او امروز، بیشتر از روزهای قبل در دفتر کارش مانده تا تکلیف ایدهای که ماههاست در ذهنش بالا و پایین میرود را روشن کند. پس از دقایقی توقف پشت پنجره، به سمت دستگاه قهوهساز گوشه اتاقش میرود تا دوباره یک قهوه برای خودش آماده کند. وقتی قهوه آماده میشود، قاشق استیل را که حالا پر از شکر است توی فنجان خالی میکند. همانطور که هم زدن قهوه را آغاز میکند، لبخند ریزی هم گوشه لبش مینشیند. انگار تصمیم خود را در این غروب سرد ورشو گرفته است؛ بله. فیلیپ ولک، مدیرعامل شعبه لهستان شرکت دلیوریهیرو، امشب استعفانامه خود را مینویسد و برای راهاندازی یک کسب و کار جدید به ایران میرود.
ایران یا آمریکا؟
فیلیپ قبل از اینکه به ایران بیاید، مدیرعامل شعبه لهستان یکی از بزرگترین شرکتهای فودتک دنیا بوده است. به نظر او، ایران از نظر حجم بازار و فضای رقابتی شرایط بسیار خوبی داشته است. به همین خاطر فیلیپ، کرسی مدیرعاملی را رها کرده و برای سرمایهگذاری و فعالیت به ایران آمده است.
او که در صنایع غذایی، سالها تجربه کسب کرده، در گفتوگو با سرویس بازار ایسنا میگوید: یک روز در دلیوری هیرو، با همکاران خودم در این مورد صحبت میکردیم که شرکتهای بزرگ حتی اگر خیلی معتبر و با سابقه هم باشند، باز همه کارها را به بهترین شکل ممکن انجام نمیدهند. من بعد از سالها کار کردن در حوزه فودتک، به این نتیجه رسیدم که اگر خودم یک کسب و کار جدید راهاندازی کنم، خیلی بهتر از دلیوریهیرو میتوانم فعالیت کنم. چرا که هم راه و چاه را بلدم و هم نکتههای ظریفی که از چشم چنین شرکتهای بزرگی جا افتاده را میشناسم.
او، دوستان و همکارانش را دور خودش جمع میکند و «نقشه را گذاشتیم جلوی خودمان و بر اساس یک سری شاخص مثل میزان دسترسی مردم به موبایل، میزان درآمد ناخالص ملی، میزان نفوذ اینترنت، میزان دسترسی به اتومبیل، وضعیت اقتصادی مردم و تعداد جمعیتها، تلاش کردیم بهترین کشور را برای سرمایهگذاری انتخاب کنیم. در نهایت به یک لیست از کشورها رسیدیم که نام ایران هم در میان آنها بود. البته کشوری مثل آمریکا نیز در فهرست ما وجود داشت اما ورود به بازار آمریکا بسیار سخت است؛ چرا که از یک سو رقبای بسیار قدرتمندی در آن بازار حضور دارند و از سوی دیگر برای موفقیت در آن بازار به سرمایهگذاری بسیار زیادی نیاز هست. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که ایران بهترین گزینه است. خیلی سریع مطالعه روی بازار ایران را شروع کردیم و تصمیم گرفتیم «چنگال» را بسازیم.
نیروی کار جوان و پرانرژی
پس از ورود به ایران، باید یک تیم کاری تشکیل میدادیم. خیلی زود اولین هیجان خودم را تجربه کردم. نیروهای کاری که برای همکاری با ما ابراز تمایل کرده بودند، جوان، باهوش و مستعد بودند. پس از تشکیل تیم کاری، شرکت ثبت کردیم و با اولین رستوران اقدام به ثبت قرارداد کردیم.
