دستور کار نظام آموزشی این کشور قرار گرفته است؛ چون به آثار آموزش پنهان در رشد، تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان پی برده‌اند اما متاسفانه این مسئله در نظام آموزشی ایران به کلی تعطیل است. مهمترین ایراد نظام آموزش و پرورش کشورمان تکیه بر «آموزش» تنها است و اصلا توجهی به «پرورش» نمی‌شود. نظام آموزشی کشورمان از ابتدای دوره دبستان، دانش آموزان را به نحوی هدایت می‌کند که محصلان در پایان دوره دبیرستان فقط به فکر چگونگی عبور از سد کنکور هستند؛ در حالی که نظام آموزش و پرورش کشور باید به سمت تربیت سیاسی، اجتماعی، خانوادگی، زیست محیطی، عاطفی، بدنی و اخلاقی دانش آموزان حرکت کند.

قبل از دوره نمایندگی کارهای خوبی درحوزه مسائل تربیتی انجام دادم از جمله تهیه نظام نامه تربیتی با ۱۹ ساحتِ تربیتی مختلف. این نظام نامه در برخی مراکز آموزشی اجرا شد که آثار بسیار خوبی به دنبال داشت.

اگر رفتار ناهنجاری در محیط زیست و طبیعت از مردم مشاهده می‌شود، گفته می‌شود برای رعایت الگوهای زیست محیطی قانون وضع شود در حالی که قانون برای افرادی است که از نظر زیست محیطی، تربیت شده باشند یعنی در طول دوران آموزش، آموخته باشند با طبیعت، جنگل، پارک، درخت، پرندگان و حیوانات چگونه باید رفتار کنند دیگر احتیاج به قانون نیست تا این افراد رعایت این امور را داشته باشند. خیلی مسؤولان می پرسند مگر محیط زیست هم تربیت می خواهد؟ بله تربیت زیست محیطی و ده‌ها تربیت دیگر چون در نظام آموزشی ما وجود نداشته ما این گرفتاریها را داریم.

قانون برای افرادی است که از نظر زیست محیطی، تربیت شده باشند یعنی در طول دوران آموزش، آموخته باشند با طبیعت، جنگل، پارک، درخت، پرندگان و حیوانات چگونه باید رفتار کنند دیگر احتیاج به قانون نیست تا این افراد رعایت این امور را داشته باشند. خیلی مسؤولان می پرسند مگر محیط زیست هم تربیت می خواهد؟ بله تربیت زیست محیطی و ده‌ها تربیت دیگر چون در نظام آموزشی ما وجود نداشته ما این گرفتاریها را داریم.پرسش: صحبت‌ها و دیدگاه‌های شما در این مصاحبه پرده دیگری از شخصیت جنابعالی را رونمایی کرد اما موضعگیری‌ها و کنش‌های سیاسی حضرتعالی چهره دیگری از شخصیت شما را در اذهان عمومی نهادینه کرده است؛ چرا تا این حد تفاوت در دیدگاه‌های سیاسی و غیرسیاسی جنابعالی  شکاف وجود دارد؟

متاسفانه به دلیل یک ویژگی آدم که مطابق میل سایرین یا منتقدان نیست، دیگر خوبی‌ها و ویژگی‌های انسان هم کنار گذاشته شده و نادیده گرفته می‌شود. پژمانفر هم یک انسان است که در مسائل سیاسی نظر خاص خودش را دارد که ممکن است درست یا نادرست باشد یا با مواضع سیاسی دیگران تفاوت داشته باشد، این دلیل نمی‌شود که در سایر امور حرف درست و کارشناسی برای گفتن نداشته باشد و سخنانش شنیده نشود.

دگم بودن و بسته بودن فکری و رفتاری آدم‌ها موجب محرومیت جامعه از بسیاری ظرفیت‌ها شده است. باید ظرفیت افراد مخالفمان را بشناسیم اما خودباختگی نداشته باشیم.

