به گزارش ایسنا، سید کمال خرازی صبح امروز(یک شنبه) در سمینار "امنیت منطقه ای در غرب آسیا: چالشها و روندهای نوظهور" که از سلسله پیش نشستهای کنفرانس امنیتی تهران که قرار است در دی ماه در تهران برگزار شود، خاطرنشان کرد: منطقه غرب آسیا همواره چه از نظر سوق الجیشی و چه از نظر اقتصادی به دلیل وجود رژیم صهیونیستی و منابع عظیم انرژی در این منطقه مطمع نظر قدرتهای بزرگ غربی بوده است. ایده خاورمیانه بزرگ که از سوی بوش پسر مطرح شد هم در راستای همین سیاست قابل درک است.
وی ادامه داد: ملاحظات و نگرانیهای امنیتی کشورهای این منطقه نیز در هم تنیده است و نمیتوان امنیت آنها را از یکدیگر تفکیک کرد. یعنی امنیت ملی کشورهای منطقه در چارچوب امنیت کل منطقه تعریف می شود. لذا حفظ امنیت کل منطقه یکی از لوازم امنیت ملی هر یک از کشورهای منطقه است و بین امنیت ملی کشورها و امنیت منطقه ای رابطه مستقیمی وجود دارد.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی افزود: اگر در گذشته های دور حضور و سلطه قدرتهای بزرگ امنیت منطقه را تأمین می کرد، با خروج آنها از منطقه و ایجاد رژیم صهیونیستی، سیاست قدرتهای بزرگ بر محور حمایت از رژیمهای وابسته، تسلیح آنها و سرکوب هرگونه نهضت مردمی قرار گرفت، به طوریکه شاهد سرکوب نهضت های عربی و ملی در مصر، ایران و سایر کشورهای منطقه بودیم. ولی این معادله با ظهور انقلاب اسلامی ایران بر هم خورد و حکومتی تشکیل شد که نه تنها وابستگی به قدرتهای بزرگ نداشت، بلکه به مقابله با سلطه آنها بر منطقه برخاست.
خرازی ادامه داد: در چنین شرایطی قدرتهای بزرگ و حکومتهای وابسته به آنها در منطقه به مقابله با این قدرت نوظهور پرداختند و تلاش کردند با جنگ و کودتا و اعمال تحریم و مبارزه تبلیغاتی علیه آن، این ندای آزادی را در نطفه خفه کنند که برعکس نه تنها به پیروزی ایران در جنگ انجامید، بلکه به قدرت ملی آن افزود و موقعیت ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای تثبیت کرد و الگوی دیگر ملتها قرار گرفت به طوری که در افغانستان شاهد تشکیل گروههای جهادی علیه شوروی و در لبنان شاهد تشکیل حزب الله در مبارزه با اشغالگران صهیونیست بودیم.
وی بابیان اینکه قدرت های غربی به سرکردگی آمریکا به منظور مقابله با ایران اسلامی، هرچند در لوای مبارزه با شوروی سابق، به تشکیل گروههای افراطی چون القاعده و طالبان که خانم کلینتون و محمد بن سلمان نیز بدان اذعان کردند با حمایتهای مالی و لجستیکی کشورهای مرتجع عربی چون عربستان و امارات پرداختند که هدف اصلی آنها مبارزه با انقلاب اسلامی ایران بود، ولی نه تنها موفق نشدند علیه ایران اقدامی انجام دهند، بلکه مصیبت آن بر سر خود آمریکایی ها فروریخت و منجر به حادثه 11 سپتامبر شد که حمله آمریکا به افغانستان و سپس عراق را در پی داشت که البته، نه تنها برای آمریکا و اعراب مرتجع موفقیتی دربر نداشت، بلکه به نفوذ بیشتر ایران منجر شد.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: سعودی ها هم از چند دهه پیش تلاش کردند در همه کشورهای اسلامی و کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعه یافته که دارای اقلیت های مسلمان بودند پایگاه هایی را ایجاد کنند و در مقابله با طرفداران انقلاب اسلامی به ترویج اندیشه وهابیت بپردازند.
وی ادامه داد: هزاران مدرسه و مسجد را در اختیار گرفتند و بسیاری از طلاب را در دانشگاه مدینه آموزش دادند و مجدداً آنها را به کشورهای خود برای تبلیغ و جمع آوری نیرو اعزام داشتند.
خرازی با بیان این که اولاً امنیت کشورهای منطقه به هم وابسته است و ثانیاً آینده امنیت منطقه در گروه تعامل حکومتهای رسمی و هویتهای نوظهوری است که در این منطقه شکل گرفته اند، گفت: بدون تردید نقش نیروهای سپاهی و بسیجی در ایران، حشدالشعبی در عراق، گروههای مردمی در سوریه، حزب الله در لبنان و انصار الله در یمن را نمی توان در این منطقه نادیده گرفت.
