به گزارش ایسنا و به نقل از روابط عمومی «چشم شب روشن» اکبر نبوی مجری کارشناس سینمایی برنامه «چشم شب روشن» شامگاه چهارشنبه (۱۳ دی ماه) میزبان فریدون جیرانی، نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون بود و پیرامون جشنوارههای فیلم فجر و سینمای اجتماعی با او به گفتوگو پرداخت.
در ابتدای برنامه جیرانی درباره شرایط سینمای ایران اظهار کرد: به دلیل شرایط زلزله و آلودگی هوا و اتفاقات اخیر فروش فیلمها با افت روبرو شده است. اینکه ما ۶ تا ۷ تا فیلم پرفروش و ۳ تا ۴ فیلم متوسط داریم نشانه این نیست که تمام تولیدات سینما خوب هستند و اگر ما ۶۰ فیلم خوب داشته باشیم، ۶ تا ۷ فیلم به پولش سود داده، ۳ تا ۴ فیلم به پولشان میرسند و مابقی همه ضرر میکنند.
او ادامه داد: برخی از فیلمها با پول نهادهای حکومتی ساخته میشوند، برخی از فیلمها با وام مشارکتی فارابی و بعضی از فیلمها توسط شهرداری تولید شده و بخش خصوصی هم تعدادی هستند که کار میکنند. تهیهکنندگان حرفهای چندین سال است که سرمایهای برای ساخت فیلم نمیگذارند و بیشتر کارگردانهایی که خودشان سناریو میبرند و خودشان تهیهکننده میشوند، سرمایهگذاران جوان را جذب و فیلم تهیه میکنند.
کارگردان فیلم سینمایی «قرمز» خاطرنشان کرد: نمیتوانم تحلیل دقیقی از اوضاع سینما داشته باشم، چرا که خیلی پیچیده است. تهیهکنندگان قدیمی اکثراً کار نمیکنند، مگر اینکه سرمایهای را جذب کنند و از بین تهیهکنندگان قدیمی پرکار میتوان به محمدحسین فرحبخش و منوچهر محمدی اشاره کرد که فیلمهای زیادی میسازند.
جیرانی در پاسخ به این سؤال که آیا امکان دارد برخی سرمایههایی که به سینما میآید باانگیزه پولشویی باشد، گفت: تشخیص دقیق این موضوع خیلی سخت است، ولی به هرحال سرمایه گزارانی که به سینما آمدهاند، پولی را وارد عرصه تولید فیلم کرده و با انگیزههایی چون تهیهکنندگی سینما و علاقهمندی به سینما، به این هنر کمک می کنند.
او همچنین درباره سی و ششمین جشنواره فیلم فجر اظهار کرد: اسم جشنواره بینالمللی فیلم فجر چند بار به جشنواره فجر تغییر کرد، حدود سه سال است که بخش بینالملل از آن جدا شده و دورهها و دبیرهای مختلف داشته است. شرایط این جشنواره بسته به شرایط سیاسی، تفاوت پیداکرده است. جشنواره اولین بار در سال ۶۱ برگزار شد، کاملاً بینالمللی و با ۴ فیلم ایرانی بود که جایزهای به فیلمهای بخش مسابقه تعلق نگرفت و تنها فیلمهای مستند جایزه کسب کردند. از سال ۶۲ جشنواره کاملاً داخلی بود و تمام آثار به نمایش درآمدند و این روند تا سال ۶۴ نیز ادامه داشت؛ تا زمانی که تولیدات افزایش پیدا کردند و کمیته انتخاب ایجاد شد و همزمان برای فیلمها درجهبندی انتخاب کرده که با این کیفیت فیلمها را سنجیدند. از دوره بعد درجهبندی و اکران با هم هماهنگ شدند، حضور در جشنواره امری اجباری شد و فیلمها باید در جشنواره شرکت میکردند تا اکران میشدند.
کارگردان فیلم سینمایی «خفگی» اضافه کرد: اگر بخواهم یکی از جشنوارههای مهم تاریخ سینمای بعد از انقلاب را بررسی کنم مربوط به سال ۶۸ است که فیلمهای تعیینکنندهای در آن وجود داشت و فیلمسازان به ساختههای خودشان برگشتند. در این دوره کارگردانانی مانند مهرجویی، حاتمی، کیمیایی و حاتمی کیا حضور دارند و همه آثاری داشتند که از آنها میتوان بهعنوان بخشی از تاریخ معاصر آن دوره یاد کرد. «نوبت عاشقی» و «شبهای زایندهرود» فیلمهای جنجالی محسن مخملباف در سال ۶۹ هستند و به غیر از آن فیلمهای «نرگس» و «مسافران» از دیگر آثار شاخص آن ایام هستند؛ این روند تا سال ۷۱ ادامه داشت و این سه سال برای جشنواره بسیار شاخص بود.