بنده در حوزه فرهنگ اعتبارم را از دو دوره نمایندگی مجلس به دست نیاورده‌ام و در این حوزه آدم جدیدی نیستم. سوابق و تجربیاتم در حوزه فرهنگی کاملا روشن است. بنده قبل و حین نمایندگی مجلس  برای دیدن فیلم‌های روی پرده به سینما می‌روم. دوستان اصلاح‌طلبی که از دیدگاه سیاسی و فرهنگی بنده مطلع هستند اگر بخواهند در کمیسیون فرهنگی راجع به سینما اظهار نظری داشته باشند به بنده مراجعه می‌کنند چون پژمانفر بیشترین ارتباط را با سینما دارد.

پرسش: با توجه به رفتارهای غیربرادرانه جریان‌های سیاسی نسبت به یکدیگر چطور می‌توان ابعاد شخصیتی افراد و جریان‌های سیاسی رقیب را به جامعه عرضه کرد بی‌آنکه جامعه نسبت به آنها مقاومت داشته باشند؟

شاید علت موضعگیری جامعه یا جریان سیاسی رقیب نسبت به پژمانفر «کم اطلاعی» از توانایی‌های وی در حوزه‌های غیرسیاسی باشد به بیان دیگر وقتی مثلا پژمانفر با مواضع سیاسی در جامعه شناخته می‌شود سایر ویژگی‌ها، دغدغه‌ها و علاقمندی‌های وی در سایه موضعگیری سیاسی‌اش قرار می‌گیرد و پژمانفر نزد افکار عمومی یک انسان تک بعدی جا می‌افتد؛ به همین دلیل موضعگیری‌های فرهنگی وی در فضای مجازی اصلا یک کلیک هم نمی‌خورد و هیچ اعتنایی به این وجه شخصیتی که کار اصلی و تخصص پژمانفر است نمی‌شود؛ حال آنکه همین پژمانفر وقتی در زمینه موسسات مالی و اعتباری موضعگیری میکند از یک شب تا صبحی ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار کلیک می‌خورد. پژمانفر آدم سیاسی‌ای نیست که بخواهد فقط نظرات سیاسی داشته باشد.

علت مقاومت جامعه نسبت به بنده و امثال بنده فضای آلوده حاکم بر حوزه سیاسی است که همه داشته‌ها و ویژگی‌های انسانها را مخفی می کند تا به این بهانه افراد را تخطئه کنند.

پرسش: برای غلبه بر این فضا چه باید کرد؟

به نظرم حریت رسانه‌ها در شناساندن ابعاد فکری، اعتقادی، اندیشه‌ای و رفتاری نخبگان و متخصصان علوم مختلف نقش تعیین کننده‌ای دارد. زنجیر جریان‌های سیاسی نباید به پای رسانه‌ها بخورد. رسانه‌ها باید واقعیتها را در هر قالبی  و پوششی انعکاس دهند.

آیا اطلاع داشتید که تلاش بنده موجب نامگذاری ۲۷ اردیبهشت به عنوان روز فردوسی و زبان فارسی شد. این پیشنهاد را در شورای فرهنگ عمومی استان خراسان رضوی و بعد در شورای فرهنگ عمومی کشور و شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم. این اقدام را در شرایطی انجام دادم که ثبت یک روز در تقویم رسمی کشور با فراز و فرودهای زیاد و سختی‌های فراوانی روبروست.

بنده برای ارج نهادن به جایگاه والای فردوسی و زبان فارسی سختی این کار را به تن خریدم اما رسانه‌ها این اقدام را رسانه‌ای نکردند چرا؟ چون پژمانفر باید بایکوت می‌شد.

تلاش بنده موجب نامگذاری ۲۷ اردیبهشت به عنوان روز فردوسی و زبان فارسی شد. این اقدام را در شرایطی انجام دادم که ثبت یک روز در تقویم رسمی کشور با فراز و فرودهای زیاد و سختی‌های فراوانی روبروست.بنده از برخی رسانه‌ها گلایه دارم. آنها نظرات افراد غیرمتخصص و کم سواد در حوزه سینما را با آب و تاب فراوان انعکاس می‌دهند اما نظرات پژمانفر را که سال‌هاست در این حوزه فعالیت دارد را بایکوت می‌کنند. رسانه‌ها در برخی عرصه‌ها به جامعه خدمت نمی‌کنند چون زنجیر سیاست مانع واقعیت بینی آنان است.

