به گزارش ایسنا، چند روز قبل از پانزدهم آذرماه سال ۱۳۸۴ بود که دعوتنامه معرفی خبرنگار برای پوشش خبری رزمایشی تحت عنوان «عاشقان ولایت» به دفاتر بسیاری از رسانهها ارسال شد، خبرگزاریهای ایسنا، ایرنا، فارس، روزنامههای همشهری و کیهان و بخشهای مختلف خبری صداو سیما اسامی خبرنگاران خود را به ارتش اعلام کردند و در مجموع ۶۸ نفر از اهالی رسانه برای پوشش خبری این رزمایش عازم بندرعباس شدند، تا از آنجا به چابهار بروند، مقدمات برای سفر آماده شد و هواپیمای ترابری ارتش جمهوری اسلامی ایران با مدل C-۱۳۰ ماموریت انتقال خبرنگاران را برعهده گرفت.
صبح روز سهشنبه، پانزدهم آبان ماه ۱۳۸۴ مسافران سوار بر هواپیما نظامی و آماده پرواز شدند، اما هواپیما از زمین بلند نشد، دقایقی بعد پچپچها از احتمال وجود نقص فنی در هواپیما آغاز شد، چند خبرنگار آنطور که خانوادهها و همکارانشان اعلام کردهاند، موضوع را اطلاع دادهاند اما همچنان منتظر پرواز ماندند، تا حدود پنج ساعت بعدکه غول چند تنی از باند فرودگاه مهرآباد بلند شد، این پچپچها ادامه داشت و در حالی که بسیاری خیالشان از پرواز راحت شده بود، اینبار نقص فنی در یکی از چهار موتور هواپیما وحشتزدهشان کرد، هواپیما تغییر جهت داد و دوباره به سمت فرودگاه مهرآباد بازگشت، باند فرودگاه مشخص بود اما هواپیمای C-۱۳۰ با یک موتور خاموش سه کیلومتر نزدیکتر از باند فرودگاه و در شهرک توحید تهران سقوط کرد، بعدها بازگشایی جعبه سیاه نشان داد آخرین صدایی که از خلبان و مسافران هواپیما به ثبت رسیده، فریاد «یاحسین» است.
روایت یکی از ساکنان؛ فکر کردیم مخابرات منفجر شده
فاطمه محبوبی از ساکنان محله مهرآباد است، او که ۱۲ سال بعد از حادثه همچنان از سقوط این هواپیما به عنوان یکی از تلخترین خاطرات خود یاد میکند درباره روز حادثه به ایسنا گفت: خانه ما در خیابان شمشیری و نزدیک به محل سقوط هواپیما است، خاطرم هست آن روز تازه دخترم سارا را از مدرسه آورده و تازه به خانه رسیده بودم که ناگهان صدای مهیبی شنیدم، بدون اغراق این مهیب ترین صدایی بود که شنیدم احساس کردم موجی عظیم به شیشههای خانه برخورد کرد و من تنها کاری که کردم دخترانم را در آغوش کشیدم. بسیار ترسیده بودیم و چند دقیقه بعد بسیاری از اهالی محل را در حال دویدن به سمت خیابان شمشیری مشاهده کردم. به کوچه آمدم و دود بسیار غلیظی را در آسمان دیدم، همسایهها میگفتند که ساختمان مخابرات منفجر شده و همه به آن سمت میدویدند.
محبوبی ادامه داد: چند دقیقه اول همه شوکه بودند و به آن سمت میدویدند، جمعیت زیادی خود را به آنجا رسانده بود و در خیابانهایی که منتهی به سهراه آذری بود، ترافیک سنگینی ایجاد شده بود، خاطرم هست که بعضی از رانندهها خودرویشان را همانجا خاموش کرده و پیاده شده بودند تا ببینند در محل حادثه چه میگذرد. من هم وقتی به ساختمان مخابرات رسیدم متوجه شدم که آنجا سالم است و هواپیما روی یکی از بلوکهای شهرک توحید سقوط کرده است. دود زیادی آنجا وجود داشت و کمکم خودروهای امدادی هم به محل رسیدند و ماموران پلیس از مردم میخواستند که از محدوده فاصله بگیرند.
