«طرشت» یا «درشت»، محلهای قدیمی در محدوده غرب و جنوب غرب تهران، که گفته میشود تا دوران سلطنت سلجوقیان قدمت دارد، امروز از مؤلفههای زندگی سنتی، تنها بافتی فرسوده را به یادگار گذاشته است. با وجود آنکه در اغلب گذرهای این محله، همچون بخش اعظمی از تهران بزرگ، ردپای مدرنیسم و شهرنشینیِ امروزی را میتوان دید، اما وقتی دل به دل محله میدهید، آنچه بر ذهنتان سوار میشود، بافت ناهمگونی است که گویی حاصل جدال سنتِ خسته و مدرنیسمِ دستبسته است. سر که میچرخانید، یک سو بنای قدیمی آرامگاه شیخ عبدالله طرشتی و کوچههای تنگ و بنبستهای باریک خودنمایی میکند و سوی دیگر آپارتمانهای چند طبقه و برجهایی نهچندان مرتفع رجز میخوانند. در سویی بافت داخلی محله قرار دارد که اغلب خلوت و کم رفتوآمد به نظر میرسد و سوی دیگرش، چهار ضلع مملو از ترافیک طرشت است؛ بزرگراههای جناح، شیخ فضلالله نوری و یادگار امام و خیابان آزادی. در برخی از گذرهای محله طرشت، چند نقطۀ پرتردد دیگر هم به چشم میآید؛ چند ایستگاه مترو و بیشمار تعمیرگاه و کارواش و دیگر مراکز ارائه خدمات خودرو. در کنار همۀ اینها، یک چیز در دل این محله دل را به درد میآورد و آن، اندک بازماندههای دیوارهای کاهگلی است که به دور باغهای نیمهسوخته باقی مانده است. این حجم از تکرار چنین صحنهای، بیننده را مجاب میکند که احتمالاً سودجویانی به مدد کبریت و آتش به جان باغهای طرشت افتادهاند تا درختان توت، جای خود را به بناهایی تازه بدهند. در میانۀ محله طرشت که بایستید، تقریباً روبریتان برج مدرن میلاد را میبینید، در حالی که برج پنجاه سالۀ آزادی از پشت شانههای چپ هنوز صدایتان میکند. این، تمام حکایت امروز طرشت است.
تهران محله به محله - طرشت