به گزارش ایسنا، آمریکا از همان ابتدا به خوبی میدانست که باز کردن مجدد برجام برای اصلاح آن یا اضافه کردن توافقی جانبی نشدنی و زیر میز زدن است. همچنین خروج یک جانبه از برجام، پرتاب بومرنگی بود که در نهایت با شدت به سمت خودشان بازمیگشت. فهماندن این مساله به ترامپ هرچند برای اروپا به سختی و با هزینه سیاسی و رفت و آمدهای دیپلماتیک زیادی همراه بود اما به نظر میآید در نهایت موفق شدند او را به ماندن در برجام راضی کنند.
همان طور که کارشناسان و مقامات اروپایی و آمریکایی بارها به آن اشاره کردند، آنها باید کاری میکردند تا برجام را به شکلی از جلوی چشم و دست ترامپ بردارند، اما آیا این کار امکان پذیر بود؟ و اگر بود به چه شکل؟
ترامپ در یک سال گذشته تمام راههای رفته و نرفته را برای خروج از برجام و پیاده کردن شعار خروج از توافقی که باراک اوباما رییس جمهور پیشین آمریکا آن را پذیرفت انجام داد. از اجرای کج دار و مریز برجام تا اعمال تحریم به بهانه فعالیت های تروریستی و حقوق بشری، تهدید شرکت ها و کشورهای اروپایی و آسیایی برای همکاری نکردن با ایران تا کشاندن پای کنگره به برجام اقداماتی بود که ترامپ در گام های نخست انجام داد اما هیچ کدام از این ها او را راضی نکرد. دست آخر وقتی دید هیچ کدام از تیرهایش به هدف نخورد اروپاییها را هدف قرار داد و هشدار داد اگر برجام اصلاح نشود از آن خارج می شود تا شاید به این شکل خود را راضی کند که هزینه خروج از برجام را به دوش اروپا انداخته است.
آنچه مسلم است لابی صهیونیستی و سعودی در دو سال گذشته از عوامل محقق نشدن کامل مزایای برجام برای ایران و یکی از مهمترین عوامل تحریک ترامپ برای انجام اقدام علیه ایران و برجام بودند.
از طرفی اروپاییها در مجادله و رایزنی با مقامات کنگره و کاخ سفید تلاش کردند تا برای مصون ماندن برجام از دستبرد ترامپ به اصطلاح راه کارهایی را ارایه کنند که به نوعی برجام از چشم ترامپ دور بماند اما اقدامات آنها هم تاکنون و فوری نتیجه نداده است، یا بهتر است بگوییم هیچ راه حلی که بتواند به طور مشترک از سوی ایران نیز پذیرفته شود به دست نیامده است. اروپاییها در این مدت تلاش کردند تا پنجرههای دیگری را برای فشار به ایران باز کنند، پنجرههایی که به طور مشترک میان آنها و آمریکا وجود داشت، هر چند در زمانبندی و سطح و چگونگی طرح این مسایل با یکدیگر اختلاف داشته و دارند. با این حال تعهد به حفظ برجام امری بود که با وجود ترامپ در یک سال گذشته به دوش اروپا گذاشته شده و پر بیراه نیست بگوییم، اگر برجام تا کنون دوام آورده به خاطر اقدامات و لابی اروپاییها بوده است. این در حالی بود که رییسجمهوری آمریکا در چهارمین دوره تمدید تعلیق بخشی از تحریمهای کشورش درباره ایران در چارچوب برجام اعلام کرد که دیگر تمدیدی در کار نخواهد بود و برای دومین بار در دولتش بدون هیچ دلیل فنی و حقوقی از تایید پایبندی ایران به برجام سرباز زد.
رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا که به تازگی از سوی ترامپ برکنار شده است، چندی پیش به دستور و با فشار رییس جمهور تندروی آمریکا در سفر به اروپا با همتایان خود در گروه 1+5 دیدار کرد و از تشکیل کارگروهی خبر داد تا در چارچوب آن مباحثات لازم درباره آنچه توافقات جانبی بر سر برجام میخوانند را پیگیری کند. پس از آن در رسانههای خارجی شاهد انتشار این خبر بودیم که این کارگروه مشغول به کار شده است و در همین چارچوب تمرکز وزارت خارجه آمریکا بر قانع کردن اروپاییها به تغییر و اصلاح برجام است.
برخی شنیدهها حاکی از آن است که در دیداری که چندی پیش با حضور فدریکا موگرینی رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سه وزیر خارجه کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان با حضور محمد جواد ظریف برگزار شد، درخواست مذاکرات بر سر مسایل موشکی و منطقهای جدیتر مطرح شده است و از ایران خواسته شده تا به شکلی وارد این بحث شود. امری از سوی ایران مورد پذیرش قرار نمی گیرد.