بنده تا فیلمی را نبینم، مثل برخی آقایان اظهارنظر نمی‌کنم. در جشنواره‌ها اولین نفری هستیم که در سالن نمایش برج میلاد حضور پیدا می‌کنم و از سیر تا پیاز فیلم‌ها را تماشا می‌کنم و آخرین نفر هم از سالن خارج می‌شوم.

پرسش: آیا راهی وجود دارد که جریان سیاسی حاکم از فکر بایکوت جریان سیاسی مغلوب منصرف شود؟

متاسفانه جریان سیاسی غالب و مغلوب دائما یکدیگر را بایکوت می‌کنند. گلایه بنده متوجه صدا و سیما، فضای مجازی، روزنامه‌ها و حتی افرادی است که در نقش یک رسانه عمل می‌کنند.

رسانه‌ها موظف به اطلاع‌رسانی هستند اما نباید دروغ‌پراکنی کنند. رسانه‌ها باید کاری که «بلندگو» با «صدا» می‌کند را انجام دهند یعنی نظرات و اندیشه‌های مختلف را ده‌ها بلکه صدها برابر کرده و در جامعه انعکاس دهند.

پرسش: بالا بردن ظرفیت شنیدن صدای مخالف چه کمکی به تعدیل رفتارهای حذفی جریان‌های سیاسی نسبت به یکدیگر می‌کند؟

بسیار موثر است. اصلا فرهنگ یعنی همین. قرآن کریم می‌فرماید «بشارت به انسانهایی که سخنان مختلف را می‌شوند و از بین آنها اصلح را انتخاب می کنند». ۱۴۰۰ سال قبل زمانی که دنیا در دوران بربریت غوطه‌ور بود، اسلام آزادی بیان را مطرح کرد.

باید از سوء استفاده‌هایی که گاهی به بهانه آزادی بیان می شود، اجتناب کرد. گاهی از آزادی بیان سوء استفاده شده و برخی افراد و جریان‌های سیاسی به اسم آزادی بیان «تخریب» شده و از چشم جامعه انداخته می‌شوند مثل اتفاقی که برای شهید بهشتی افتاد.

باید تحمل شنیدن سخن «متفاوت» را داشته باشیم و در برابر اقدامات تخریبی افراد مراقبت کنیم. در فضای طلبگی مباحث بسیار جدی و بعضا تندی بین طلبه‌ها رد و بدل می‌شود اما فضای مباحث به سمتی سوق داده نمی‌شود که مسیر گفت‌وگو و مباحثه به بن‌بست کشیده شود.امروز شرایطی به وجود آمده که اجازه شنیده شدن نظرات و دیدگاه‌های افراد داده نمی‌شود. وقتی چنین رفتاری در جامعه نهادینه شد افراد و متفکران جریانهای سیاسی نزد مردم ناشناخته می‌مانند.

پرسش: در شکل گیری این فضا چقدر به خودتان انتقاد وارد است؟

قبول دارم که در فضای مجازی باید فعالتر شوم.

پرسش: چقدر ضرورت دارد کمیسیون‌های فرهنگی و آموزش و تحقیقات که مباحث مشترک بسیاری دارند کمیته‌های مشترک کاری تشکیل داده و مباحث مشترک را جدیتر دنبال کنند؟

بسیار ضروری است. در سال ۱۳۹۵ به عنوان رییس کمیسیون فرهنگی مجلس دهم  به رییس مجلس نامه‌ای نوشتم و توضیح دادم بسیاری از مباحثی که در کمیسیون‌های دیگر مجلس مطرح می‌شود، موضوعات فرهنگی است اما این مسئله هنوز مورد قبول بسیاری از نمایندگان قرار نگرفته است و مثلا فضای مجازی و هر آنچه که مربوط به این فضاست و عملا مربوط به کمیسیون فرهنگی است با نگاه سخت افزاری نگریسته شده و زیر مجموعه کمیسیون صنایع و معادن مجلس قرار گرفته است در حالی که کمترین «مسئله»  این حوزه مسائل سخت افزاری است ولی محتوایی که روی آن قرار می گیرد امروز برای نظام «مسئله» است.