او درباره شرایط منطقه در ساعتهای بعدی هم گفت: خبرها را از صداوسیما و بعضی از اهالی محل که آنجا بودند پیگیری میکردیم، واقعا خبر دردناکی بود، اهالی میگفتند یکی از ساکنان شهرک هنگام سقوط هواپیما در آسانسور جان خود را از دست داده است. خبری که بسیار ما را آزرده کرده بود، چند تکه شدن بدن برخی از اجساد بود، ساکنان شهرک توحید میگفتند که بوی گوشت سوخته در آنجا به مشام میرسید و اوضاع اصلا خوب نبود.
همچنان از صدای هواپیما میترسیم
سهیلا از دیگر ساکنان شهرک توحید از وحشت اهالی میگوید: ساکنان همه بلوکها بیرون آمده بودند و در محوطه ایستاده بودند، شعلههای آتش از ساختمان بالا میرفت و فضا پر بود از فریاد و آژیر ماشینهای امدادی، اوضاع خوبی نبود و خاطرم هست که فردا و پسفردای آن روز در تهران بخاطر آلودگی هوا تعطیلی رسمی اعلام کردند و ما به خانه مادربزرگمان رفتیم. اما آن خاطره هنوز از ذهنمان بیرون نرفته است. دروغ چرا، آن اوایل صدای هر هواپیمایی که در فرودگاه مهرآباد فرود میآمد تمام تن و بدنمان را میلرزاند و البته هنوز هم از صدای هواپیما وحشت داریم. برخی از ساکنان شهرک هم به همین دلیل خانهشان را حتی با قیمتی پایینتر فروخته و از آنجا رفتند و مدتی بعد هم طرح بازسازی و مرمت شهرک را ارائه کردند.
جسد مجهولالهویه نداشتیم
پس از این حادثه بود که بازار شایعات هم حسابی گرم شد و گرچه در نبود شبکههای اجتماعی شدت و فراگیری آن بسیار کمتر بود، اما برخی از شایعات تا مدتها و البته همچنان در برخی از محافل نقل میشود، یکی از این شایعات خبری در مورد عدم شناسایی تعدادی از اجساد بود، که یکی از مسئولان ارشد پزشکی قانونی تهران در آن زمان با رد این خبر به ایسنا گفت: تمامی اجساد شناسایی شدند و ممکن نیست که جسدی ناشناس باقی مانده باشد، در حقیقت هم احتمال چنین موضوعی کم است، لیست مسافران و خدمه هواپیما که کاملا مشخص بود و ساکنان متجمع مسکونی هم به هرحال خانواده و نزدیکانی داشتند که اگر اجسادشان شناسایی نمیشد بالاخره آنها اعتراض میکردند. موضوعی که این شایعه را داغ کرد، باقی مانده برخی از اجساد بود، متاسفانه شدت حادثه طوری بود که اجساد برخی شهدا چند تکه شده بود و مثلا ممکن بود مدتی بعد تکه ای از بدن فردی که شناسایی شده بود، کشف شود که برخی گمان میکردند این یک جسد ناشناس است اما اینطور نبود و من با اطمینان میگویم که هیچ جسدی بدون نام و تعیین هویت دفن نشد.
خیلی زود اجساد شناسایی شدند
در مورد اقدامات پزشکی قانونی، دکتر جابرقرهداغی، که در آن زمان از کارشناسان سالن تشریح کهریزک پزشکی قانونی بود، به ایسنا میگوید: پزشکی قانونی یکسری وظایف روزمره دارد که باید دستورات قضایی را انجام داده و بررسیهای خود را روی اجساد و جانباختگان انجام دهد، این وظایف حتی در زمان وقوع این حادثه هم تعطیل نشد اما حجم کارمان چند برابر شد، ناگهان بیش از ۱۰۰ جسد را به مرکز ما ارجاع داده و ما باید در کوتاهترین زمان هویتشان را بررسی و به خانوادههایشان اعلام میکردیم.
