به گزارش ایسنا، هماندیشی تخصصی «اطلاعرسانی در شرایط بحران» دوشنبه (۱۰ اردیبهشت ماه) با سخنرانی اکبر نصراللهی (عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز)، احسان محمدی (روزنامهنگار و فعال رسانهای)، مهرداد خدیر (عضو شورای سردبیری عصر ایران)، صدرا محقق (دبیر سرویس اجتماعی روزنامه شرق) و حمید ضیاییپرور (مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها) برگزار شد.
مدیریت ارتباطات در شرایط بحران، چالشها و راهبردهای رسانهها در اطلاعرسانی در شرایط بحرانی و مدیریت اثربخش رسانهها در تسریع اطلاعرسانی در شرایط بحران از جمله محورهای اصلی این نشست بود.
***
رسانهها از زلزله تهران به راحتی عبور کردند
اکبر نصراللهی، استاد ارتباطات در ابتدای این نشست با بیان اینکه روزنامهنگاری بحران در مراکز دانشگاهی ایران تدریس نمیشود، یادآور شد: هر جا که بحران وجود دارد، برای مدیریت آن ابزار رسانهای نیاز است و بهترین مواجهه با بحران همین ابزار رسانهای است. اگر رسانهها به وظایف خود آگاهانه و حرفهای عمل کنند، میتوانند از این بحران به عنوان یک اعتبار بهره ببرند اما متأسفانه میبینیم که رسانهها به جای مدیریت بحران و مدیریت مخاطرات، خودشان بیشتر دچار بحران میشوند. اینجا سوالی مطرح میشود و آن اینکه آیا رسانههای ما از مخاطرات کشور آگاهند یا نه؟ در صورتی که برخی از آنها این آگاهی را دارند، در مورد این بحرانها اقدام کردهاند یا نه؟ در صورت اقدام آیا به موقع و متناسب با ویژگیهای مخاطبان و مخاطرات بوده یا نه؟
نصراللهی در پاسخ به این پرسشها مطرح کرد که «رسانههای ما چنین ویژگیهایی را نداشتهاند و این اظهارات مبتنی بر تحقیقات است. یکی از علتهای آن هم این است که روزنامهنگاری مخاطرات و بحران در مراکز آموزشی تدریس نمیشود و ضعف حرفهای در این زمینه داریم. شناخت و اطلاعات هم ناکافی است؛ بنابراین بسیاری از سوژهها پوشش داده نمیشود و یا اینکه با تأخیر پوشش داده میشوند که همان مخاطبگریزی ایجاد میشود و یا اینکه نامناسب پوشش داده میشود که همان اثرگذاری ناکافی است.»
این مدرس روزنامهنگاری در ادامه با تأکید بر اینکه بحران برای رسانهها فرصت است اگر آگاهی کافی داشته باشند، گفت: به دلیل اینکه رسانهها شناخت ناکافی دارند، از حادثه و سوژه مهمی چون زلزله تهران به همین راحتی عبور کردند. رسانهها همزمان با وقوع بحران متمرکز میشوند به نوعی که پوشش اخبار بحرانها به مراحل وقوع و دوره بحران محدود و متمرکز میشود و از مراحل بعد و قبل غفلت میشود. همچنین توجه سطحی و رویدادی به مخاطرات و بحرانها در رسانههای ما مشهود است. غفلت از تحلیل محوری و حرفهایگرایی در پوشش اخبار ایران در مواقع بحرانی و همچنین روزمرگی و ضعف نگاه به آینده به وضوح در اخبار رسانههای ما دیده میشود.
نصراللهی در ادامه با تأکید بر اینکه رسانهها در مواقع بحران اثرگذارند، مطرح کرد: رسانهها اثرگذارند اما باید فاز کارشان را عوض کنند. هر کسی باید به وظیفه خودش درست عمل کند. اینکه مردم روزنامه نمیخوانند پس ما هم روزنامه درنیاوریم، استدلال نادرستی است. برای خارج شدن از تنشها، هر کسی باید وظیفه خود را به درستی انجام دهد. وظیفه مسؤولان این است که عصبانی نشوند و با آرامش به سوال خبرنگاران پاسخ دهند. رسانهها نقش رهبری دارند و آنها حق ندارند به یک دورهای از بحران متمرکز شوند.