نگاه به حوزه فرهنگ نگاه لوکس و تشریفاتی است حتی در وزارت بهداشت و درمان نیز معاون فرهنگی برای پیگیری یک مسئله مربوط به دانشجویان پشت در اتاق معاون آموزش معطل می‌شود تا اجازه بگیرد بدتر از این حتی برخی نسبت به حضور نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها هم ایراد می گیرند  و آن را اضافه می دانند.

صحنه‌ای را در جایی دیدم که هیچگاه از یادم نمی‌رود. واقعا مانده‌ام به یک پسر بچه ۱۵-۱۶ ساله چه گذشته است که پرچم کشورش را پایین می‌کشد و آتش می‌زند؟ هنوز مانده‌ام که این پسر بچه چگونه این کار را انجام داد؟ دقت نداریم که در حوزه فرهنگی چه بر سر بچه هایمان آمده است.

به عنوان یک کارشناس فضای مجازی می‌توانم برای هر گروه از پدر و مادرها درباره اخبار پنهان و آشکار فضای مجازی و مسائلی که بر فرزندانشان می‌گذرد ساعتها صحبت کنم. فرهنگ را خیلی ساده‌انگاری کرده و شوخی گرفته‌ایم. امروز بسیاری از فرزندان این آب و خاک که می‌توانستند راه و تفکر شهید فهمیده را بروند به آرپی‌جی‌زن دشمن بر علیه نظام تبدیل شده‌اند. حضرت عباسی سیاه‌نمایی نمی‌کنم، واقعیتهایی را بیان می‌کنم که در فضای حقیقی و مجازی بر فرزندان این سرزمین می‌گذرد که عموم پدرها و مادرها مطلع نیستند والا خواب از چشمانشان می‌رود.

پرسش: مدتی است بحث حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی به داغترین مباحث روز مبدل شده است به نظر شما چه علل و عواملی موجب این مسئله شده است؟

افراط و تفریط در هر کاری مخرب است. در استفاده از ظرفیت‌های جنسیتی نباید افراط و تفریط شود. «زن» بنابر تعاریف اعتقادی و اثباتی دارای ویژگیهای شخصیتی منحصر به فردی است و براساس همین ویژگی منحصر به فرد ماموریت‌های انحصاری بزرگی از سوی خداوند بر عهده اش گذاشته شده است.

حرفم به معنای خانه نشین شدن زنان نیست بلکه معتقدم از ظرفیت آنان باید در بالاترین سطح استفاده شود اما اولویت‌ها نباید گم شود.یکی از بحران‌های امروز دنیا بحران «کمبود عاطفه» است. با شدت گرفتن حضور زنان در عرصه های اجتماعی اتفاقی که می افتد عواطف لحظه به لحظه مادری به خوبی به فرزندان‌مان منتقل نمی‌شود؛ به همین دلیل فرزندان‌مان نیز در بزرگسالی گاهی تصمیماتی می گیرند که هم به خودشان لطمه می‌زنند و هم با جامعه. این حرفم به معنای خانه نشین شدن زنان نیست بلکه معتقدم از ظرفیت آنان باید در بالاترین سطح استفاده شود اما اولویت‌ها نباید گم شود.

