به گزارش ایسنا، تاریخ ایرانی نوشت: «با آن پیکر پیچیده در خود که زیر لایهای از گل و خاک پشت آن مرد جوان قرار دارد، حالا همه میدانند که پشت آن دیوار برزنتی که در باغ طوطی برپا شده، خبرهایی در جریان است و ممکن است بر خلاف نامهای که شیخ صادق خلخالی در اول آبان ۱۳۶۱ به نمایندگان مجلس نوشت پیکر رضاشاه پهلوی در همان آرامگاهی که در سال ۱۳۲۹ برایش آماده کرده بودند، قرار داشته باشد.
تا ساعت ۹ شب روز دوشنبه که سلفی با مومیایی پیداشده منتسب به پهلوی اول در بخش غربی حرم شاهعبدالعظیم حسنی(ع) پیدا شود، اخبار در مورد کشف جسد احتمالی رضاشاه در میان تایید گروهی از مسئولان و تکذیب گروهی که کلا منکر پیدا شدنش بودند میچرخید. اما عکسهای منتشر شده که در کسری از ثانیه در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی پخش شد تردیدها را کمتر کرد. با این همه این هم چند تصویر است و برای تایید یا رد این که این پیکر مومیایی پیدا شده مربوط به پهلوی اول باشد باید منتظر نظر کارشناسان باستانشناسی و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود؛ البته اگر به کارشناسان اجازه این بررسی داده شود.
یک مومیایی یا جسد؛ از تکذیب تا تایید
ماجرا از خبری شروع شد که صبح روز دوشنبه از خروجی سایت اطلاعرسانی روزآروز روی توئیتر قرار گرفت و حاکی از پیدا شدن پیکری سالم در ساختوسازهای بخش غربی حرم عبدالعظیم بود. به گزارش خبرنگار روزآروز «یکشنبه دوم اردیبهشتماه به دنبال اجرای طرح گسترش و توسعه بخش غربی آستان حضرت عبدالعظیم شهرری، تیغهای بیل مکانیکی به طور اتفاقی به جنازهای برخورد کرد که به گفته برخی از مردم که شاهد این حفاریها بودند، گویا جنازه مومیایی شده بوده و در همان محل مقبره تخریب شده رضاشاه پیدا شده.»
به نوشته خبرنگارانی که به این محوطه رفتهاند: «بخش غربی آستان، همان جایی است که مقبره رضاشاه قرار داشته و پس از تخریب به دستور صادق خلخالی، حاکم شرع اوایل انقلاب در اردیبهشتماه ۱۳۵۹، در محل آن یک حوزه علمیه بنا شد. اما به نظر میرسد که مسئولان آستان حضرت عبدالعظیم حسنی در چارچوب طرح توسعه، تصمیم گرفته بودند، در محل مورد نظر سرویسهای بهداشتی عمومی چندطبقه بسازند.»
بنا به گزارش روزاروز «کارگران، زمین را تا عمق هشتمتری حفر کردند و در این عمق بود که به محفظهای بتنی رسیدند. یکی از شاهدان به ما گفت: شکافتن این محفظه به سختی انجام شد… هنگام حفر آن برخی بناها و ساختمانهای آستان میلرزید اما بالاخره کارگران موفق شدند و ما بعدا فهمیدیم که این محفظه بتنی همان محل جنازه رضاشاه بوده است.»
جایی که در اردیبهشت ۵۹ به نظر میرسید از چشم شیخ صادق خلخالی و هیاتی که برای تخریب قبر پهلوی اول رفته بودند پنهان مانده بود. یکی از کارکنان قدیمی آستان عبدالعظیم حسنی که زمان خاکسپاری رضاشاه را به یاد داشته، گفته بود: «برای دفن رضاشاه، جسد او را داخل محفظهای بتنی گذاشته بودند. اما با اعتراض روحانیان مبنی بر این که این روش با شرع مطابقت ندارد، رفتند و خاک آوردند و کف محفظه بتنی ریختند. سپس در عمق بسیار زیاد و به فاصلهای اندکی از هشتضلعی مقبره به خاک سپردند.»
موضوعی که تقریبا هرگونه شکی را برای قرار داشتن جسد رضاشاه در این بخش و علت پیدا نشدن آن در سال ۵۹ را تایید میکرد.
