هوشنگ صدفی ـ منتقد ـ با نگارش یادداشتی با عنوان «بخوری پاته نخوری پاته ...» به نقد ویژهبرنامههای نوروزی پرداخته است.
او در این یادداشت که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است:
«بیراه نیست بگوییم برنامههای تلویزیونی رسانه ملی در تعطیلات عید نوروز، ضیافت اشرافی مابانهای است که نه نیازمخاطب در آن نقش دارد و نه ناتوانی بودجه مالی رسانه ملی. بلکه بر اساس یک قانون نانوشته از چند سال پیش مدیران رسانه ملی تصمیم گرفتهاند مخاطبان را به ضیافتی اشرافی دعوت کنند که در آن انواع و اقسام غذاهای تولیدی در قاب تلویزیون چیده شده و مخاطبان برخلاف قربان و صدقه برنامهسازان، هیچ نقشی در انتخاب و تولید آنها ندارند و صرفا به تناسب وقت خانواده و تنوع سلیقه افراد، بشقابی از این غذهای مخاطب پسند برمیدارند و در مواردی اگر مخاطبان بخواهند به برنامهای اظهار علاقه بکنند گرسنگی خواهند کشید. یادمان نرفته نوروز ۹۶ کش و قوسهای بین مدیران رسانه ملی و برنامهسازان «کلاه قرمزی»، سال خوش تعطیلات نوروزی بر آنها تلخ شد.»
او در ادامه آورده است:
«امیدواریم مدیران رسانه ملی همانطور که درباره همه مسائل جامعه با نگاه جدی و مطایبه نقد می زنند حواسشان به مصرف غذای مخاطبان تلویزیونی باشد که خدای نکرده در وانفسای نبود بودجه و کاهش درآمدها اسراف نشود. مخاطبان ایرانی قرار هست در عید نوروز به دید و بازدید و صله ارحام بپردازند و ۱۰۰ میلیون سفر سیاحتی و زیارتی داشته باشند، آن وقت هنگام سفرهای نقلی و کلان، یک جعبه جادوی تلویزیون نیز با خود همراه داشته باشند تا بتوانند برنامههای متنوع و سریالها را ازکله سحر تا بوق شب نگاه کنند آن وقت انتظار دارید برنامه سازان تلویزیونی دلشان نگیرد چرا برنامههای گلشان در ۱۵ روز رویایی تعطیلات دیده نشد آن وقت با پول پاشی جوایز ۳۰ میلیونی و ۱۰۰ میلیونی جایزه صد آفرین بگیرند!
به قول ضرب المثل قدیمی «آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته» مخاطبان چه بخواهند یا نخواهند این همه برنامه تلویزیونی دست پخت مدیران رسانه ملی است که باید در دو هفته تعطیلات نوروزی نوش جان کنند. و اما صادقانه باید گفت این همه برنامه که تولید میشود، چنانچه نتواند مخاطبی را جذب کند، در طول دو هفته تعطیلات با همه زحمت مدیران رسانه ملی دیده نمیشود؛ به همین خاطر است که حتی مخاطبان خاصی چون نگارنده، از بین این همه برنامههای داستانی، نتوانست سایر مجموعههای تلویزیونی "دیوار به دیوار، "تعطیلات رویایی" یا" هیات مدیره" را یک دل سیر ببیند.»
کلاه قرمزی گم شد
صدفی در این یادداشت با اشاره به مجموعه «کلاه قرمزی» به رغم فراز و نشیبهایی که داشته است، آورده است: «کلاه قرمزی به رغم فراز و نشیب عدم پخش تولیدات نوروزی سال ۹۶ توانست این بار مخاطبان خود را راضی کند. باید به تولیدکنندگان "کلاه قرمزی" بابت تنوع مضامین و ایجاد فضای مفرح با نکات آموزشی دست مریزاد گفت که توانستهاند هم چنان بر اساس نیازهای مخاطبان خرد و کلان، بالانس رضایتی آنان را در سطح مطلوبی نگه دارند؛ هرچند این نقد بر دستاندرکاران برنامه وارد است که تعدد عروسک ها و استفاده از آنان در طول برنامه کوتاه، کم کم شخصیت های اصلی مجموعه را در اذهان مخاطبان کمرنگ تر ساخته؛ بنابراین لازم است با نظرسنجی، عروسکهای ضعیف یا مخاطبگریز از مجموعه کم شوند. بیراه نیست بگوییم عروسکهای کلاه قرمزی، فامیل دور، جیگر، پسر خاله و پسر عمهزا در میان هیاهوی شخصیتهای ریز و درشت گم شدهاند.
بیگمان نقش بیواسطه این برنامه در یادگیری آموزشی کودکان نوجوانان را نباید کتمان کرد اما تنوع سنی مخاطبان این برنامه، سازندگان را ناگریز کرده گاهی به موضوعات خارج از فهم و درک رده سنی کودکان و نوجوانان گریز بزنند که پاشنه آشیل برنامه محسوب میشود، علاوه بر آن تنوع لوکیشنهای برنامه میتواند تا حدودی ذائقه مخاطبان را تغییر دهد هر چند میدانیم جابهجایی مکانها چقدر در طراحی صحنه یا عروسکگردانی شخصیتها دشوار است.»