امروز برخی بانوان که ۳۰ سال در بازار کار شاغل بودند حسرت می‌خورند و می گویند خودمان را از داشتن فرزندان خوب محروم کردیم. برخی از آنان یک فرزند و برخی دیگر دو فرزند دارند اما وقتی به فرزندانشان و آثاری که از آنان در جامعه گذاشته‌اند نگاه می‌کنند و بعد به خدمات ۳۰ ساله خودشان به جامعه می‌نگرند می‌گویند ای کاش چند سالی کمتر کار می‌کردیم در عوض فرزندان بیشتری را تربیت می‌کردیم، ای کاش برای فرزندانمان وقت بیشتری می‌گذاشتیم. به نظرم اگر فرزند، خوب باشد ۱۰ تایش هم کم است اما اگر بد باشد یکیش هم زیاد است.

حضور زنان در جایگاه‌ها و اموری که کاملا زنانه است یا نیازمند احساس و عواطف زنانه است مثل امور آموزشی و تربیتی باید تقویت شود.

بنده سه فرزند دارم. دخترم دکترای روانشناسی دارد. یک پسرم دکترای جامعه شناسی و پسر دیگرم هم طلبه بسیار موفقی است. با وجودی که دخترم در این سطح علمی را دارد و یکی از بهترین مشاوران خانواده است اما اولویت اولش را بچه‌ها و خانواده گذاشته است و این در حالی است که تمام مراکز مشاوره‌ای که ظرفیت علمی ایشان را می شناسد به ایشان اصرار می‌کنند تا از کمترین وقت آزاد ایشان برای تنظیم برنامه‌های مشاوره استفاده کنند.

همسرم نیز از مدرسان تراز اول حوزه علمیه و یکی از کارکنان مرکز پاسخگویی حرم رضوی است با این وجود اولویت اول ایشان هم نوه ها و فرزندانشان است. ایشان در دانشگاه و حوزه، مراکز پژوهشی و جلسات تفسیر حضور پررنگ و موثری دارند اما با افتخار می گوید «خانه‌دار»‌ است. مادرِ همیشه در صحنه خانواده بودن و یکی از بهترینها بودن در عرصه های اجتماعی کار بسیار سختی است اما همسر بنده موفق به انجام هر دو است.

پرسش: علت بی اعتمادی مردم به اپلیکیشنها و نرم افزارهای داخلی و اعتماد آنان به اپلیکیشن‌های خارجی که چه بسا خصوصی‌ترین اطلاعات‌شان را هم شنود کند، چیست؟

تعبیر مقام معظم رهبری درباره فساد «اژدهای هفت سر» است که وقتی یک سرش بریده می شود سرهای دیگر رشد می کند. یک بخش فساد، فساد مالی است که در برخی گروه‌ها جریان دارد. این گروه‌ها نمی‌گویند دنبال منابع مالی هستند بلکه به شیوه‌ای عمل می کنند که افراد و جریانهای مختلف را در دام خود گرفتار کنند. به عنوان نمونه وقتی یک معاون وزیر درباره شبکه ملی اطلاعات اینگونه شبهه افکنی می کند و می‌گوید «سوال مردم درباره شبکه ملی اطلاعات این است که مسئله شنود در این شبکه چه می‌شود؟» چه باید کرد؟ در حالی که همین معاون وزیر به خوبی می داند شبکه ملی اطلاعات به معنی اینترانت نیست به معنی این نیست که بتوان در زندگی خصوصی مردم سرک کشید.

پیشرفته ترین خدمات دولت الکترونیک در کره جنوبی در قالب شبکه ملی اطلاعات این کشور به مردم عرضه می شود که نامش «کاکائو» است و ۹۳ درصد نیاز مردم از اینترنت داخلی تامین می‌شود و فقط هفت در صد از مصرف اینترنت مردم از اینترنت بین الملل استفاده می‌کنند. هر کس بخواهد شبکه ملی اطلاعات را بشناسد برود کره جنوبی و شبکه ملی اطلاعات این کشور را ملاحظه کند تا بفهمد شبکه ملی اطلاعات اصلا چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

پرسش: این توهم که منِ ایرانی تصور می‌کنم اگر شبکه ملی ارتباطات بیاید این شبکه ابزاری خواهد بود برای شنود، از کجا آمد؟