البته کار به همین سادگی، شروع نشد. بروکراسیهای اداری و روند طولانی صدور مجوزها از ما خیلی انرژی گرفت. ثبت شرکت در لهستان یک روزه انجام میشود اما این کار در ایران یک فرآیند طولانی و خستهکننده است. دریافت نماد اعتماد الکترونیک در ایران دو ماه طول میکشد و این زمان برای کسب و کاری که قرار است به عنوان تجارت الکترونیک فعالیت کند، بسیار طولانی و ناامیدکننده است. این طولانی بودن زمان صدور مجوز فعالیت برای یک کسب و کار اینترنتی اصلا با شرایط حاکم بر فضای این بازار همخوانی ندارد. برای انتقال پول به داخل ایران هم با مشکلات جدی مواجه بودیم چرا که به دلیل تحریمهای آمریکا، بانکهای کمی در اروپا حاضر به انتقال پول به ایران میشوند. بسیاری از مردم ایران و به خصوص دستگاههای اداری، با زبان انگلیسی آشنایی ندارند و به همین دلیل کارهای یک سرمایهگذار و کارآفرین خارجی خیلی سخت و کند در ایران پیش میرود. حجم ترافیک تهران هم مانع جدی است که زمان زیادی از اوقات مفید ما را میگیرد. ایرانیها افرادی باهوش، تحصیلکرده و پرانرژی هستند؛ اما نیاز به آموزش دارند. فضای کسب و کار تجارت الکترونیک در ایران بسیار نابالغ است. به همین خاطر بسیاری از زمان و انرژی ما صرف آموزش دادن به نیروی انسانی میشود. در حالی که در اروپا چنین نیست و افراد شناخت زیادی از فضای بازار دارند و پس از استخدام شدن، بلافاصله کار خود را شروع میکنند.
او البته بعد از بیان این مشکلات با لبخند ملیحی میگوید: این مواردی که اشاره کردم، شیرینیهای کار در ایران است. ما در کل نسبت به فضای کار ایران بسیار خوشبین هستیم و از اینکه وارد بازار ایران شدیم و سرمایه و انرژی خودمان را در این جامعه متمرکز کردیم خیلی خوشحالیم. ما این کسب وکار اینترنتی را در ایران شروع کردیم و قصد داریم وارد شهرها و سایر کشورهای منطقه شویم. توسعه پلتفرم چنگال به سایر کشورها، کار چندان دشواری نیست و تنها نیازمند ترجمه محتوای سایت است.
درباره ایران
مدیرعامل اپلیکیشن چنگال از اینکه وارد بازار ایران شده است، به شدت راضی به نظر میرسد. او هربار که میخواهد در مورد ایران صحبت کند، صحبتهایش را با این جمله آغاز میکند: «بازار ایران بزرگ است.»
به نظر فیلیپ، «نکته امیدبخش و هیجانانگیز جامعه و بازار ایران، استفاده بسیار زیاد مردم از شبکههای اجتماعی به خصوص تلگرام و اینستاگرام است. در جامعه اروپا، بسیاری از مدیران و کارشناسان و فعالان کسب و کار از طریق ایمیل با هم ارتباط برقرار میکنند اما اینجا همه، حتی مدیران رستورانها هم از طریق موبایل و تلگرام ارتباط برقرار میکند. این ویژگی ایرانیها، سبب میشود تا دسترسی چنگال به آنها بیشتر و سریعتر شود و ارتباط برقرار کردن با آنها خیلی راحت شود.
من اینستاگرام نداشتم اما از وقتی به ایران آمدم و استقبال زیاد ایرانیها از این اپلیکیشن را دیدم، ناچار شدم مشتری اینستاگرام شوم. اینکه اغلب جوانهای ایرانی قبل از غذا خوردن، از میز غذا عکس میکنند و در اینستاگرام منتشر میکنند برای من بسیار جذاب و هیجانانگیز است. به نظر من این علاقه همزمان به غذا و شبکههای اجتماعی برای چنگال یک فرصت ارزشمند است.»