قرهداغی ادامه میدهد: در مرحله نخست به سراغ اجسادی با آسیبدیدگی کمتر رفتیم و با کمک اشیا باقیمانده در لباس یا بدنشان نسبت به شناسایی آنان با کمک خانواده اقدام کردیم . موفق شدیم تا حوالی ساعت ۳ بامداد یعنی حدود ۱۵ ساعت پس از حادثه حدود ۴۰ جسد را شناسایی کنیم. پس از آن کارما کمی دشوارتر بود با این حال درعرض ۴۸ ساعت موفق شدیم تمامی اجساد ارجاعی را شناسایی کرده و به خانوادههایشان تحویل دهیم و در عین حال ماموریتهای روزانه و روزمزه پزشکی قانونی هم تعطیل نشد.
او این حادثه را دردناک و ناراحت کننده میداند و در عین حال میگوید: حوادث مشابه سقوط C-۱۳۰ را قبل از آن و بعد از آن بارها دیدم، حادثه سقوط هواپیما در خرمآباد، ساری، کرمان و ... مشابه این حادثه بود، حتی حادثه مسجد ارک هم همینقدر ناراحت کننده و دردناک بود و حجم کاری بالایی داشتیم. این اواخر هم فاجعه منا، سقوط هواپیمای ایران ۱۴۰ ، پلاسکو و ... جزو عملیاتهای سنگینی بود که پزشکی قانونی انجام داد.
افکار عمومی مطالبهگری نکرد
در زمان وقوع این حادثه، اینترنت نفوذ چندانی در میان ایرانیان نداشت، شبکههای اجتماعی به عرصه نیامده بودند و تنها منبع رسمی شهروندان روزنامهها، خبرگزاریها و صداوسیما بودند و به همین دلیل هم هست که روایات و تصاویر زیادی از آن باقی نمانده است. دکتر امیر محمود حریرچی، جامعهشناس درباره تفاوت فضای اجتماعی آن دوران با حال حاضر به ایسنا میگوید: واقعیت این است که افکار عمومی ما آن زمان مطالبهگری نکرد، یکسری مفاهیم هم انگار چندان برای جامعه تعریف نشده بود و مثلا جامعه توقع "تشکیل کمیته حقیقتیاب"، "گزارش ملی" و... را نداشت، حتی مطالبه چندانی هم در مورد استعفا و پاسخگویی مسئولان مطرح نشد و خیلی زود حادثه فراموش شد. البته در حال حاضر هم تغییر زیادی نکردهایم و باید بگویم که گرچه با شبکههای اجتماعی و سرعت بالای اینترنت به آگاهی شهروندان افزوده شده است اما متاسفانه همچنان مردم مطالبهگری نیستیم و اگر آن روز این حادثه در بایگانی مطبوعات خاک خورد، امروزه هم حوادث متعددی مانند پلاسکو و ... در آرشیو تلگرام ماند و فراموش شد.
او با بیان اینکه رسانهها وظیفه دارند به عنوان نمایندگان افکار عمومی پیگیر وضعیت این حادثه و دیگر حوادث باشند، ادامه میدهد: مسئولان هم نباید وظیفه خود را فراموش کنند، چندسال قبل این پرونده دوباره به جریان افتاد اما گویا بازهم فراموش شده، افکار عمومی باید بداند که چه شد این حادثه رخ داد، اطلاعرسانی درمورد آن میتواند از وقوع حوادث مشابه هم در آینده جلوگیری کند و شهروندان هم نباید ناامید شوند که سازوکاری وجود دارد که آنها را از رسیدن به حقوقشان محروم میکند.
رسیدگی قضایی و تبرئه ۸ متهم سقوط هواپیما
رسیدگی قضایی به این پرونده در حالی آغاز شد که جند روز پس از این حادثه پروندهای با شکایت خانواده تعدادی از قربانیان ، پرونده سقوط این هواپیما ابتدا در شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۹ تهران (دادسرای فرودگاه) تشکیل شد اما روز ۲۰ آذرماه یعنی پنج روز پس از وقوع حادثه، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای نظامی تهران ارسال شد. در پی وصول پرونده، قاضی ترکی بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی تهران با دریافت ابلاغی ویژه از سوی آیتالله هاشمی شاهرودی ـ رئیس وقت دستگاه قضایی ـ تحقیقات خود را پیرامون این حادثه آغاز کرد و سرانجام در خردادماه سال ۸۵ با گذشت حدود ۶ ماه از سقوط هواپیمای C۱۳۰، دادسرای نظامی تهران علیه ۸ متهم شامل چهار نفر از کارکنان پایگاه هوایی مهرآباد و چهار نفر از کارکنان فرودگاه اعلام جرم کرد که پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه اول دادگاه نظامی یک تهران در سازمان قضایی نیروهای مسلح به ریاست قاضی موحد سپرده شد.
