محمود سریع‌القلم:

آن چه از رییس‌جمهور آلمان آموختم

مهم­‌ترین خصلت آقای رییس‌جمهور گوش کردن واقعی (و نه نمایشی) اوست. بقا و رشد سیاستمداران آلمانی در گروی گوش کردن و تحقق خواسته‌های مردم است.

به گزارش ایسنا، دکتر محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر توسعه در جدیدترین یادداشت خود که در سایت شخصی‌اش منتشر شده است، نوشت:

یک مؤسسه تحقیقاتی خصوصی آلمانی، ترتیب گفت‌وگوی تعدادی اساتید دانشگاه از ۱۴ کشور با رییس‌جمهور آلمان را طی هفته گذشته فراهم آورد. این ملاقات چند ساعته، هم ابعاد فکری قابل تأملی داشت و هم ابعاد خلقی و رفتاری قابل ثبت. در زیر به برخی از مشاهدات خود می­‌پردازم.

رییس‌جمهور آلمان طی گفت‌وگو مطرح کرد: طی دو سال و نیم گذشته، آلمان یک میلیون و چهارصد هزار سوری، عراقی و افغانی مهاجر را پذیرفته­ است. هزینه هر مهاجر در ماه برای اسکان، مواد غذایی، بیمه و آموزش زبان آلمانی، ۵۰۰۰ یورو می­‌باشد. (شما خودتان می­‌توانید ضرب و تقسیم کنید.) مهاجرین در کل آلمان پخش شده و تمام دولت‌های محلی وظیفه دارند تا هم مهاجرین را نسبت به فرهنگ و سیستم آلمانی آگاه کنند و هم مردم آلمان را برای پذیرش اجتماعی و اقتصادی مهاجرین مسلمان آموزش دهند. این یک پروژه درازمدت است که بر اساس اصل هم­گرایی مهاجرین به جامعه و اقتصاد آلمانی طراحی شده، ضمن این که این گروه عظیم مسلمان باید حقوق مذهبی و مدنی خود را نیز داشته باشند.

او گفت: «دومین چالش ما حفظ اتحادیه اروپاست. باید همکاری­‌های خود را با دولت جدید فرانسه افزایش دهیم و به رشد اقتصادی، یکپارچگی و امنیت اتحادیه مساعدت بخشیم. نظر مهم­‌تر این بود که این خواست مردم آلمان است و نتیجه انتخابات فرانسه نیز گواه بر حفظ وحدت و توسعه اتحادیه اروپاست.

چالش سوم این است که چگونه همانند دوره جنگ سرد، برای ایجاد یک نظم بین­‌المللی مبتنی بر قواعد میان قدرت‌های بزرگ، اروپا و قدرت‌های منطقه­‌ای تلاش کنیم. اگر رفتارها از قبل قابل پیش­‌بینی نباشند، نمی­‌توان درصدد ثبات، رشد و امنیت باشیم. چه رفتار ملی و چه رفتار بین­‌المللی تابع استخراج قواعدی است که بازیگران به آن پایبند باشند. برای کاهش تنش­‌های میان روسیه با غرب باید به دنبال تنظیم قواعد جدید باشیم. مجدداً تأکید شد که این خواسته مردم آلمان است.

چالش چهارم حفظ محیط زیست آلمان، تعطیلی تدریجی نیروگاه‌های هسته­‌ای و حرکت به سوی استفاده از تکنولوژی­‌های برتر برای تأمین انرژی­‌های تمدیدپذیر است. مجدداً نکته حائز اهمیت این که این خواسته اکثریت مطلق مردم آلمان است.

طی گفت‌وگوها مطرح شد که در هیچ مقطع تاریخی به اندازه امروز، آلمان در این حد، امن، ثروتمند، موفق و الگو نبوده است. در شرایطی که اکثر کشورهای صنعتی، کسری بودجه قابل توجهی دارند، دولت آلمان باید نظام مالیاتی خود را ترمیم کند و از مردم کمتر مالیات بگیرد چون مازاد بودجه دارد و پول اضافه را باید به مردم برگرداند.

قدرت در آلمان در پارلمان این کشور متمرکز است و پارلمان نماد تمام اقشار اجتماعی و فکری از دست راست گرفته تا چپ می­‌باشد. تمام تصمیم­‌سازی‌های اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و نظامی در پارلمان صورت می­‌پذیرد که مظهر اراده ملت است. حتی دولت آلمان حق اعزام نیروی نظامی به خارج را ندارد و این اقدام نیازمند رأی اکثریت مطلق پارلمان آلمان است. در لابه‌لای مباحث اساتید اقتصاد و روابط بین­‌الملل با رییس‌جمهور آلمان گفته شد که در هیچ کشور دنیا به اندازه آلمان این قدر مردم به دولت، بخش خصوصی و رسانه­‌ها اعتماد ندارند. این یک وجه تقریباً بی‌نظیر در مقیاس بین­‌المللی است. هر فردی که سمت قبول می­‌کند مرتب باید به پارلمان و حوزه انتخابیه خود پاسخ بدهد. حکمرانی فقط انتخابات نیست. در جلسات منظم هفتگی میان مردم و نمایندگان پارلمان، شهروندان مطالبه می­‌کنند و نمایندگان باید پاسخگو باشند. این نزدیک­‌ترین نمونه قابل تصور به متون دموکراسی است.