فیلیپ قبل از ورود به ایران، مطالعه زیادی روی فرهنگ غذایی ایرانیها انجام داده است. او وقتی میخواهد در مورد خوراکیهای ایرانی و الگوهای غذا خوردن ایرانیها صحبت کند، خیلی هیجان دارد. او میگوید: «اروپاییها معمولا به دنبال غذای سریع و سالم هستند اما ایرانیها، خیلی به جزئیات توجه میکنند و در زمان غذا خوردن خیلی عجله ندارند. ایرانیها زیاد کباب میخورند و مدلهای متنوعی از این خوراکی دارند. در حالی که در سایر کشورها، گوشت را به صورت استیک میخورند. همچنین خورشتهای ایرانی خیلی جذاب است. من در سایر کشورها به زحمت چنین غذایی را پیدا میکنم.»
او که خود در هلند درس خوانده است، میگوید: «هلندیها، برای نهار، مقدار کمی غذای سرد میخورند اما شام را حجیم و گرم صرف میکنند. اما در ایران هر دو وعده را گرم و نسبتا حجیم میخورند. تفاوت دیگر ایرانیها با اروپاییها، نحوه غذا خوردن دستهجمعی آنهاست. ایرانیها دور هم جمع میشوند و از بیرون غذا سفارش میدهند اما در اروپا با هم جمع میشوند و به رستوران میروند. این ویژگی ایرانیها خیلی برای چنگال جذاب است و به کار ما رونق میدهد.»
چنگال چه هدفی دارد؟
فیلیپ یک شعار جالب دارد: «همه افراد، مشتری ما هستند چرا که همه به غذا نیاز دارند.»
او میگوید: ما در گام اول روی مشتریانی که تجربه خرید آنلاین دارند، متمرکز شدیم. آنهایی که تاکنون به تاکسیهای اینترنتی و فروشگاههای بزرگ اینترنتی سفارش دادهاند و اپلیکیشن آنها را روی گوشیهای خود نصب کردند، جدیترین مشتریان ما هستند.
او در ادامه به مقایسه فضای کسب و کار صنایع غذایی ایران و ترکیه میپردازد و میگوید: در ترکیه که بزرگترین بازار فودتک خاورمیانه را دارد، شرکتی فعالیت میکند که حجم خدماتش 100 برابر ببیشتر از بزرگترین شرکت فودتک ایران است؛ همه افراد، مشتری این شرکت هستند؛ از دانشجویان و خانمهای خانهدار گرفته تا مدیرعاملها و سرمایهدارهای بزرگ. این نشان میدهد که در ایران، جای کار بسیار زیادی وجود دارد. چنگال، اولین شرکت ایرانی حوزه تجارت الکترونیک است که به زودی به بازارهای خارجی نیز نفوذ میکند.
مزیتهای چنگال
من اولین بار که به ایران سفر کردم، برای راهاندازی کسب و کار نیامدم، بلکه برای تحقیقات بازار آمده بودم. در ابتدا سراغ مشتریان و حتی کارکنان برندهای فعال در این حوزه رفتم و با برخی مشکلات پرتکرار مشتریان آشنا شدم؛ مشکلاتی مانند نحوه ارایه خدمات به مشتریان و کیفیت محصولات تولید و عرضه شده.
ما از داشتن رقیب خوشحال هستیم اما معتقدیم بازار ایران در این صنعت هنوز بسیار جای کار دارد. ما با استفاده از تجربهای که در سطح جهانی داریم، به سرعت میتوانیم سهم خودمان را از این بازار به طرز چشمگیری افزایش دهیم. ما از الگوهای موفق این کسب و کار در کشورهای مختلف استفاده میکنیم و ارزشهای جدید و مفیدی را به صورت همزمان برای مصرفکنندگان و مدیران رستورانها ایجاد میکنیم.