او در عین حال یادآور شد: رسانههای ما متأسفانه کارشان با بحران شروع و با بحران تمام میشود.
نصراللهی در همین زمینه به اخبار مرتبط با زلزله تهران اشاره کرد.
این مدرس روزنامهنگاری با بیان اینکه ما باید در کشورمان ستاد بحران دائمی داشته باشیم، به مقایسه اخبار بیبیسی که تحلیل محور است با اخبار رادیو و تلویزیون خودمان که ۱۴۰ ساعت در روز خبر پخش میکند اشاره کرد و در عین حال گفت: در کشورمان رسانهها ابزار به اندازه کافی در اختیار دارند اما کدامیک از رسانهها پرونده جامعی را باز و پیگیری میکنند. همه غفلت میکنند. بحرانی مثل ریزگردها سال ۸۲ به وقوع پیوست اما کدام رسانه به این مساله پرداخت و پس از گذشت سالها، در سال ۹۲ بود که کاربران فضای مجازی وزرا را مجبور کردند به آنجا سفر و این مساله را پیگیری کنند.
نصراللهی یکی دیگر از ویژگیهای رسانههای ما را ترجیح مسؤولمحوری بر مردممحوری، غلبه بحرانافزایی بر بحرانزدایی و همچنین طرح مشکل به شکل نادرست عنوان کرد و گفت: متأسفانه رسانههای ما مسؤول محور هستند، در حالی که راهبرد رسانهها باید بحران زدایی و امیدافزایی باشد.
***
قادریم یک مومیایی را به بحران ملی تبدیل کنیم
احسان محمدی، کارشناس رسانه نیز در این نشست با بیان اینکه مردم ایران بحران را جدی نمیگیرند، گفت: اگر همه ما اتفاق نظر داشته باشیم که زلزله یک بحران است، بعد از زلزله تهران چه تغییر رفتاری داشتیم. آیا دیگر قرار نیست زلزله بیاید؟ چقدر آگاهی نسبت به آن پیدا کردیم؟ یادتان نمیآید زمانی که زلزله به تهران آمد میخواندیم که اگر زلزله بیاید توسط موشها خورده میشویم یا توسط گاز در آتش میسوزیم. پس چرا موضوع را جدی نمیگیریم؟ آیا همه اینها به تنهایی تقصیر رسانه است که ما آموزش را جدی نگرفتیم.
او در ادامه گفت: ما در کشورمان قادریم از کنار مسائل مهم بگذریم اما قادریم یک مومیایی را به یک بحران ملی تبدیل کنیم؛ نه تنها رسانهها بلکه متولیان. ساعتها در مورد این مومیایی حرف زده میشود، اخبار پی در پی ارسال میشود. عکسهای سلفی با آن گرفته میشود. قادریم از یک مومیایی بحران و بیاعتمادی درست کنیم؛ بنابراین وقتی از اعتماد و بیاعتمادی در رسانهها حرف میزنیم همه اینها پس زمینه دارد. وقتی که رسانه به مخاطب اطلاعات نمیدهد او مجبور میشود که به منابع سیاه یا غیرحقیقی استناد کند. وقتی موضوع مهمی مطرح میشود در مقابل آن اگر اطلاعات صریح نرسد، شایعات بزرگ میشوند. کار رسانهها این نیست که منفعل باشند و پس از وقوع مسئله شروع به اطلاعرسانی کنند. واقعا ما چند خبرنگار متخصص برای مقابله با بحران داریم. تجربه نشان داده است وقتی بحران در ایران رخ میدهد موضوع ما بحران نیست، موضوع دولت است که مخالف توست یا موافق تو. خیلی از واکنشها که خبرنگاران انجام میدهند بستگی به این دارد که چقدر با آن مسؤول همدلی دارند و بر روی نحوه خبرپراکنی تأثیر دارند. خود ما به عنوان شهروند نیز کجای این ماجرا هستیم. آیا فقط منتقد صرف هستیم؟
محمدی در ادامه به این توییت معروف در توییتر اشاره کرد: «بعد از خدا امیدمان به علی دایی باشد» پشت این حرف خیلی حرف است.