جیرانی یادآور شد: سال ۷۵ هم بهواسطه حضور فیلمهای شاخصی مثل «لیلا» و «بچههای آسمان»، جشنواره بسیار مهمی بود و از سال ۷۷ و دوره اصلاحات جشنواره، الزامات حضور در جشنواره واکران بندی برداشته و تابعی شد از داورانی که میآمدند و آثار را ارزیابی میکردند؛ همچنین ترکیب داوران میتوانست مسیر جشنواره را عوض کند. در ۸۴ سال فیلم «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی و «سنتوری» جایزه گرفتند و میتوان نتیجه گرفت جشنواره در شرایط گوناگون تابعی از شرایط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی آن دوران بوده و قدرت دبیر جشنواره بسیار بود.
او همچنین در پاسخ به این پرسش که چه معدلی به جشنواره فجر میدهد، تاکید کرد: با نگاهی به دورهها، میتوان جشنواره را ارزیابی کرد و به آن نمره قابلقبول داد و به این نکته توجه داشت که جشنواره دولتی است و تابع شرایط دولتی است. ملاحظات اولیهای که وجود دارد، ملاحظاتی است که بهتناسب شرایط فرهنگی جامعه انجام میشود و ممکن است در برخی از دورهها ما این ملاحظات را نداشته باشیم.
کارگردان فیلم سینمایی «پارکوی» در بخش دیگری از سخنان خود درباره سینمای اجتماعی، اظهار کرد: سینمای اجتماعی امروز ایران ریشه در نیهیلیسم اجتماعی دارد و تشخیص اینکه چه درست یا غلط و چه چیزی خوب و بد است در بین فیلمسازان و کسانی که فیلمنامه مینویسند، خودش را نشان نمیدهد و علت آن این است که سنت قبلاً در جامعه تعیین کننده بود.
او اظهار کرد: سنت بهطور ساده در اخلاقیات ساده مرز خوبی و بدی را مشخص میکند و در سینمایی که قهرمان دارد، محصول اطمینان کسی است که فیلمساز بداند چه چیزی خیر یا شر است و چه چیزی راست یا دروغ است؟ با توجه به این شرایط میتوان دریافت که چند سالی است سنت کارکردش را ازدستداده است. در شرایط قدیم و قبل از انقلاب تفکرات چپ غیرمذهبی و مذهبی در کنار هم قرار گرفته بودند و هر دو که به دنبال عدالت اجتماعی و ضد مدرنیسم شاه بودند باعث شد سینمای اجتماعی دارای ضابطهای در تفکر شود. پس از آن در سال ۵۶ و ۵۷ سینمای اجتماعی دچار بحران شد و در حال حاضر سینمای اجتماعی ایران گرفتار نیهیلیسم اجتماعی است.
اکبر نبوی با توجه به صحبتهای فریدون جیرانی پرسید: با فرض اینکه تحلیل شما درست باشد، آیا تصور شما این است که با فقدان سنت، سینمای ما بهنوعی از نیهیلیسم رسیده است؟ آیا الزامی است که سنت نباشد و ما به نیهیلیسم برسیم؟
جیرانی در پاسخ به این پرسش، توضیح داد: سنت نوعی از اخلاقیات را در جهان نهادینه میکند و ما را تابع آن اخلاقیات میکند. من با خوب یا بد بودن آن کاری ندارم و تحلیل کلی شرایط را میکنم و ارزش گذاری نمیکنم. فیلمسازها برای اینکه بتوانند حرف بزنند بهواقع گرایی افراطی روی می آورند تا تنشهای دراماتیک فیلم را اضافه کنند و این تنشها معمولاً در فیلمها بر اساس انتاگونیست و پروتاگونیست درمیآید، آن واقعیت اجتماعی تشدید میشود و وقتی این اتفاق بهعنوان یک عنصر دراماتیک تشدید شود، سینمای فلاکت بیرون میزند.
