علیرضا فدوی، کارشناس مسائل غرب آسیا در یادداشتی که در اختیار ایسنا گذاشته، نوشته است: ظاهراً هر چه قدر که به زمان شکست دولت خود خوانده "عراق و شام" نزدیکتر میشویم، بحران بسیار پیچیده و خطرناک پسا داعش نیز بیشتر خود را نمایان میسازد. نیروهایی که هر کدام با انگیزه ویژه خود در سوریه و عراق درگیر مبارزه با داعش بودند، اینک مترصد دستیابی به منافع از پیش تعیین شده خود هستند. برجستهترین هدف برپاکنندگان این فتنه شوم در منطقه تضعیف کامل مخالفان رژیم صهیونیستی یا همان جبهه مقاومت و تجزیه مجدد منطقه بر اساس خاورمیانه جدید برای تامین امنیت حداکثری برای اسرائیل و تشکیل کشورهای ضعیف و وابسته جهت چپاول بی دردسر منابع سرشار آنها، بوده و هست. قطعاً زمانی که فتنه داعش پایان یابد (حداقل از لحاظ حضور فیزیکی این گروه تروریستی) و اهداف فوقالذکر برای آمریکا و متحدانش متصور نباشد، ساده اندیشی است که فکر کنیم بحران به پایان رسیده است.
در حال حاضر با توجه به اینکه جبهه مقاومت در میدانهای نبرد در سوریه از موقعیت به مراتب قویتری نسبت به گذشته برخوردار است، شاید برخورد نظامی بین نیروهای آمریکایی و نیروهای سوریه و متحدانش به علت احتمال تلفات انسانی زیاد برای آمریکاییها بعید به نظر آید. اما جایگرینی استقلال طلبی کردها به جای تروریستهای داعش و شروع آتش بحران در پایگاه موثرترین بازوی مقاومت یعنی حزبالله در لبنان، سناریوهایی هستند که از مدتها پیش برای آنها برنامه ریزی شده و شواهد آن نیز کمابیش آشکار شده است.
حال مدتها است که بر همگان روشن شده که رژیم صهیونیستی طرحهای دقیقی برای حمله نظامی به لبنان و در هم پیچیدن طومار حزبالله آماده کرده که در صورت مهیا بودن شرایط درنگ نخواهد کرد. آنچه تاکنون اسرائیلیها را از اجرای اهداف خود بازداشته است، اقدامات خنثی کننده جبهه مقاومت و حزبالله بوده و هست. استعفای عجیب و غیر استاندارد سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان در عربستان نیز در راستای چینش قطعات پازلهای طرح های شوم اسرائیل در کنار هم علیه حزبالله ارزیابی میشود. آنچه در سوریه در حال حاضر در محور مقاومت برای ایران اهمیت دارد، منافع بعضاً متفاوت ما و روسیه در سوریه میباشد. علیرغم ایران، روسیه ارتباطات دوجانبه خوبی با تقریبا تمامی کشورهای اصلی درگیر در سوریه دارد. رئیس جمهور روسیه در تماس دائمی با نخست وزیر اسرائیل است و به دنبال راهی برای بازگشت ثبات به سوریه میباشد. قطعاً نه اسرائیل و نه عربستان حاضر نیستند حضور حتی یک نیروی ایرانی را در سوریه تحمل کنند و این خواسته با شرایط واقعی فعلی میدان کارزار سوریه بسیار متفاوت است. به همین دلیل نزدیک کردن منافع ایران و روسیه با حضور قوی نیروهای مقاومت در خاک سوریه از مهمترین راهبردهای محور مقاومت خواهد بود.
البته مسئله تنها به حضور ایران در سوریه خلاصه نمیشود. ترکیه نیز همین موضع را برای خود دنبال میکند و تمام این شواهد نشان گر این است که صحنه کارزار سوریه آبستن بحران جدیدی است که اگر از بحران قبلی خطرناکتر نباشد، به هیچ وجه کم اهمیت تر نخواهد بود.
انتهای پیام