***
خبرنگاران بدون فکر توییت نکنند
صدرا محقق، دبیر سرویس اجتماعی روزنامه شرق در این نشست درباره مدیریت ارتباطات در شرایط بحرانی و چالشها و راهبردهای رسانهها در اطلاع رسانی در شرایط بحرانی مطرح کرد: در ایران دو شیوه مرسوم برای نقد و بررسی حوادث وجود دارد؛ شیوه اول اینکه شما همه چیز را تقصیر حاکمیت و مسؤولان بیندازید و از عوامل دیگر ماجرا سلب مسؤولیت کنید. شیوه دوم هم این است که با تحقیقات لازم ابعاد مختلف ماجرا را واکاوی کنید که این شیوه در رسانههای ما کمتر پذیرفته شده است.
او با اشاره به نقش توییتر در انواع اطلاعرسانیها و مباحث روز کشور گفت: توییتر نقش تعیینکنندهای در اطلاعرسانی در شرایط بحرانی دارد. اگر فردی مخاطب حرفهای توییتر باشد، متوجه میشود که حجم زیادی از اخبار درست و نادرست به مدد توییتر منتشر میشود. ویژگی که این شبکه دارد این است که شما در نوشتن پست محدودیت دارید. به همین خاطر به سریعترین شکل پیغام را مینویسد و توییت میکنید. در توییتر کاربرانی محبوباند که روزی صدها توییت میکنند اما آسیب آن این است که زمانی که یک اتفاقی میافتد کدام رسانه زودتر خبر را منتشر میکند. حال تصور کنید خیلی از خبرنگاران در توییتر حضور دارند و ببینید در این شرایط چه اتفاقی خواهد افتاد و نمونه آن بحران پلاسکو بود که خبرهای اغراقآمیز و تأیید نشده و ترسناک از آن منتشر شد؛ بنابراین شهوت سرعت به علاوه میل به اغراق در توییتر ما به وضوح وجود دارد.
او به فرهنگ توییت کردن از سوی اهالی رسانه انتقاد کرد و گفت: متأسفانه یک انتقاد به هم صنفیهای خودمان داریم و آن اینکه فکر نکرده توییت میکنند. زمانی که ما توییت میکنیم حمل بر خبر رسمی است. متأسفانه در بحرانها این اتفاقات به وفور صورت میگیرد و هر کسی بدون در نظر گرفتن ابعاد کار به ماجرا میپردازد.
***
سروصدای گزارش گورخوابها جنبه سیاسی داشت
مهرداد خدیر، عضو شورای سردبیری عصرایران نیز در این نشست مطرح کرد: اینکه در بحران خبرنگار تخصصی نداریم موافق نیستم. ما در جامعهای زندگی میکنیم که روزنامه خوانده نمیشود به فرض اینکه ما روزنامهنگار تربیت کردیم، وقتی جامعهای تقدیرزده است هر چه روزنامهنگار آمار دهد و تلاش کند توی ذوقش زده میشود؛ به عنوان مثال زمانی که گزارش گورخوابها سروصدا کرد، این سروصدا فقط جنبه سیاسی داشت و بیشتر حاشیههای آن دیده شد. مردم ما حاشیهساز هستند.
او در ادامه با اشاره به وظایف دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها مطرح کرد: من معتقدم کار اصلی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها اساسا باید این باشد که به دست مردم روزنامه بدهد. مردم ما تشنه آگاهی نیستند. ما باید موظف کنیم که کتاب بحران در دانشگاه خوانده شود. مشکل جامعه ما متهم کردن همدیگر نیست مشکل جامعه ما دروغ است. وقتی شما از رسانه ملیتان دروغ میشنوید دیگر در این رادیو نمیتوانید بگویید که مردم در زمان زلزله بیرون بروند و یا چه کنند.