او افزود: سینمای اجتماعی ایران گرفتار این وضعیت شده است و به همین دلیل است که یک دور تسلسل تکراری را دارد طی میکند. اینیک رئالیسم سوسیالیستی نیست و در واقع نوعی نئورئالیسم است که سعی میکند که چپ هم نباشد؛ اگر شما نمایشنامه «مرگ فروشنده» آرتور میلر را بخوانید، میفهمید که نمایشنامه چپی است اما قسمت چپ آن در فیلم فروشنده نیست و این فیلم از آن زاویه به مرگ فروشنده نگاه نمیکند؛ بنابراین فیلمسازان شاخص اجتماعی ما، عدالت اجتماعی را به شیوه قدیمی نمیبینند و یا مثلاً مثل زمان سابق عدالت را از نگاه چپ نمیبینند و شکلی دیگر نگاه میکنند.
نبوی در ادامه این را عنوان کرد که در اواخر دهه شصت فیلمسازی اجتماعی بسیار جدی شد و با اشاره به مثالهایی ادامه داد: ما در سینمای اجتماعیمان یکشکلی از پرخاشگری و فریادهای خاص یک فیلمساز در یک موقعیت زمانی در روایت داستانی خودش را داریم و حتی بعضی از جوانها هم که در حال ساخت فیلم هستند، این نوع از پرخاشگری را دارند که نسبت به آن نیهیلیسمی که شما میگویید، باهم مرتبط نیستند.
جیرانی نیز در پاسخ سخنان نبوی گفت: روشنفکران مسلمان مثل آقای رسول ملاقلی پور، حاتمی کیا و میر کریمی و دیگر دوستان، تفکرشان با روشنفکران عرفی در سینما متفاوت است و بنابراین آنها که فیلمی را میسازند، سعی دارند واقعیتی را به نمایش بگذارند. روشنفکران مسلمان، هنوز یک مرزبندیای را باسنت دارند و به نظر من آنها هنوز سنت را در کارهایشان رعایت میکنند.
او ادامه داد: منظور من از سنت همهچیز است و منظورم فقط مذهب نیست. سنت یعنی آنها هنوز سعی دارند که مقید باشند. نکته اینجا است که من کلیت یک سینمای اجتماعی را میگویم که تبدیل به قالب شده است و فیلمسازان جوان هم از این قالب پیروی میکنند. این رویه دارد به تکرار میرسد و البته آثار خوبی هم تولید می شود. به هرحال من خیلی پشت این سینمای اجتماعی تفکری نمیبینم، چون کمی پیچیدگی جامعه، همه را گرفتار کرده است که تشخیص بدهند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است.
جیرانی تصریح کرد: از دوره دوم آقای احمدینژاد، سینمای اجتماعی وارد فاز دیگری میشود و علت آن این است که دوره آقای احمدینژاد با تحقیر طبقه متوسط شروع میشود. این، نکته قابلتأملی است و دعوایی که در انتخابات هست بین عدالت اجتماعی و اشرافیت است. تعریف طبقه متوسط در طرفداران آن دوره این است که طبقه متوسط ریشه در طبقه مرفه مدرن و سرمایهدار دارد؛ در حالیکه طبقه متوسط ایران هیچ ربطی به سرمایهداری ندارد. طبقه متوسط از دل سواد، دانش، تحصیل و دیوانسالاری بیرون آمده است و بنابراین، در این طبقه بیشتر تحصیلکردهها، معلمها، مهندسان و غیره هستند. کسانی که در انتخابات سال ۸۴ شرکت میکردند و فکر میکردند که پایگاه طبقاتی طرف مقابل که اصلاحطلبها هستند، طبقه متوسط هستند؛ این تحقیر را شروع کردند. این تحقیر در سال ۸۴ به فیلم «درباره الی» تبدیل شد؛ کسانی هم که از طبقه متوسط بودند و میخواستند فیلم بسازند، شروع به ارزیابی خودشان کردند. «درباره الی» فیلم شاخصی است که بازتاب همان تحقیق است؛ یعنی شما تفاوت پایینشهر و بالای شهر را میبینید.
