به گزارش ایسنا، شهروند در ادامه نوشت: بدون اینکه قصد مقایسه این دو حضور را از جهت ضرورتهای منافع ملی ایران داشته باشیم، توجه را تنها به یک تفاوت و نکته مهم جلب میکنیم تا نشان داده شود که تفاوت دو رژیم و دو عملکرد بهظاهر مشابه چگونه است؟ آنان که دهه ٥٠ را به یاد دارند، به خوبی میدانند که آن رژیم هیچگاه آن اندازه پایگاه مشروعیتی را نداشت که بتواند از حضور نظامی نیروهای مسلح خود در یک کشور منطقه دفاع کند. حتی اگر این حضور مطابق منافع ملی ایران بود باز هم نمیتوانست از آن به صورت آشکار دفاع کند؛ در حالی که یک رژیم مردمی نه تنها باید چنین حضوری را علنی کند، بلکه در میان مردم خودش باید به آن نیز افتخار کند. ولی آن حکومت، تمام سعی و کوشش خود را میکرد که این حضور را پنهان کند و کمتر اثری از آن را در داخل کشور منعکس کند. نتیجه این پنهانکاری آن بود که جنازه نظامیانی که در ظفار کشته میشدند، بدون سروصدا و بیهیچ خبری به کشور وارد و در جایی دفن میشد و حداکثر کوشش انجام میشد تا کل موضوع مسکوت بماند؛ چنین رفتاری با کسانی که در دفاع از منافع کشور خود کشته شوند، به هیچ وجه شایسته نیست. تمام ارتشهای ملی میکوشند که جانباختگان در راه میهن و منافع آن را در بالاترین درجات قرار دهند و بیشترین ارج و منزلت را برای آنان قایل شوند. اگر حکومتی با نظامیان کشتهشدهاش چنین نکند، از دو حال خارج نیست یا آن دخالت و حضور نظامی در جهت حفظ منافع ملی و دفاع از کشورش نیست یا آنکه حکومت مزبور مشروعیت و مقبولیت لازم را در میان مردم خود ندارد که قادر به دفاع از تصمیم خودش باشد و البته هر دو حالت هم میتواند با هم همراه شود.
رژیم گذشته جرأت و شهامت کافی را نداشت که حضور در ظفار و عمان را به عرصه عمومی بکشد و از آن دفاع کند. درواقع اگر آن حضور در ظفار قابل دفاع هم بود، مشروعیت و مقبولیت رژیم گذشته در حدی نبود که از این اقدام خود به صورت آزاد و عمومی دفاع کند. در نتیجه کسانی که در آنجا جنگیدند و کشته شدند، بسیار غریب و در گمنامی به سر کردند. حتی نظامیانی که در آنجا جنگیدند و زنده ماندند نیز حاضر نیستند و در گذشته حاضر نمیشدند که در مورد آن حضور سخن بگویند و خاطراتی تعریف کنند. اکنون با تشییع جنازه شهید حججی که با حضور بالاترین سطح رسمی کشور، مقام معظم رهبری صورت گرفت، میتوانیم به اثرات متفاوت این دو رفتار توجه کنیم.
در حالت نخست هنگامی که یک سرباز در ظفار متوجه میشد که همرزمش کشته شده و جنازه او غریبانه و مخفیانه در جایی دفن شده است، حتی خانوادهاش حاضر نمیشدند که سرنوشت او را بیان و به آن افتخار کنند، در چنین شرایطی آن رزمنده ناامید میشد و اعتمادبهنفس خود را به کلی از دست میداد و احساس میکرد که نیرویی مزدور و نه سرباز وطن تلقی میشود.
در حالی که امروز تمامی نیرویهای مسلح ایران اعم از ارتش، سپاه و تمام کسانی که در سوریه هستند، احساس افتخار میکنند که تشییع جنازه یک سرباز کشورشان به نمادی از همبستگی و غرور ملی تبدیل شده است. چنین روایتی، روحیه آنان را که بالاست به مراتب بالاتر هم میبرد و با شور و اشتیاق تمام به مسیر خود ادامه میدهند.
تشییع پیکر شهید حججی یک تشییع نمادین بود. نمادی از دفاع از جانبازی در راه انقلاب و کشور، ولو اینکه هزار کیلومتر دورتر از مرزهای ایران باشد. تشییع مزبور پیامی بود برای تروریستها و دیگر قدرتهای فعال در منطقه که آنان با یک ارتش و نیروی نظامی باافتخار مواجه هستند که مرگ و شهادت را در انجام وظیفه محوله افتخار میدانند و این معیار مشروعیت و مقبولیت راهی است که انتخاب کردهاند.
شاید برای برخی افراد این پرسش مطرح بوده است که چرا ایران تا این حد نسبت به شهدای نظامی خود حساس است؟ این حساسیت بازتابی از اعتقاد به راهی است که انتخاب کردهاند. ما باید راهی را برویم که در صورت کشتهشدن نهتنها شرمنده رفتن در آن مسیر نباشیم، بلکه به آن راه افتخار کنیم و کشتهشدن در این راه را نه اتلاف جسم و جان که تعالی روح فردی و ملی خود بدانیم.
انتهای پیام