دفن شدن یا نشدن؟
با پیدا شدن این جسد بلافاصله مسئولان در جریان قرار میگیرند و آن طور که خبرنگار روزآروز نوشته نیروی انتظامی محوطه را تخلیه کرد: «پس از حضور پلیس، مسئولانی از سازمانها و نهادهای مرتبط در محل کشف حاضر میشوند. شاهدان محلی به ما گفتند که جنازه از آستان خارج شده. ساعتی بعد از انتشار این خبر حسن خلیلآبادی، رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران با تایید خبر کشف جنازهای مومیایی در حرم شاه عبدالعظیم به روزآروز گفت که «پس از کشف این جنازه، آن را دوباره دفن کردند و مسئولان آستان ضمن اطلاعرسانی به میراث فرهنگی منتظرند تا کارشناسان این حوزه به بررسی موضوع پرداخته و درباره آن اظهار نظر کنند.»
خلیلآبادی احتمال داد این جنازه ممکن است متعلق به رضاشاه باشد. ساعتی بعد از این اعلام روابط عمومی آستان عبدالعظیم حسنی با انتشار بیانیهای جسد پیدا شده را پیکری طبیعی دانسته و مومیایی بودن آن را تکذیب کرد. مصطفی آجرلو، مدیر کل روابط عمومی نیز در گفتوگو با ایسنا گفته بود: «این منطقه در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم، قبلا قبرستان بوده است. بنابراین کشف جسد در این منطقه و در طرح توسعهٔ آستانه یک چیز طبیعی است.»
او در ادامه با بیان این که در طرح در دست انجام، هیچ حفاری انجام نشده است، تاکید میکند: «فقط با توجه به اجرایی شدن طرح توسعه، بخشهایی از زمین کنده شدهاند، بنابراین در این شرایط و در چنین پروژههایی معمولا پیش میآید که با بقایای اجساد مواجه شویم. جسد کشف شده نیز باقی مانده از یک جسد طبیعی است، هیچ جسد مومیایی در این منطقه به دست نیامده است، حتی چهره آن قابل تشخیص نبوده و شایعه پخش شده در خصوص بقایای این جسد صرفا ساخته شده فضای مجازی است.»
این اظهارات در حالی از سوی مدیرکل روابط عمومی آستان عبدالعظیم منتشر شد که تصاویری که توسط برخی از کارگران منتشر شد نشان میداد که جسد پیدا شده کامل و قابل تشخیص است. البته خلیلآبادی در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر گمانه ابتدایی توقف عملیات ساختوساز را نیازمند بررسی بیشتر دانسته بود؛ هر چند که او بعدها بخشی از حرفهایش بخصوص درباره مومیایی بودن جسد را رد کرد و گفت که جسد بار دیگر به خاک سپرده شده است.
در حالی که خلیلآبادی و آجرلو تاکید داشتند جسد دوباره دفن شده است، خبرنگاران از مشاهدات خود نوشتند که عملیات عمرانی و حفاری متوقف شده و تنها چند کارگر محوطه را پاکسازی میکردند.
این خبر در نیمه روز بعد از انتشار در شبکههای اجتماعی با بازتاب بسیاری روبهرو شد. بسیاری از احتمال این که این جسد رضاشاه باشد خبر را دنبال کردند. با این همه مدیر میراث فرهنگی شهرری، از کل ماجرا بیخبر اظهار بیخبری کرد و وقتی ایسنا از او پرسید آیا برای حفاری در این منطقه از شما استعلام شده یا نه، گفت احتمالا از مدیران و مراجع بالاتری برای این اتفاقات استعلام شده است.
با وجود چنین اظهار نظرهایی شنیدههای خبرنگاران حاکی از آن بود که به دنبال کشف جسد، عالیترین مسئولان میراث فرهنگی در محل کشف جنازه حاضر شده و از نزدیک شاهد وقایع بودند اما مسئولان میراث فرهنگی فعلا تصمیم ندارند در این زمینه اظهار نظری کنند.
چند ساعت بعد از انتشار خبر بود که مهدی حجت، رئیس ایکوموس ایران در گفتوگو با سایت «چمدان» با بیان این که باید بررسی درباره صحت هویت جسد پیدا شده را به کارشناسان میراث فرهنگی بسپارند، گفت در صورتی که جسد ۶۰ تا ۷۰ سال قدمت داشته باشد میتواند متعلق به رضاشاه باشد. او تایید یا رد این نظریه را به نظر کارشناسان موکول و اعلام کرد که هرگونه جابهجایی و تغییر در وضعیت پیکر به دست آمده باید با حضور کارشناسان میراث باشد و مسئولان حرم عبدالعظیم هم باید تابع آنها باشند.