کارگردان فیلم سینمایی «سالاد فصل» خاطرنشان کرد: از آن تاریخ به بعد که بالای شهر و پایینشهر در این فیلم میآید، پایینشهر موردتوجه بسیاری از فیلمسازان قرار میگیرد؛ بهویژه که فاصله طبقاتی نیز مدنظر قرار میگیرد؛ بنابراین سینما به سمت پایینشهر چرخش میکند، درست در نقطه مقابلش تلویزیون هم به سمت پایینشهر میرود. از دورهای که آقای ضرغامی میآید، طبقه متوسط در سریالها تقریباً حذف میشوند و به پایینشهر میروند به دلیل اینکه میخواهد فقر شیرینی را نشان بدهد.
جیرانی پاسخ داد: طبقه متوسط ایران ریشه در سرمایهداری ندارد و اینکه کسانی که طرفدار کاندیدای عدالتخواه بودند، آنها تبلیغاتی را علیه طبقه متوسط شروع و سعی کردند طبقه متوسط را طبقه برخوردار ببینند و شروع بهتحقیر کردند و در آن زمان که این تحقیر شروع شد، نه اینکه تقابلی بین طبقه متوسط و پایین باشد ولی آنها تحقیر کردند و این تحقیر نقطه اصل آن انتخابات شد. طبقه متوسط در دوران اصلاحات نقش اصلی را داشت و از آن به بعد طبقه متوسط در خلوت رفت.
او در ادامه توضیح داد: ازنظر من طبقه متوسط، طبقهای رشد یافته است و در انتخابات نقش تأثیرگذاری دارد. گرچه در آن تاریخ طبقه متوسط تحقیر شد اما از سال ۹۲ به بعد دوباره احترام به طبقه متوسط برگشته است و حکومت و دولت سعی کردهاند با این طبقه ارتباط برقرار کنند.
این کارگردان در پاسخ به این سؤال نبوی درباره اینکه چه اندازه سینمای اجتماعی توانسته چتر مضمونی خود را در جامعه پهن کند و از موقعیتهای اجتماعی و انسانی سوژههای مناسب خود را پیدا کند و درنهایت در سینما به نمایش درآورد، گفت: تشکل صنفی در ایران هیچوقت دارای هویت نبوده سینمای اجتماعی با محدودیتهایی در این سالها روبرو بوده و این محدودیتها این بوده که فیلمسازها نمیتوانستند بعضی مسائل را در طول سینما در مورد برخی از طبقات و قشرها مطرح کنند و در حال حاضر هم مسئولین نگران این هستند که آثار تلخ نشوند.
جیرانی افزود: سینمای ایران به دلیل اینکه قهرمان ندارد، خوراکش را از واقعیتهای اجتماعی دریافت میکند و برای اینکه این واقعیتها را داراماتیزه کند، مجبور است واقعیتها را تشدید کند و با این کار سینمای فلاکت از دلش درمیآید.
او در ادامه برای تغییر فضای سینما توصیه کرد: این نکته خیلی مهمی در سینمای ایران است و دلمان میخواهد سینمای اجتماعی ضربه نخورد و نگاههای ممیزی روی آن زیاد نباشد. من دوست دارم سینمای اجتماعی پوینده و قهرمان دار داشته باشیم که متأسفانه نداریم. در زمانی که داور جشنواره فیلم فجر بودم فیلمهایی دیدیم که بسیار شبیه هم بودند و موضوعات اجتماعی کوچک و تشدید شده بدون درام درخشان است.
این فیلمساز با اشاره به سرزنده بودن سینمای اجتماعی با ذکر مثالی گفت: قبل از دوره اصلاحات جلوی فیلمهای کمدی سوپرمارکتی را گرفتند و زمان احمدینژاد جلوی آنها را باز کردند. به نحوی که این فیلمها به قدی زیاد و تکراری شدند که زیرآب خودشان را زدند و معتقدم در سینمای اجتماعی هم فضا را با سوءتفاهم و سوءظن و توام با این نکنیم که نگاههای خاصی به برخی فیلمها داریم و فضایی بگذاریم تا فیلمسازها خودشان باشند، به نظر من خودشان یکدیگر را حذف میکنند.
جیرانی در پایان خاطرنشان کرد: تعدادی از فیلمها الکی بزرگ میشوند درحالیکه اگر بزرگ نشوند و دیده شوند شاید اصلاً فیلم مهمی هم نباشد و با ارزیابی صحیح و طبیعی خیلی فیلمها آنقدر که اکنون بزرگ هستند، بزرگ نخواهند شد.
به گزارش ایسنا، مجله شبانگاهی «چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما پخش میشود.
انتهای پیام