این عضو شورای سردبیری عصرایران با بیان اینکه باید در مواقع بحرانی به رسانههای محلی و رادیو بها داد، در عین حال گفت: ما متخصص بزرگنمایی هستیم و اسم بحران را بر روی هر چیزی میگذاریم؛ در حالی که ما اساسا اجازه نداریم به رنج مردم اضافه کنیم. رسانه باید برخورد انسان دوستانهای در مواقع بحرانی داشته باشد. متأسفانه در ایران هر بحرانی جنبه امنیتی دارد و دیگر نسبت به کلمه بحران آلرژی پیدا کردهایم. بار معنایی این کلمات را کنترل کنیم و این همه بیمهابا آن را استفاده نکنیم.
***
پلاسکو؛ سمبل بحران اطلاعرسانی در ایران
ضیایی پرور، مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها نیز در بخش پایانی این نشست با بیان اینکه حادثه پلاسکو سمبل بحران اطلاعرسانی در ایران است، گزارشی از مطالبی که پیش از این در ارتباط با حادثه پلاسکو و اطلاعرسانی درخصوص این حادثه در رسانههای ما منتشر شده بود را ارائه داد.
او یادآور شد: رسانههای اجتماعی، تلگرام و اینستاگرام و حتی کانالهای تخصصی و عمومی اقدام به انتشار اخبار و گزارشهای تصویری و تحلیلی از پلاسکو کردند که در این میان کانالهای سیاسی و منتقد، طوفانی از اخبار و اطلاعات را به راه انداختند و در جریان این رویداد هم شایعات عجیب و غریبی در فضای مجازی منتشر شد که برخی از آنها هم انتشار گستردهای یافت.
ضیاییپرور در ادامه گفت: اخبار تکذیب شده رویداد پلاسکو منحصر به فرد بود به نوعی که در چهار روز اول از مجموع ۳۷ هزار خبر، ۱۲۱۱ خبر تکذیب شدند. ۳۶ شخصیت اول کشور از محل حادثه بازدید کردند و حادثه پلاسکو در این جریان، بیشترین دید و بازدیدها را داشت.
او همچنین نبود ستاد خبری بحران برای مدیریت افکار عمومی را یکی از ضعفهای رسانهها در مواقع بحرانی خواند و گفت: وقتی بحران به وقوع میپیوندد به نظر میرسد رسانههای ما در این ماجرا نقش تهییجی را دنبال کردند. متأسفانه در ارزشهای خبری حوزه روزنامهنگاری همیشه خبرهای بد، خوب بوده است و روزهای خوب روزنامهنگار همان اخباری است که در مواقع بحرانی آنها را منتشر میکند.
در بخش پایانی این نشست صدرا محقق نیز با اشاره به اینکه رسانهها باید از هر بحران و حادثهای یک قهرمان بسازند و امیدآفرینی کنند، به عملکرد رسانههای آمریکایی اشاره کرد که دارای این ویژگی مهم هستند و گفت: وقتی حادثهای در آمریکا رخ میدهد، به عنوان مثال آتشسوزی صورت میگیرد، همزمان با اینکه رسانهها ابعاد مختلف آن را پوشش میدهند، یک بُعدی از این خبر بیشتر بُلد میشود که جایش در رسانههای ایران خالی است و آن اینکه همیشه از آن حادثه قهرمان و سوژههای امیدبخش را هرگز فراموش نمیکنند و یک اسلوب خبری در میان رسانههای آنها رایج است و آن اینکه به عنوان مثال افتتاح یک کارخانه از سوی دولت برای آنها خبر نیست اما آتش گرفتن آن کارخانه خبر است. متأسفانه روزنامههای دولتی ما نیز این روزها اخبار منفی منتشر میکنند. روزنامههای دیگر ما نیز پر از اخبار منفی شدهاند و این فضا باعث شده که در شرایط بحرانی واکنشهای منفیتری نسبت به مسائل داشته باشیم.
انتهای پیام