در اینکه کشورهای 1+5 به جز آمریکا درباره مذاکره مجدد نکردن بر سر برجام اتفاق نظر دارند، شکی نیست؛ چرا که از مذاکرات و تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی خود در سالهای مذاکرات هستهای دفاع میکنند و منافعشان نسبت به از بین رفتن برجام بسیار کمتر از آمریکای ترامپ است. با این حال آنها نه در گذشته و نه اکنون نسبت به آنچه "رفتار غیرمسئولانه ایران در منطقه یا فعالیتهای مخرب موشکی ایران" مینامند، دست نکشیدهاند از این رو شاید به این نتیجه رسیدند با توجه به پیشروی های ایران در منطقه و همراهی با روسیه و از سویی برای ممانعت از ترامپ در بر هم زدن برجام، مسایل منطقهای و موشکی را برای راضی کردن خود و ترامپ مطرح کنند.
تلاشی که به نظر تا کنون راه به جایی نبرده و اروپا را به سمت راه حلی دیگر که گفته می شود اعمال تحریم هایی جدید است به شکلی که برجام را نقض نکند، برده است.
در این بین چین و روسیه با اروپا و ایران در مخالفت با مذاکره مجدد همراه هستند اما هر کدام به نسبت فشاری که آمریکا به آنها وارد کرده اقدامات و فشارهایی را به ایران وارد کردهاند.
چین در اعمال محدودیت بانکی ماههاست نسبت به بلوکه کردن حسابهای ایرانیان به بهانه پولشویی و مبارزه با تروریسم اقدام کرده است. روسیه نیز در منطقه فشارهایی را به ایران وارد میکند.
در عین حال تا کنون ایده "ایجاد یک خط مذاکره جدید با ایران تحت عنوان «مذاکرات جانبی یا تکمیلی» نه به طور مستقل، بلکه در ادامه برجام به طور جدی از سوی کشورهای اروپایی نیز دنبال شده است و در مقابل موضع ایران این بوده است که اول، مذاکره دوباره درباره برجام نداریم دوم، موضوع فعالیتهای موشکی مسالهای دفاعی است و قابل مذاکره نیست. با این حال طرف های اروپایی تا کنون از هر فرصتی برای طرح مسایل جانبی منطقه ای و موشکی در حاشیه مذاکرات برجامی سخن گفتهاند و مقامات ایرانی نیز به این مساله اشاره کردهاند.
سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه کشورمان بارها به این موضوع اشاره کرده است که در حاشیه مذاکرات و دیدارهای دو جانبه، طرفها درباره موضوعات مورد علاقه صحبت میکنند که مسایل موشکی و منطقهای را نیز شامل می شود و این موضوعی است که هچ وقت تکذیب نشده است. در عین حال تایید هم نکردهاند، مذاکرات اختصاصی و ویژهای درباره این موضوعات در دستور کار باشد. بنابراین میتوان گفت بیش از شش ماه گذشته یکی از اصلیترین محورهای مذاکرات و دیدارهای مقامات ایران و اروپا موضوعات جانبی بوده است.
اما باید گفت، مذاکرات درباره مسایل منطقهای و موشکی چند اشکال دارد: هر چند خواهان اصلی این مذاکرات آمریکا و برخی اروپاییها هستند اما چون آمریکا و ایران گفتوگوی سیاسی با یکدیگر جز بر مساله هستهای ندارند، امکان مذاکره صریح و مستقیم بدون کسب اجازه از مقامات عالی نظام به طور علنی وجود ندارد. شاید از همین روست که باز هم اروپا برای مذاکرات به اصطلاح موشکی و منطقه ای واسطه شده است. تجربه ثابت کرده این روش راه به جایی نمیبرد، جز وقت تلف کردن و پیچیده کردن مساله؛ در گذشته بر سر مساله هسته ای شاهد بودیم تا ایران و آمریکا مستقیم وارد مذاکره با یکدیگر نشدند این مساله به نتیجه نرسید. از این رو بر فرض که مذاکرات جانبی در کار باشد، ایران و اروپا و آمریکا ناچارند در چارچوب برجام وارد بحث شوند تا به شکلی حضور ایران و آمریکا در مذاکرات قابل توجیه باشد؛ امری که از آن به برجام 2 و 3 نام برده شد.
مشکل دیگر در بحث مربوط به مذاکرات موشکی این است که این مساله در حوزه نیروهای نظامی از جمله سپاه پاسدارن تعریف میشود و موضوعی نیست که بتوان در حوزه دیپلماسی آن را تعریف کرد. این مساله آنقدر جدی است که ممکن است بر سر میز مذاکرات ظریفی دیگر اما با لباس نظامی بنشیند و آن فرد احتمالا فردی در قد و قامت سردار سلیمانی خواهد بود که نه در خط مقدم دیپلماسی بلکه در خط مقدم جبهه و جنگ بوده است.