چنگال، کار را برای مدیران رستورانها خیلی ساده میکند؛ فرآیند ثبت سفارش و گزارشگیری از سفارشهای مشتریان در اپلیکیشن چنگال بسیار راحت است. واقعیت این است که وقتی مدیران رستورانها راضی باشند، به کمک آنها میتوانیم لذت خرید مشتریان از چنگال را نیز دوچندان کنیم.
برای مشتریان هم ارزشهای جدیدی را پیشبینی کردهایم؛ مثل تشکیل باشگاه مشتریان برای هر رستوران. در این باشگاه، هر مشتری پس از 5 خرید از یک رستوران، به عضویت باشگاه مشتریان آن رستوران در میآید و از تخفیفها و فرصتهای هیجانانگیزی برخوردار میشود. یکی دیگر از ارزشهایی که برای مشتریان ایجاد کردیم، «پیشنهاد روز» است که کار آنها را برای انتخاب غذا راحتتر میکند. پیشنهاد روز، هم ارزانتر است و هم سریعتر به دست مشتری میرسد. در فاز اول، پیشنهاد روز را خودمان پیشنهاد میدهیم اما در آینده پیشنهاد روز، متناسب با سفارشهای قبلی و همچنین علاقمندیهای هر مشتری به وی ارایه میشود. در این صورت پیشنهاد روز هر مشتری با سایر مشتریان متفاوت خواهد بود.
چنگال همانند یک سوپرمارکت، همهگونه گزینهای را پیشروی مشتری قرار میدهد. ما انواع و اقسام غذاها را در منوی اپلیکیشن داریم و سعی میکنیم همه سلیقهها را تامین کنیم اما از طریق شبکههای اجتماعی چنگال، سعی میکنیم بدون اینکه اجباری در میان باشد، غذاهای سالم را به کاربران پیشنهاد کنیم. برنامه ما این است که در هر منطقه تهران، حداقل با یک رستوران که غذاهای سالم عرضه میکند، همکاری داشته باشیم تا کاربرانی که به دنبال غذاهای سالم، هستند نیز به خواستهشان برسند.
چرا به دوبی نرفتید؟
فیلیپ وقتی از سختیهای راهاندازی چنگال در ایران میگوید، یک سئوال در ذهن ما شکل میگیرد؛ چرا به جای ایران در امارات یا قطر، کسب و کار خود را آغاز نکرده است؟ آن کشورها که نه مشکلات تحریم و موانع بانکی را دارند و نه نظام بوروکراسی و پیچیدگیهای اداری ایران را دارند. ضمن اینکه نیروی کار در آن کشورها هم زبان انگلیسی را بهتر از ایرانیها بلد هستند و هم با فضای کسب و کار جهانی آشنایی بهتری دارند. او در پاسخ میگوید: خیلی ساده است. هر چند جلب نظر یک سرمایهگذاری اروپایی برای حمایت از یک استارتآپ در دوبی راحتتر است اما هزینه راهاندازی کار در دوبی بالاتر از ایران است. بازار در آنجا به دلیل نداشتن همین محدودیتها، مدتهاست اشباع شده و شما نمیتوانید به سرعت پرچمدار بازار شوید. آنجا بازیگران قدرتمند سالهاست که حرف اول را میزنند. ناگفته نماند که بازار این کشورها، در مقایسه با ایران، خیلی کوچک است و شاید سرمایهگذاری در آن کشورها توجیه اقتصادی نداشته باشد. بازار ایران مثل یک گنج ارزشمند است که برای پیدا کردن و بیرون کشیدن آن باید خیلی کار کنی و عرق زیادی بریزی اما وقتی آن گنج را به دست بیاوری، یک سرمایه بزرگ و ارزشمند در اختیار دارید.
فیلیپ بیش از یک سال و نیم است که در ایران زندگی میکند. او عصرها، وقتی در ترافیک تهران به سمت خانه میرود، به آیندهای که برای چنگال طراحی کرده است، فکر میکند. چنگال قرار است بهترین اپلیکیشن سفارش غذای ایران باشد.
انتهای پیام