در ادامه رسیدگی به این پرونده دادگاه رسیدگیکننده با برگزاری ۱۵ جلسه غیر علنی که ۱۰ جلسه آن با حضور شکات و خانوادههای شهدای این حادثه همراه بود، بررسیهایی را درباره ابعاد مختلف این حادثه صورت داد و چندین جلسه اختصاصی نیز با متخصصان نیروی هوایی، سازمان هواپیمایی کشوری، کارشناسان و خبرگان هوانوردی و خلبانان مجرب برگزار کرد، همچنین بازدیدهای مختلف از بخشهای مربوطه در نهاجا و شرکت فرودگاههای کشور نیز از دیگر اقدامات صورت گرفته توسط این دادگاه بود و سرانجام در مرداد ماه سال ۸۶ شعبه اول دادگاه نظامی یک تهران با توجه به جمیع جهات مبادرت به صدور رای درباره این پرونده کرد و به استناد قانون اجازه الحاق دولت ایران به کنوانسیون ۱۲ اکتبر ۱۹۲۹ ورشو، پروتکل ۲۸ سپتامبر ۱۹۶۱ گوادالاخارا و پروتکل ۸ مارس ۱۹۷۱ گواتمالا، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی را به پرداخت دیه در حق سرنشینان، کریدور پروازی و جانباختگان شهرک توحید و همچنین جبران خسارات وارده به سایر زیاندیدگان محکوم کرد و هشت متهم این حادثه نیز تبرئه شدند.
دستور رسیدگی دوباره پس از تبرئه!
تبرئه اما پایان رسیدگی به این پرونده نبود، چرا که پس از صدور رای دادگاه مبنی بر تبرئه هشت متهم پرونده، در مهلت قانونی نسبت به این رای اعتراض شد اما دادگاه تجدیدنظر استان تهران همین رای را تایید کرد. در پی تایید رای صادره از سوی شعبه اول دادگاه نظامی یک تهران، اولیاء دم پیگیر پرونده با طرح دلایل خود در دادسرای انتظامی قضات علیه سه نفر از قضات دخیل در پرونده اعلام شکایت کرد و پیگیریهای او تا آنجا پیش رفت که یکی از مقامات دادسرای انتظامی قضات، خلاف بیّن شرع بودن رای صادره را به اطلاع رئیس دستگاه قضایی رساند. بهدنبال این موضوع، پرونده سقوط هواپیمای C۱۳۰ که میرفت به دست فراموشی سپرده شود، بار دیگر به جریان افتاد و با دستور آیت الله آملی لاریجانی، رییس دستگاه قضا و احراز خلاف شرع بودن حکم پرونده سقوط C۱۳۰ حامل خبرنگاران پس از شش سال رسیدگی به پرونده در مرداد ماه ۱۳۹۰ در دستورکار قرار گرفت.
از پیگیری پرونده خسته نمیشویم
عباس افشار، پدر شهید افشار خبرنگار شبکه خبر از شهدای سقوط هواپیما که از معروفترین چهرههای پیگیر این حادثه است، در آستانه ۱۳ سالگی سقوط هواپیمای حامل فرزندش و ۶۷ خبرنگار دیگر با ایسنا گفتوگو کرده است که در ادامه آمده است:
* حدود شش سال از دستور آیتالله آملی لاریجانی برای بازنگری در پرونده گذشته است، اخرین وضعیت این پرونده را شرح میدهید.
