به گزارش ایسنا، ربیعی در این مطلب مینویسد: "هفته نیروی انتظامی و شرکت در همایشی که با موضوع یادبود قربانیان سوانح رانندگی برگزار شده بود، بهانهای شد تا مسائل مربوط به تصادف را بررسی کنم.
تصادفات رانندگی یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در کشورهای درحال توسعه و نخستین علت مرگ در سنین زیر ٤٠ سال است که علاوه بر از دسترفتن جان انسانهای سالم، باعث تحمیل هزینههای روانی، مالی، اقتصادی و اجتماعی به خانوادهها و جامعه میشود. کاهش تصادفات رانندگی، نیازمند نگاه سیستمی و سیاستگذاری جامع است. موضوع تصادف از چند منظر قابل بررسی است که هرکدام میتواند در سند سیاستی کاهش تصادف موثر باشد.
نخست، بحث کیفیت رانندگی است. در کشور ما، عامل انسانی مهمترین عامل تصادفات است که از عوامل موثر در خطای انسانی، کیفیت رانندگی و صلاحیت راننده است. جامعه ایران از بیکیفیتی در رنج است و این امر را در خیلی از امور میبینیم. تنها مهارت نیست که سبب کیفیت در انجام امور میشود، بلکه شور و اشتیاق برای انجام کار نیز لازم است. ما با آرایشگر، مکانیک و... و حتی استاد بیانگیزه و کممهارت مواجه میشویم، اما در رانندگی چون با جان انسانها سروکار داریم، نمیتوان بیکیفیتی را نادیده گرفت. مسأله بیکیفیتی، مسأله کلی و رنج جامعه ماست. در مواردی چون خلبان هواپیما، با یادگیری از تجارب جهانی، سختگیری لازم به عمل میآید، اما درخصوص رانندگی چنین نیست. هرچند یک اتوبوس هم گاهی به اندازه یک هواپیما سرنشین دارد و باید کیفیت رانندگی مورد نظر قرار گیرد.
رانندگی یک مفهوم مستقل جدای از سایر نقشهای فرد در جامعه مانند کارمند، پدر یا مادر است. یک پدر یا مادر که خانوادهاش را برای تفریح میبرد، جدای از نقش پدری یا مادری، در آن لحظه یک راننده است که باید دارای یکسری خصوصیات ویژه باشد. کسانی که جمعی را به اردو میبرند، باید صلاحیت یک راننده را دارا باشند. مهارت، اخلاق و فرهنگ در رانندگی دخیل است. صلاحیت رانندگی باید بیش از آنچه که درحال حاضر است، باشد و بستر پذیرش جامعه در این خصوص فراهم شود که به سختگیری تعبیر نشود.
اما آنچه ما را در این زمینه دچار نقصان میکند، بحث پنجره شکسته و ساختار نامناسب مجموعه فناوری علایم جادهای است که راننده را دچار بینظمی میکند. فناوری حملونقل نیاز به بررسی بیشتر دارد و باید شرایطی ایجاد شود تا بینظمی در فناوری حملونقل کاهش یابد. آموزش قوانین راهنمایی و رانندگی باید از سنین کودکی و نوجوانی مدنظر قرار گیرد. درحال حاضر گرفتن گواهینامه رانندگی، امری فراگیرشده است، بنابراین کسی که در ۱۸سالگی میخواهد گواهینامه بگیرد، باید از چند سال قبل تحت آموزش قوانین راهنمایی و رانندگی قرار گیرد تا مهارتها و صلاحیت لازم را به دست آورد.
از سوی دیگر، آثار جامعهشناختی تصادف قابل توجه است. ما پیامدهای بسیاری از موضوعات را مورد بررسی قرار میدهیم اما از پیامد تصادفات غافل هستیم. درحالی که ٧٧درصد از مردان و ٢٣درصد از زنان در تصادفات صدمه میبینند. همچنین میانگین سنی رانندگان در تصادفات ٣٨سال است. سرپرست خانوار شدن بخشی از زنان، حاصل تصادفات جادهای است. ۴۳درصد از ٢١٤٤٦ نفر معلول ضایعه نخاعی تحتپوشش بهزیستی در اثر حوادث ترافیکی سلامت خود را از دست دادهاند. هزینه و پیامدهایی که یک زن سرپرست خانوار، یک کودک یتیم، یک فرد دچار ضایعه نخاعی در طول سالهای آتی عمرش و در نهایت جامعه متحمل میشود، قابل تأمل است.
تولید دانش اجتماعی درخصوص رانندگی چندان چشمگیر نیست. پیشنهاد میکنم در طرحی از جامعهشناسان بخواهیم ۵۰ هزار مورد تصادف جادهای را بررسی کنند تا بدانیم آیا رابطه معناداری بین سن، جنس، نوع شغل، ساعات شغل، میزان ریسکپذیری فرد و... در تصادفات به وقوع پیوسته وجود دارد؟ چه نوع خستگی بیشتر منجر به تصادف میشود؟ ما برای سیاستگذاریهای جامعتر، نیاز به تحلیل اجتماعی رفتار رانندگان و کیفیت رانندگی داریم.
یکی دیگر از بحثهای مهم و اثرگذار، مسأله بیمه است. ما تنها بدنه خودرو را بیمه میکنیم، اما لازم است که درخصوص خطرپذیری فرد راننده و حق بیمهاش تصمیم بگیریم. در تمدید گواهینامههای رانندگی نیز باید رانندگیهای پرریسک مدنظر قرار گیرد. من معتقدم؛ باید رابطه معناداری بین رانندگی پرریسک و بیمه برقرار شود و باید سختگیری بیشتری برای رانندگان پرریسک داشته باشیم، البته ما این موضوع را شورایعالی بیمه در دولت نیز مطرح کردهایم.
ما نیازمند راهاندازی گفتوگوی اجتماعی پیرامون تصادفات هستیم. لازم است شعار پویش ملی «به احترام آنهایی که دوستم دارند و دوستشان دارم، با احتیاط رانندگی میکنم.» را تبدیل به یک گفتمان کنیم و بتوانیم در یک همافزایی ملی، با نگاهی بر عواقب دشوار تصادف و تبعات متعدد روحی، اقتصادی و اجتماعی آن شاهد کاهش تصادفات رانندگی باشیم."
انتهای پیام