مهدی روانشادنیا در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: بافتهای ناکارآمد به چهار گروه تقسیم میشود که رفتار با این چهار گروه نمیتواند یکسان باشد؛ یک گروه دارای میراث فرهنگی هستند که جایگاه خاص خود را دارد. گروه دیگر بافتهای واجد ویژگی های فرسودگی هستند که به ریزدانگی، ناپایداری و نفوذناپذیر تقسیم شدهاند. در نفوذناپذیری معابر کمتر از شش متر است. بحث ناپایداری هم سازههایی هستند که در برابر حوادث مقاوم هستند.
وی افزود: سومین بافت ناکارآمد بافتهای حاشیهای هستند که در اطراف شهرها قرار دارند که نوع آزاردهنده آن را در اطراف تهران میبینیم و کمترین استفاده از خدمات مهندسی در حوزه ساختمان در آنجا دیده میشود.
این کارشناس مسکن با بیان اینکه سکونتگاههای غیررسمی، نوع چهارم از بافتهای ناکارآمد را تشکیل میدهند گفت: در سکونتگاههای غیررسمی ساختمانهایی احداث شده که مسائل صنعتی و هویتی آن مشخص نیست و طبیعتا بحث ساخت آن دچار مشکل است. مثلا در فرحزاد با چنین پدیدهای مواجهیم.
روانشادنیا خاطرنشان کرد: در مناطق مرکزی تهران مثل مناطق ۱۰ تا ۱۲ و منطقه ۱۷ که بیشترین تمرکز بافت فرسوده را دارد میبینیم که رویکرد گذشته کارآمد نبوده است. مصداقش هم در تعداد پایین پروانههای صادر شده در این مناطق است که نشان میدهد بازآفرینی شهری در این بافتها اتفاق نیفتاده است؛ چرا که حوزه مداخله را بر اساس تجمیع پلاکها در نظر گرفتند. کارهایی که ما کردیم از لحاظ فنی مداخله پیش پا افتاده بوده؛ در حالی که باید فضا را به سمت بازآفرینی شهری ببریم. با این وجود حل معضل بافتهای ناکارآمد بسیار پیچیده است و نمیتوان صرفا با یک تجویز انتظار داشته باشیم موضوع حل شود.
وی با اشاره به تجارب کشورهای توسعه یافته در این زمینه گفت: در جاهای دیگر دنیا معمولا حوزه گستردهای از این بافتهای فرسوده را تملک کردند و در حوزه شهری به این موضوع ورود جدی کردند. در آنجا این بحث که چقدر بارگذاری تراکمی داشته باشیم، چقدر برج باشد، چه نوع کاربریهای دیگری انجام شود تصمیمگیری میکنند.
عضو هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران تصریح کرد: یکی از اقداماتی که در ایران انجام شده این است که در این بافتها دفتر مشارکتها درست کردهاند اما مغفول مانده است. در حوزه مسکن میبینیم که عمده سرمایهگذاران به نقاط لوکسنشین شهر ورود میکنند اما اینکه چطور میتوان آنها را وارد بافتهای فرسوده کرد اهمیت دارد. بسیاری از مشوقهایی که در حال حاضر صحبت میشود از جمله تسهیلات بانکی یا بحث انشعابات کارآیی ندارد. اگرچه کمک کننده است ولی کافی نیست.
روانشادنیا پیشنهاد کرد: دولت یک بسته حقوقی، فنی و اقتصادی مفصل تهیه کند که تمام راه حلها به صورت یک بسته کامل هماهنگ برای بافتهای چهارگانه ناکارآمد در نظر گرفته شود؛ موضوعی که سالهاست معطل مانده است. فعال شدن ستاد بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهری نیز مهم است.
وی ادامه داد: نکته دیگر اینکه چون صرفه اقتصادی درستی ایجاد نشده سرمایهگذاری را کمتر در این حوزهها میبینیم. به همین لحاظ مشکلات هویتی در این بافتها بروز پیدا کرد و دچار آسیبهای اجتماعی شدند. در بخشهای مرکزی تهران که نماد تهران قدیم بوده محلههایی را داریم که از ساکنان قدیمی خالی شده و ساکنان آن گروههایی از اتباع خارجی هستند که منجر به ایجاد آسیبهای اجتماعی شده است. لذا نمیتوانیم در بحث توانمندسازی عمل کنیم مگر اینکه نگاه مدیریت جامع درخصوص بافتهای ناکارآمد داشته باشیم.
این کارشناس مسکن با بیان اینکه اقدامات انجام شده تا کنون مقطعی و کماثر بوده است گفت: سال ۱۳۸۴ شورای عالی شهرسازی درخصوص بافت فرسوده مصوبهای داست. بعد در سال ۱۳۸۸ شورای شهر، مشوقهایی برای تجمیع تصویب کرده است. اتفاق دیگر در سال ۱۳۹۲ بود که ستاد بازآفرینی شهری تشکیل شد. فاصله زمانی برای تصمیمگیری در این بافتها نشان میدهد که نگاه مدیریتی و تخصصی در این خصوص وجود ندارد.
به گفتهی روانشادنیا، با شرایط امروز بازار مسکن چاره ای جز حضور سرمایه گذاران و سازندگان حرفه ای در بافت فرسوده وجود ندارد. با توجه به زلزله خیزی تهران و شهرهای بزرگ کشور، این موضوع از لحاظ فنی هم در اولویت است. فعالیت اجرایی در بافت فرسوده هم از نظر فنی و هم از نظر حقوقی پیچیدگی های خاص خود را دارد. اما اگر سیاست ما بازآفرینی شهری است، امروز بافت فرسوده یک راه حل مناسب است. چند هزار هکتار از سطح شهرهای ما و زندگی میلیونها نفر به این تغییر رویکرد وابسته است. اما آیا نهادهای ذی ربط مثل شهرداری ها و سازمانهای مرتبط آمادگی چنین تغییری را دارند. به عقیده من، خیر.
انتهای پیام