علاوه بر این صحبت از مذاکره درباره مسایل موشکی و منطقهای در حالی است که آمریکا و اروپا از اجرای برجام نمره قبولی تا کنون نگرفتهاند. بسیاری از کارشناسان بر این نظرند شاید در پایان اجرای برجام به شرط متنفع شدن سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران از این توافق در رویکردش نسبت به منطقه تفاوت ایجاد شود اما قرار نبوده از ابتدا این نقش تغییر کند. این در حالی است که دو سال ابتدایی اجرای برجام برای ایران بسیار سخت گذشت؛ نه تنها به حل مشکلات اقتصادی ایران کمک نکرد بلکه به نظر برخی کشورها از جمله آمریکا در حال ایجاد مشکلات سیاسی داخلی بر سر راه ایران هستند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند دونالد ترامپ از برجام خارج نمی شود اما هزینه ماندن در برجام را برای ایران و اروپا آنقدر افزایش خواهد داد تا یکی از این طرفها از اجرای آن خسته شوند و حرکتی را به نفع آمریکا انجام دهند. رییس جمهور آمریکا اگرچه در یک سال گذشته در برجام مانده است اما وزارت خزانه داری آن که تیمی بسیار حرفه ای را تشکیل می دهد به جبهه اقدام علیه ایران در سطح مختلف اقتصادی و تجاری تبدیل شده است. ترامپ نه تنها تحریم های ریز و درشت را چاشنی برجام کرده است بلکه در فازهای مختلف فشار به ایران را علنیتر کرده است. او و تیمش که هر روز تندروتر میشود، علاوه بر طرح وصل کردن فعالیت های دفاعی ایران به مسایل تروریستی و اعمال محدودیت و ممنوعیت برای آن، به مسایل داخلی ایران نیز ورود کردند.
شاهد بودیم در پی اغتشاشات دی ماه سال 1396 در ایران، آمریکا درخواست نشست فوری بررسی این مساله را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کرد و این جلسه با وجود مخالفت کشورهای عضو دائم و غیردائم تشکیل شد. هر چند اقدام آمریکا نتیجه ای نداشت اما طرح این مساله در سطح بین المللی در عمل ایران را دوباره به موضوعی بین المللی تبدیل کرد که برجام تلاش کرد این فضا را از سر ایران دور کند. علاوه بر این ترامپ در سال گذشته چند بار به صراحت از "تغییر رژیم ایران" سخن گفت که برای افکار عمومی ایران و دنیا جای شگفتی داشت. این رویکرد ترامپ به گفته بسیاری از کارشناسان به این معنا تعبیر شد که موضوع دخالت آمریکا در امور داخلی ایران روی میز سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است، امری که در 40 سال گذشته جزو سیاست های پنهان آمریکا محسوب می شد امروز آشکارا روی میز قرار گرفته است.
برخی تحلیل گران بر این نظرند، آمریکا بعد از حل مساله هستهای به نوعی فاز دوم را که "عقب زدن" ایران از منطقه با طرح ممنوعیت تولید و آزمایش موشکی و عقب رفتن از مواضعش در سوریه، عراق، لبنان و یمن است را کلید زده است و در مرحله سوم که به نظر میآید در راستای فاز دوم است موضوع تغییر رژیم ایران را در دستور کار قرار داده است؛ در این مرحله سعی خواهد شد با دامن زدن به تظاهرات و اعتراضات سیاسی و اقتصادی به نوعی هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را برای حکومت ایران بالا ببرد.
ایران و 1+5 در حالی وارد سومین سال اجرای برجام می شوند که ترامپ سعی دارد با نگه داشتن سایه ترس از خروج آمریکا از برجام، هم چنان مسیر تحریم و تهدید ایران را در فازها و حوزه های مختلف باز نگه دارد به این امید که در این مسیر ایران به ویژه از ادامه ماندن در این توافق شانه خالی کند یا دست به اقدام و کاری بزند که اروپا و جامعه بین الملل را علیه ایران بشوراند. این درحالی است که فضای سیاسی و اقتصادی ایران نه به خاطر برجام بلکه ناشی از مشکلات و ضعف های داخلی با خلاءهای جدی و هشدارآمیز و ملتهبی رو به روست و کارشناسان سال 1397 را سالی سخت نه فقط برای دولت تدبیر و امید بلکه برای کشور ارزیابی می کنند. از این رو هر گونه اقدام آمریکا علیه ایران به لحاظ سیاسی امنیتی و اقتصادی یا باز کردن جبهه های جدید مذاکراتی بدون شک به التهاب بیش تر جامعه می انجامد که باید از آن دوری کرد.
ایران با ثبات همواره مورد نظر آمریکا و اروپا در منطقه بوده است از این رو باید امیدوار بود که این نگاه هم چنان به قوت خود باقی باشد در آن صورت می توان به تلاش اروپایی ها برای حفظ برجام امیدوار بود. در سوی دیگر اما با آمریکای ترامپ غیرقابل پیش بینی رو به رو هستیم که هر روز درجه جوش دیگ مخالفت و مقابله با آمریکا را بیش تر و بیش تر می کند.
بر این اساس، همان طور که بسیاری از کارشناسان مطرح میکنند، در مقابله با رفتار مبهم اروپا، شدت رفتار آمریکاییها و تیزتر شدن رفتار برخی همسایگان منطقهای در دشمنی با ایران، شاید اولین و تنها راهحل انسجام داخلی و تلاش برای رفع مشکلات و بازگرداندن اعتماد عمومی به جامعه است.
گزارش از خبرنگار ایسنا: زهرا اصغری
انتهای پیام