داستان واقعی یک مومیایی
اما آیا واقعا این میتواند جنازه رضاشاه پهلوی باشد؟ این سؤالی است که شاید بتوان از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ روزی که او تاج را به پسر ۲۲ ساله خود سپرد و راهی بندرعباس شد تا به تبعید برود جستوجو کرد.
رضاشاه به همراه اعضای خانوادهاش به جز محمدرضا و همسرش راهی تبعید در آفریقای جنوبی شد و ابتدا در جزیره موریس ساکن شدند. بنا به نوشته علی ایزدی، آجودان مخصوص رضاشاه که همراهش رفت، او در تبعید به بیماری قلبی شدیدی مبتلا شده بود و با وجود آن که از ویزیت شدن توسط دکترها و خوردن داروها پرهیز داشت هر روز بیشتر تسلیم بیماری میشد. آنها چند ماه بعد از سکونت در موریس با توجه به نامناسب بودن وضعیت این جزیره ابتدا به دوربان و سپس به ژوهانسبورگ نقل مکان کردند. علی ایزدی در خاطراتش از تشدید بیماری او یاد کرده و نوشته است: «تالمات روحی و عدم اعتنا به طبیب و دوا باعث اشتداد بیماری اعلیحضرت بود. کمکم اغلب روزها احساس دلدردهای شدیدی میکردند و چشم ایشان روز به روز ضعیف میشد.»
اولین حمله قلبی در ژوهانسبورگ رخ داد. این حمله به قدری قوی بود که پزشکان گفتند امید ندارند بیشتر از ۱۰ ساعت زنده بماند اما او توانست از این حمله جان سالم ببرد ولی در حمله دوم که چند روز بعدتر رخ داد در نهایت در ساعت ۶ صبح چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۲۳ در ژوهانسبورگ درگذشت. اما از آنجا که هنوز جنگ جهانی دوم به پایان نرسیده بود متفقین اجازه انتقال جسد او را به ایران ندادند. به نوشته ایزدی «در آن هنگام به واسطه مشکلات جنگ و فقدان کشتی و معین نبودن تاریخ ورود و خروج ناچار جنازه مدتی در ژوهانسبورگ میماند، قرار بر این شد که پس از انجام تشریفات مذهبی برای حفظ، جنازه را مومیایی کنند.» این تشریفات مذهبی و مومیایی در آفریقای جنوبی انجام شد و چند روز بعد جنازه به مصر برده و در مسجد الرفاعی با تشییع باشکوهی به خاک سپرده شد. به نوشته برخی منابع تاریخی در انتقال و تدفین جسد در مصر ملک فاروق که هنوز برادرزن محمدرضا بود، شمشیر گرانقیتی که روی جسد گذاشته بودند را برداشت و هیچ وقت به ایران پس نداد.
در اردیبهشت ۱۳۲۹ پیکر رضاشاه به درخواست ایران نبش قبر و منتقل شد. حسین مکی که در آن زمان در فراکسیون نفت مجلس بود از سوی علی منصور، نخستوزیر در جریان کارها قرار گرفت. منصور ابتدا جسد را به مکه برد و بعد از طواف در خانه خدا به ایران آورد. جنازه در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۲۹ به ایران رسید و با تشریفات کامل در مقبرهای که محسن فروغی طراحی کرده بود به خاک سپرده شد. گفته شده که جنازه در جنوب از هواپیما خارج و با قطار از سراسر ایران گذشت تا به شهرری برسد.
این مقبره به مدت ۳۰ سال یکی از مراکز رسمی دیدار مهمانان خارجی بود. این ساختمان در بخش غربی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی قرار داشت و مساحت آن ۹۰۰۰ متر و ارتفاع آن ۲۵ متر بود. فروغی در گفتوگویی اعلام کرده بود که ارتفاع بنا ۷ متر کوتاهتر از گنبد حضرت عبدالعظیم ساخته شده است. سنگ قبر رضاشاه بر اساس الگوی سنگ قبر ناپلئون بناپارت در انولید ساخته شده بود. در سالهای علیرضا پهلوی برادر تنی پهلوی دوم که در سال ۱۳۳۳ درگذشت نیز در کنار این آرامگاه به خاک سپرده شد. سپهبد فضلالله زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد، حسنعلی منصور و ارتشبد خاتم داماد شاه و سلیمان بهبودی از کسانی بودند که در اطراف آرامگاه به خاک سپرده شدند.
بعد از انقلاب شایعاتی مبنی بر انتقال جسد منتشر شد. این شایعات در اردیبهشتماه ۱۳۵۹ یعنی زمانی که شیخ صادق خلخالی با وجود مخالفت شدید ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور دست به تخریب آرامگاه زد جدیتر شد.