شکستن تابوی بیوهگی در «پایتخت»
صدفی دربارهی پایتخت معتقد است حقوق کودکان یا زنان خودسرپرست تضییع شده است.
وی در این یادداشت توضیح داده است: «پایتخت» برخلاف قسمتهای قبلی این بار با واکنش های مثبت و منفی از سوی مخاطبان عام و خاص مواجه شد. واکنش فعالان حقوق کودکان در زمینه طرح موضوع خواستگاری از سارا و نیکا، دو کودک بازیگر مجموعه تلویزیونی «پایتخت» باعث شد مخاطبان تلویزیونی موضوع زیر پوستی، خواستگاری رحمت از بازیگر نقش فهمیه، زن بیوه بهبود، محیط بان را به فراموشی بسپارند. به رغم انتقاد از شیوه طرح ازدواج کودکان در این مجموعه تلویزیونی توسط نویسندگان و کارگردان برنامه، باید گفت، در این برنامه فهمیه، زن بیوه و خواهر نقی معمولی به رغم مشکلات موجود در اداره کرد خانواده؛ هنوز به عنوان یک زن، انتظار ادامه زندگی خانوادگی را دارد. متاسفانه ساختار مرد سالارانه در برخی از جوامع سنتی باعث شده خواستگاری مجدد از بیوه ها موجب تنش و چالش در خانواده های این دسته از اقشار جامعه شود هرچند زنان بیوه به خاطر از دست ندادن حمایت اعضای خانواده در آینده کمتر تلاش میکنند در قبال این تابوهای عرفی و اجتماعی جوامع سنتی مقاومت به خرج دهند.
مجموعه تلویزیونی «پایتخت» از دیگر سو با طرح این مسئله توانست بارقههای امید برای شکستن تابوی بیوه گی در جامعه را بشکند. شاید واکنش های زودهنگام فعالان حقوق کودک به موضوع ازدواج زودهنگام کودکان نقش آفرین برنامه، باعث شد طرح پدیده بازگشت زنان بیوه به خانواده تاحدی مغفول بماند اما با حضورشخصیت زن انگلیسی داعشی به نام الیزابت این موضوع دوباره جایگاه خود رادر برنامه تلویزیونی پایتخت پیدا کرد.
«دورهمی» با از ما بهتران
صدفی در بخش پایانی این یادداشت آورده است:
«بی تردید موفقیت دورهمی با شخصیت محبوب مهران مدیری در بین محاطبان تلویزیونی گره خورده است حال اگر این برند موفق تلویزیونی را به بهترین مجری واگذار کنیم طبعا تاثیرگذاری در قد و قواره مهران مدیری نخواهد داشت هرچند که دیدیم بالاخره رامبد جوان، مجری و کارگردان «خندوانه» بر این موضوع صحه گذاشت که مهران مدیری به عنوان برند برنامهساز در حوزه طنز توانسته جایگاه خوبی را کسب کند البته قصد نداریم به مقایسه دو برنامه موفق طناز بپردازیم؛ چرا که هر برنامه به تناسب نوع کنداکتور، مجری و آیتمهای تولیدی رنگ و بوی خاصی دارد.
به رغم این نوع نگاهها باید گفت ادامه برنامه با کلیشههای ثابت میتواند در آینده سم مهلکی برای آن باشد اگر شنیده میشود قرار نیست در آینده این برنامه ادامه یابد نشاندهنده هوشیاری مهران مدیری است که برنامه را در اوج تمام می کند.
ناگفته نماند اجرای نمایش های تک نفره سروش جمشیدی به رغم وجود کمدی کلامی میتواند برای مخاطبان وسواسی قابل هضم نباشد. هم چنین عدم تنوع مهمانان حوزه های مختلف و انتخاب افراد ناتوان در ایجاد چالش های کلامی یکی از بخش های انتقادآمیز برنامه هست. با اینکه مهران مدیری تلاش می کرد از لابهلای گفتگو نکات طنز آمیزی استخراج کند اما واهمه برخی مهمانان در مواجهه با مدیری آنان را در لاک دفاعی می برد که گاهی انتظار گفتگوی چالش برآنگیز را نداشتیم. در خاتمه باید گفت این هنر رسانه ملی است که توانسته از برند مهران مدیری برای انتقاد از دولت و مسؤولان به نحو احسن استفاده کند وگرنه چه در فضای مجازی یا رسانههای مکتوب جار بزنیم نباید این مسائل از زبان مهران مدیری بیان شود کمی بیراهه رفتهایم چرا که مدیری بعد از چالش چند ساله با رسانه ملی پذیرفت باید در خدمت اهداف رسانه ملی باشد چه ما بپذیریم یا نپذیریم.
انتهای پیام