این مسئله توسط افرادی که در پی فساد مالی هستند، کلید خورد. شبکه فساد از چنان انسجامی برخوردار است که حتی بنده نام برخی از آنان را فاش کردم اما بیشتر از این نتوانستم جلو بروم. جریان فساد مالی برای تضمین منافع بلند مدت خود به صورت مرتب مردم را از شبکه ملی اطلاعات می ترساند و با این کار کاربران را به  خارج از این شبکه هدایت می کند. مطلع هستید هر کاربری  با هر بار کلیک، در سرورهای کانادایی درآمدهای بالایی را به مالکان خارجی این سرورها و واسطه های داخلی  که خودشان باشند سرازیر می کنند.

مردم بدانند که پهنای باند داخلی متعلق به ایران نیست بلکه همان پهنای باند بین‌الملل است که اندکی تولید محتوا روی آن انجام می شود و به اسم پهنای باند داخلی فروخته می شود. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم در این مسیر چند دسته سود می برند باید بگویم دسته اول شرکت‌هایی که به عنوان شرکت‌های مادر و دسته اول پهنای باند را خریداری و وارد کشور می کنندکه متاسفانه خود دولت است. دسته دوم اپراتورهای داخلی که اینترنت را در بسته های بزرگتر به شرکت‌های داخلی می فروشند و دسته سوم شرکت‌هایی که در ازای فروش اینترنت و پهنای باند، سودهای فراوانی را بدست می آورند. این باندها و مجموعه به هم پیوسته هرگز اجازه نمی دهد منافعشان به خطر بیفتد.

این گروه‌ها با القاء ترس به جامعه کاری می کنند تا مردم اعتمادشان را به شبکه ملی اطلاعات و دولت الکترونیک که درصدد ایجاد محیط امن در فضای مجازی است، بی اعتماد شوند. این شخصیت‌های حقیقی و حقوقی بنده و امثال بنده را مخالف توسعه و پیشرفت کشور و جوانان معرفی می کنند و چنین القاء می کنند که اینترنت ملی به نفعشان نیست.

امروز برخی بانوان که ۳۰ سال در بازار کار شاغل بودند حسرت می‌خورند و می گویند خودمان را از داشتن فرزندان خوب محروم کردیم. برخی از آنان یک فرزند و برخی دیگر دو فرزند دارند اما وقتی به فرزندانشان و آثاری که از آنان در جامعه گذاشته‌اند نگاه می‌کنند و بعد به خدمات ۳۰ ساله خودشان به جامعه می‌نگرند می‌گویند ای کاش چند سالی کمتر کار می‌کردیم در عوض فرزندان بیشتری را تربیت می‌کردیم، ای کاش برای فرزندانمان وقت بیشتری می‌گذاشتیم. بنده دو بار وزیر ارتباطات دولت یازدهم را به مجلس آوردم و از وی درباره دلایل تاخیر در راه اندازی شبکه ملی اطلاعات و اینترنت ملی سوال کردم اما جریان فساد مالی چنان جوی بر علیه بنده راه انداخت که گویی پژمانفر کلا مخالف توسعه پهنای باند است در حالی که بنده با توسعه پهنای باند خارجی مخالفم. هر چه پهنای باند خارجی توسعه داده شود وابستگی کشور به اینترنت بین الملل بیشتر می شود.

پنج سال است توسعه پهنای باند داخلی را پیگیری می کنم حتی مجلس به خاطر تاخیر در راه‌اندازی آن به  آقای واعظی وزیر وقت ارتبطات و فناوری اطلاعات کارت زرد داد. افرادی که به بنده اتهام امنیتی بودن می زنند خودشان امنیتی و سهام دار شرکت‌های وارد کننده اینترنت و پهنای باند خارجی هستند.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا هادی فرهنگ‌زاد

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ / ۱۱:۳۱
  • دسته‌بندی: مجلس
  • کد خبر: 97022915914
  • خبرنگار : 90089