خلخالی در خاطراتش با بیان این که او برای تخریب آرامگاه با امام خمینی مشورت کرده است نوشته: «ما به دفتر امام رفتیم و طبق معمول از هر دری سخن به میان آمد و گفته شد زمان آن فرا رسیده است که مقبره پهلوی خراب شود. این ایام مصادف بود با ورود مجدد شاه به مصر، سادات با پناه دادن به شاه میخواست او را در بازگشت به ایران کمک کند ولی ما میخواستیم به او و یارانش نشان دهیم که در ایران هیچگونه ریشه و پایه و خانهای ندارد. یکی از انگیزههای ما در خراب کردن مقبره پهلوی همین بود.»
او از عباس دوزدوزانی فرمانده سپاه امکانات لازم را میگیرد و با جمعآوری ۲۰۰ نفر به سمت حرم عبدالعظیم و آرامگاه میرود. آن طور که خلخالی نوشته او در نطقی که ۴۵ دقیقه طول کشید دستور تخریب آرامگاه رضاشاه و قبر ناصرالدین شاه و بقیه افرادی که در آنجا بودند را میدهد. مردم ابتدا با بیل و کلنگ به سمت ساختمان رفتند و از آنجایی که این ساختمان از بتن بود نمیتوانند کاری کنند و با مواد منفجره و گریدر و بلدوز تخریب را ادامه میدهند. خلخالی مصاحبهای گفته بود: «به عنوان این که افتتاحی بشود برای تخریب، بنده هم اولین کلنگ خرابکاری را زدم.»
در بین علملیات تخریب بنیصدر برای خلخالی پیغام میدهد که دست از تخریب بردارد اما خلخالی گوش نمیکند و حتی به نامهای که مصطفی میرسلیم برایش میآورد اعتنایی نمیکند. آنها چند روز برای تخریب آرامگاه وقت گذاشتند تا آن را با خاک یکسان کنند. در این میان تلاشها برای جلوگیری از خلخالی فایده نداشت. او دستور به تخریب این آرامگاه و قبرهای فضلالله زاهدی و منصور و علیرضا پهلوی داده بود و میخواست سنگ قبر ناصرالدین شاه را هم بکند که اثری از آن نماند. او نوشته است: «هر چه قبر رضاخان را کندند، حتی استخوانهای او هم به دست نیامد. بعدا معلوم شد که شاه به هنگام فرار استخوانهای پدر را برداشته و با خود به قاهره برده است و حالا هم در یک جای امن در لسآنجلس نگهداری میشود. این استخوانها در کنار جنازه فرزند اشرف شهریار شفیق به امانت نگهداری میشود.»
در همان زمان در روزنامهها هم خبرهایی نوشته شد که در قبر رضاخان جسدی نبوده است. خلخالی در اول آبان ۱۳۶۱ در پاسخ به سؤال حسن یوسفی اشکوری، نماینده مجلس که سؤال حسین مکی را پرسیده بود در نامهای با شرح کارهایی که برای تخریب مقبره نوشته بود بار دیگر تاکید کرد که جسد را بردهاند که این ادعا البته از سوی خانواده پهلوی تکذیب شد. فرح دیبا آخرین همسر شاه در مستند «از تهران تا قاهره» با تکذیب جابهجایی جسد رضاشاه گفته بود: «گفته شد که تابوت رضاشاه را بیرون آوردند. در صورتی که چنین چیزی نیست و همانجا قرار داد.»
دفتر فرح پهلوی نیز بعد از انتشار خبر پیدا شدن این جسد در پاسخ به سؤال کیهان چاپ لندن اعلام کرد که پیکر رضاشاه به مصر منتقل نشده است. رضا پهلوی نیز در واکنش به پیدا شدن این مومیایی در توئیتر رسمی خود نوشت که پیگیر این خبر هست و در انتظار مشخص شدن واقعیت امر در آینده میماند. او در بیانیهای نوشته که پس از «بررسی تمام شواهد و جوانب» او و خانواده سلطنتی به این نتیجه رسیده که پیکر پیدا شده، «به احتمال بسیار قوی» به رضاشاه تعلق دارد. او تاکید کرده که پیکر رضاشاه هرگز توسط پدرش از آرامگاهش در شهرری خارج نشده است.
هر چه باشد باید منتطر روزهای آینده بود تا ابتدا تایید شود که آیا پیکر پیدا شده متعلق به رضاشاه است یا خیر. فعلا همه چیز در حد حدس و گمان و شایعه است.»
انتهای پیام