فرید مدرسی، خبرنگار، در مطلبی درباره دلیل استعفای سعد حریری از نخست وزیری لبنان آن هم از کشور عربستان نوشته است: «سعد باید همچون دیگر مقامات جوان منطقه (۳۰-۵۰ساله) تحلیل شود؛ آوانگارد، ناپخته، تحولساز و گاهی بنیانکن. اینان تاب تحمل محافظهکاری و احتیاط را ندارند و با یک غوره سردیشان میشود و با یک مویز گرمی.
سعد را نمیتوان لبنانی صرف دانست؛ چراکه از خاک لبنان، لبنانی بیرون نمیآید. هر لبنانی به کشوری دیگر هم وابسته است و گاهی مجری سیاستورزی دیگران و البته طرف مقابل نیز پلههای ترقی آنان. سعد متولد ریاض است و لبنانی-عربستانی است؛ البته مادرش عراقی.
نه تنها محل تولد و پاسپورت و شناسنامهاش به عربستان تعلق دارد، بلکه او هشت ساله بود که شرکت هولدینگ اقتصادی پدرش (شرکت اوجیه) که میراثاش است، در ریاض تاسیس و سعد در سال ۱۹۹۲ مدیر آن شد.
محمد پسر سلمان، اهل معاشرت و گپ زدن و رفیقبازی است و سیاستهایش را اینگونه اجرایی میکند و متحدانی را جلب، که میتواند قاب سعد را بدزدد و دیگر مقامات جوان منطقه را در شبنشینیهای شبهجزیره و حاشیه خلیجفارس مستِ خود کند. آنچنان در خلوت زبانبازی میکند که طرفش را با این روش شیدا و از خود بیخود مینماید.
سعد که پدرش دورهای مشاور سیاسی شاهزاده سعودی بندر بن سلطان، سفیر وقت عربستان در امریکا بود، امروز میتواند خاک عربستان نوستالوژی دوران کودکیاش را زنده کند و محمد را به عنوان پسر عموی سیاسیاش در آغوش بگیرد. چراکه او بیش از آنکه لبنانی باشد، نماینده عربستان در لبنان بوده و شاید به همین دلیل بود که نام پسر سومش را عبدالعزیز (نام اولین پادشاه و بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی) گذاشت.
اما ایران نباید شتابزده از او سر برگرداند، بلکه باید فعلاً گفتار امروز سعد را نشنیده بگیرد و فرض کند جوانِ مستی حین بادهخواری فحش و ناسزایی داده و تمام شده و فردا که مستی از سرش بپرد، پشیمان میشود و آرام. او جوانپیشه است؛ با روانی ناآرام، بر او سهل بگیرید و سرچشمه را هدف گیرد؛ نه سعد پسر رفیق حریری را. آب از سرچشمه گلآلود است.»
انتهای پیام