یک استاد دانشگاه مصری به نویسنده چند سال پیش می­‌گفت: به عنوان ناظر سازمان ملل به یک کشور آسیای مرکزی برای حسن اجرای انتخابات ریاست‌جمهوری رفتم. دو روز قبل از انتخابات به آنجا رسیدم و متوجه شدم همه جا جشن و مهمانی است و مرا از یک مهمانی به مهمانی دیگری می‌برند. وقتی دلیل جشن­‌ها را جویا شدم، گفتند برای آقای رییس‌جمهور است. پرسیدم کدام رییس‌جمهور؟ گفتند همین که انتخاب شده. گفتم: انتخابات دو روز دیگر است! گفتند: شما متوجه نیستید دموکراسی ما فرق می­‌کند. از قبل معلوم است چه کسی رییس‌جمهور می­‌شود.

طی چند دهه اخیر، کشورهای جهان سوم، ایده دموکراسی را به استهزاء گرفته­‌اند و تبلیغات و Propaganda را جایگزین شفافیت و پاسخگویی کرده‌اند و هر چند سال یک بار نمایش انتخاباتی به راه می­‌اندازند. رابرت موگابه، همچنان پس از ۳۰ سال، در انتخابات ریاست‌جمهوری زیمبابوه انتخاب می­‌شود.

دموکراسی جز نمایندگی و تحقق خواسته‌های مردم، امر دیگری نیست. قدرت دولت آلمان ناشی از توانمندی‌های بنگاه‌های تولیدی و تجاری و بانکی آلمانی است. دولت آلمان نه کاسب است و نه مسئولیت اشتغال را دارد، بلکه تنظیم‌کننده روابط معقول میان مردم و بخش خصوص برای ایجاد یک جامعه مدنی است. هارمونی میان دولت، مردم و بخش خصوصی در آلمان تقریباً در کل نظام بین‌الملل بی­‌نظیر است.

و اما در رفتار و خلقیات: مهم­‌ترین خصلت آقای رییس‌جمهور، گوش کردن واقعی (و نه نمایشی) اوست. بقا و رشد سیاستمداران آلمانی در گروی گوش کردن و تحقق خواسته‌های مردم است. او می­‌گفت به­ طور مرتب با طیف نویسندگان، خبرنگاران، دانشگاهیان و مردم در تماس است و نظرات آنها را می­‌پرسد و از این طریق به سیاست­گذاری در پارلمان مساعدت می­‌کند.

دومین خصلت: فراوان سؤال می­‌کرد تا مطمئن شود موضوعی را دقیق متوجه شده است.

سوم، دقت در جمله­‌بندی و قالب‌بندی و استفاده صحیح از واژه‌ها.

چهارم بی­‌تکلفی به ­طوری که مخاطبان احساس می­‌کردند با یک شخص معمولی در حال گفت‌وگو هستند. اساتید مهمان از ساده بودن تشریفات و احترام فوق­‌العاده صحبت می­‌کردند.

و پنجم، انتقال یک حسی که یک مقام اجرایی علاقمند است بیاموزد و به ­گونه‌ای نظری می­‌دهد که شاید او متوجه همه ابعاد موضوع نیست و باید دائماً بیاموزد، مشورت کند و نظر بخواهد. مدیریت و حکمرانی و سیاست­گذاری مطلوب تنها با روابط دوطرفه دولت با جامعه و متخصصین امکان­‌پذیر است.

وضعیت هیچ کشوری تصادفی نیست. حداقل، علم و تاریخ به ما می­‌گویند که حکمرانی مطلوب و حکومت قاعده و قانون در نهایت تابع قابلیت­‌های قوه مقننه یک کشور است؛ قوه مقننه‌ای که انعکاس طیف تفکرات و گرایش‌های یک جامعه باشد. آلمانی­ ها در کنار قوه مقننه سرمایه‌ای دارند که در جوامع دیگر ضعیف است: دولت، حاکمیت، بخش خصوصی، احزاب، سندیکاهای کارگری، بانک‌ها و عموم شهروندان از یک چارچوب مستحکم قرارداد اجتماعی مبتنی بر مصلحت عامه برخوردارند. منظور از قرارداد اجتماعی تفاهم دائمی پیرامون عموم جهت­‌گیری‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و سیاست خارجی. اختلاف در آلمان انحصاراً در سیاست­گذاری­‌های جزئی است. تفاهم نه فقط در درون دولت و حاکمیت بلکه میان حاکمیت و عامه مردم. بخش خصوصی صرفاً در پی سود بیشتر نیست.

سندیکاها صرفاً دنبال افزایش دستمزد نیستند. دولت عمدتاً برای رفاه مردم تصمیم می­‌گیرد و همه مصلحت عامه را بر منافع سازمانی خود اولویت می­‌دهند. این ویژگی باعث می­‌شود هماهنگی ذهنی و فکری کم‌نظیری در آلمان ظهور کند. اگر اکثریت مطلق در آلمان راستگو هستند، به خاطر این نیست که دوره‌های طولانی اخلاق و معنویت گذرانده‌اند بلکه به واسطه این است که سیستمی ساخته‌اند که در آن دروغ­، کاربرد ندارد. وقتی افراد در هر جایی که کار می­‌کنند، احساس می­‌کنند که مشارکت آنها تعیین‌کننده است ضرورتی برای دروغ، نادرستی، فیلم بازی کردن و نمایش وجود ندارد. رییس‌جمهور، صدراعظم، احزاب و پارلمان در پی اصلاح دائمی آن سیستمی هستند که به نفع رفاه، سلامتی و آرامش منجر شود. بی­‌دلیل نیست که در تحقیقات اخیر، ۳ شهر از ۶ شهر اول جهان که در آن کمترین استرس­‌های زندگی وجود دارد، ۳ شهر آلمانی هستند: اشتوتگارت، هانوفر و مونیخ.»

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ / ۱۲:۱۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 96062916937
  • خبرنگار :