- حدود دو سال این پرونده خوابید و در حال حاضر با پیگیریهای ما در شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور است. من هر روز به سراغش میروم تا سرانجام این پرونده روشن شود. من ۱۳ سال است که کارم را تعطیل کرده و به دنبال روشن کردن ابعاد این پرونده هستم و تا زمانی که تکلیف آن مشخص نشود خسته نمیشوم، بعد از مشخص شدن تکلیف این پرونده میتوانم راحت بمیرم و پیش پسرم بروم.
* منظورتان آن هشت نفری است که به عنوان متهم معرفی شدند؟
- خیر. آنها متهمان حاشیهای بودند، من به دنبال متهمان اصلی هستم و میخواهم بدانم آنکسی که از نقص فنی هواپیما اطلاع داشت چرا اجازه پرواز را صادر کرد. تا جایی که اطلاع دارم من تنها کسی هستم که دیه فرزندم را نگرفتم تا پیگیر پرونده باشم. طبق چک لیستی که من از آن خبر دارم این هواپیما از دو ماه قبل از سقوط بیش از ۱۰۰ مورد نقص فنی یا فرود اضطراری داشته است حالا سوال این است که چرا به چنین هواپیمایی اجازه پرواز دادند؟ من اشتباه کردم آن موقع باید از مسئولی که بدون توجه به ایمنی پرواز اجازه ماموریت به خبرنگاران را هم داده بود، شکایت میکردم که این کار را انجام ندادم.
* پرونده را تا کجا پیگیری خواهید کرد؟
- تا زمانی که مقصر این ماجرا مشخص شود، خلبان که مقصر نبود. ما مستندات این حادثه را در اختیارداریم و شواهدی هست که باید در مقابل آن پاسخگو باشند، امیدواریم که رسیدگی به آن با سرعت بیشتری انجام شود و ما از پیگیری ان خسته نخواهیم شد.
راضیه قریب، خواهر شهید حسن قریب، عکاس ایسنا هم که در هواپیمای C-۱۳۰ به شهادت رسید در اینباره به ایسنا میگوید: ما از طرف بنیاد شهید پیگیر پرونده هستیم، متاسفانه پس از دستور رییس قوهفضاییه آنطور که ماانتظار داشتیم به این پرونده رسیدگی مجدد نشد؛ ما شکایت جدیدی مطرح کردیم و پیگیر آن در دیوانعالی کشور هستیم و امیدوارم کمیسیونها و کمیتههایی که باید آن را بررسی کنند زودتر به وظایف خود رسیدگی حکم نهایی را صادر کنند.
حالا اکثرشان در قطعه ۵۰ یهشت زهرا آرام خوابیدهاند، دیگر نه دغدغه خبر دارند و نه جان خود را برای چند فریم عکس به خطر میاندازند؛ اما خانوادههای اسماعیل عمرانی و حسن قریب خبرنگار و عکاس ایسنا، مهدی میرافضلی و سپهدار ساجدی از خبرگزاری ایرنا، علیرضا افشار، جواد فراهانی، محمود ایل بیگی، داریوش شاهینی، محمود توران پشتی، مجید عسگری، ابراهیم بقائی، سید یحیی مهدوی از صدا و سیما، محمدرضا شادروح، حمیدرضا خیرخواه، علیزاده، حسن نجفی، رمامی، تاجیک، سید هادی حسینی، جلیل حیدریزاده از شبکه یک سیما، مسعود جان نثاری و امیر صحرائی از رادیو، کاظمنژاد از روزنامه کیهان،صادق نیلی و علیرضا برادران از خبرگزاری فارس، کربلایی احمد ازروزنامه همشهری و بابک غیاثوند، میرزائی و فریسآبادی،نصراللهزاده، رحیمی، استوار سجاد اسعدی و غلامرضا بیات، حسین عرب احمدی، مهدی اناری، حسن حیدری، محمدرضا احمدی، حبیب اسدی، منصور محمودی، مهدی یونسی، حسین باباپورف حسین خسروآبادی، سپهدار مهاجری و مکی آبادی، خداعفو عبدیانی و سیدحسن شیرازی از دیگر بخشها و گروههای خبری در کنار جامعه خبری کشور و بسیاری از شهروندان همچنان در انتظارند تا سرانجام بزرگترین حادثه رخداده برای خبرنگاران کشور را زودتر بدانند.
ایسنا- مهدی بابایی
انتهای پیام