به گزارش ایسنا، خالو صادق دهقانی ۶۵ سال دارد و زمانی که سربازی رفته، ساخت و نواختن نی و سُرنا را یاد گرفته است. او با خراطی سنتی سُرنا میسازد.
زمانی که مدرسه میرفته، علاقه زیادی به نواختن ساز داشته و چون پدر و مادری مذهبی داشته است و اجازه نوازندگی به او نمیدادند به صورت پنهانی نواختن فلوت را یاد گرفته است.
ساختن یا نواختن ساز در خانواده خالو صادق جایگاهی نداشته است. او هشت فرزند دارد که هیچکدام از آنها علاقهای به یادگیری و نواختن سازهای بومی ندارند اما یحیی یکی از پسرهایش در کنار شغل اصلیاش بنایی اُرگ و گیتار هم میزند و آموزش میدهد.
چون پدر و مادر خالو صادق مرید زیارت بودهاند، او نیز در اصل مرثیه خوانی میکرده است سپس نواختن نی و سُرنا را ادامه میدهد اما در حال حاضر علاقه زیادی دارد که مرثیه خوانی را دوباره انجام دهد.
خالو صادق ساکن میناب است اما در ارتش و شهر کرمان خدمت میکرده. به پیشنهاد دوستانش مرخصی میگیرد و به میناب میرود، سازی میسازد و دوباره به کرمان بر میگردد تا عصرها نواختن ساز را تمرین کند. او نواختن نی را در دوران خدمت یاد میگیرد.
حدود شش سال پیش، زمانی که برخی از اعضای گروه برای سفارش ساخت ساز پیش خالو صادق میروند و به او پیشنهاد همکاری میدهند، به گروه موسیقی هرمز لیوا میپیوندد. این هنرمند که در جشنوارههای مختلفی شرکت کرده است، میگوید: «از همکاری با گروه لیوا لذت میبرم».
تنها منبع درآمد خالو صادق ساختن و نواختن ساز است و بعد از آنکه یکی از چشمهایش ضعیف و دیگری نابینا شد، نمیتواند کار دیگری انجام دهد. البته همسر او نیز با فروش نوعی چاشنی سنتی خاص منطقه جنوب در مخارج خانه کمک میکند.
این هنرمند بیان میکند: فروش ساز قبلا خوب بود اما حالا طرفداری ندارد. صفر تا صد ساز را هم خودم درست میکنم، حتی آن را کوک هم میکنم و بعد دست مشتری میدهم. به مشتری میگویم برو در یک مراسم عروسی ساز را امتحان کن و اگر راضی بودی پولش را بیاور.
او درباره قیمت سازهایی که میسازد، توضیح میدهد: قیمت هر ساز به نغمهای که از آن بیرون میآید، بستگی دارد. اما معمولا سازهایم از ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان قیمت دارد. چند سازنده اهل شیراز با ۵۰ هزار تومان سازهای بی کیفیتی میسازند که فروش من را تحت تاثیر قرار داده است.
خالو صادق با چوب درخت کُنار سُرنا میسازد و معتقد است: چوب زردآلو در جنوب برای این کارمناسب نیست و باعث میشود ساز صدای تیزی داشته باشد.
این هنرمند ادعا میکند: از سازندههای سرنا در هرمزگان فقط من به جا ماندهام. مشتریهای من هم از کولیهای اطراف هرمزگان است که پول زیادی برای سازها پرداخت نمیکنند. زمانی که چشمهایم سالم بود، یک روزه دو ساز درست میکردم اما حالا چشمهایم درست نمیبیند و تیشه را روی دستم میکوبم.
او برای درمان چشمهایش به چشم پزشکی در بندرعباس مراجعه کرده که دکتر چشمش را عمل و نواختن ساز را برایش ممنوع میکند؛ زیرا نواختن ساز بادی به چشمهایش فشار میآورده و بعد از مدتها که برای اجرا در هفته هنری هرمز به تهران آمده بود به چشم پزشک دیگری مراجعه میکند. این بار دکتر به او میگوید عمل موفقی داشته و تا زمانی که شماره چشمهایش بالا نرفته دوباره میتواند نواختن سازهای بادی را ادامه دهد.
خالو صادق تعریف میکند: چشم من را امام رضا (ع) نگه داشت. مسوول ارشاد هرمزگان مرد نازنینی است. یکبار از او خواستم شرایطی جور کند که من به زیارت آقا امام رضا (ع) بروم، او هم این شرایط را آماده کرد. وقتی وارد حرم شدم از آقا خواستم چشم من را نگه دارد که زنم گرفتار نشود و مجبور نشویم دستمان را جلوی بچههایمان دراز کنیم؛ زیرا من عاشق همسرم هستم.
این هنرمند ادامه میدهد: یک روز متوجه شدم چشمهایم نمیبیند. یک شب خواب دیدم و از همسرم خواستم من را به امامزاده زین العابدین(ع) میناب که مردم اعتقاد خاصی به او دارند، ببرد و پنجه فلزی که آنجاست را روی چشمهایم بکشد. فردای آن روز توانستم چشمهایم را باز کنم و چند روز بعد رفتم دکتر که گفت چشمت آب مروارید آورده و بعد هم مجبور شدم آن را عمل کنم.
خالو صادق اظهار میکند: سابقه جنگ در جبههها را هم دارم و جانباز هستم اما زبان ندارم. حتی دفترچه جانبازی هم گرفتم.
انتهای پیام