وی ادامه داد: آنها قدرتهای نوظهوری هستند که در آینده ثبات و امنیت منطقه نقش مؤثری را بر عهده خواهند داشت، همان طور که در مبارزه علیه داعش و جبهه النصره و سایر گروههای تروریستی نقش پرتوان خود را به اثبات رساندند.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی افزود: در این میان عملکرد کشورهای اروپایی فریبکارانه بود. آنها در عین نگرانی از نفوذ گروههای تروریستی تکفیری به اروپا، به دلیل حمایت از اسراییل و کشورهای مرتجع عربی و فروش اسلحه به آنها و نیز دنباله روی از سیاستهای آمریکا اقدام جدی علیه گروههای تروریستی انجام ندادند.
وی ادامه داد: ائتلافی هم که علیه داعش تشکیل شد یک نمایش مضحک بیش نبود و جالب آنکه همان کشورهای مرتجعی که داعش و جبهه النصره را به وجود آوردند نیز عضو چنین ائتلاف نمایشی شدند. تنها قدرت فرامنطقه ای که به طور جدی به مبارزه علیه گروههای تکفیری پرداخت و نقش مهمی را در سرکوب آنها بر عهده داشت روسیه بود.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: درحال حاضر پس از تثبیت حکومتهای مستقر در عراق و بالنسبه در سوریه شاهد دور جدیدی از تلاشهای ارتجاع عرب به سرکردگی عربستان و حمایت آمریکا علیه جبهه مقاومت هستیم و همچنین تلاش برای ایجاد بی ثباتی در لبنان با فراخواندن سعد حریری و اجبار او به استعفا، ادامه حمایت از گروههای تروریستی در سوریه، سعی در فریب و جلب همکاری افراد ذینفوذ در عراق، ادامه فشار بر شیعیان بحرین، تداوم جنگ و جنایت در یمن، عادی سازی روابط با اسراییل و تشکیل ائتلافهای صوری را شاهد هستیم.
خرازی ادامه داد: بنابراین، پیش بینی می شود مبارزه بین کشورهای عضو جبهه مقاومت و کشورهای وابسته به آمریکا و غرب همچنان ادامه داشته باشد. ولی میتوان امید داشت که مادامی که کشورهای عضو جبهه مقاومت و هویت های نوظهور طرفدار انقلاب اسلامی در مسیر مقاومت حرکت کنند اجازه نخواهند داد توازن قوا در منطقه به سود جبهه ضد مقاومت رقم بخورد.
وی در ادامه چند سئوال را مطرح و به آنها پاسخ داد.
وی در پاسخ به اینکه آیا می توان به تشکیل سازوکار امنیت دسته جمعی در این منطقه امیدوار بود؟ گفت: خیر به دلیل تنوع ساختارهای حکومتی، وجود حکومت های غیرمردمسالار و اقتدارگرا و سلطه طلب در منطقه امکان توافق بر سر یک سازوکار امنیت دسته جمعی در منطقه وجود ندارد، تا آنجا که عربستان حتی امارت قطر را نیز نمی تواند تحمل کند.
وی در جواب سئوال دیگری مبنی براینکه آیا می توان بدون داشتن سازوکار امنیت دسته جمعی به آینده امنیت منطقه امیدوار بود؟ افزود: خیر زیرا هر یک از قدرتهای منطقه در پی تثبیت و توسعه قدرت خود خواهند بود و براساس آنچه در طول چهار دهه گذشته شاهد بوده ایم ادامه توطئه قدرتهای بزرگ و حکومتهای مرتجع در منطقه و بی ثباتی و درگیریهای بیشتر قابل پیش بینی است.
خرازی همچنین در پاسخ به اینکه پس ایران برای تأمین امنیت خود چه راهی را باید انتخاب کند؟ تاکید کرد: تنها راه تأمین امنیت کشورمان تقویت قدرت دفاعی، توسعه اقتدار ملی از طریق وحدت ملی و حضور مردم در صحنه و تقویت جبهه مقاومت با هماهنگی بین اعضای آن است. طبیعی است موفقیت این راهبرد به دیپلماسی فعال و کارآمد و تبلیغات مؤثر و گسترده نیاز دارد تا آنچه درمیدان مبارزه به دست می آید در صحنه سیاسی نیز تثبیت گردد.
وی ادامه داد: نکته مهم آن است که اگر ما در میدانهای بیرونی پیروز شویم ولی نتوانیم در داخل کشور قلبهای مردم خودمان را به خوبی تسخیر کنیم با تضادی روبرو خواهیم بود که نتیجه آن قطعاً مثبت نیست. لازمه تسخیر قلبهای مردم نیز قاطعیت در برخورد با فساد و تبعیض، کنار گذاشتن ملاحظات و جدیت در روشنگری علیه هرگونه خلافکاری و صداقت در برخورد با مردمی است که حاضرند از مال و جان خود برای اقتدار و امنیت کشور بگذرند.
انتهای پیام