به گزارش ایسنا، در برنامه «قاب نقد» که شب گذشته (۲۸ شهریور ماه) از شبکه یک سیما راهی آنتن شد، طهماسب صلحجو و حسین سلطانمحمدی از منتقدان سینما و مسعود آبپرور، کارگردان سریال «لژیونر» درباره نقاط ضعف و قوت فیلمنامه، نحوه کارگردانی، ایفای نقش بازیگران و همچنین موفقیت این سریال در جذب مخاطب با داریوش کاردان گفتوگو کردند.
«لژیونر» با فضای خوب کمدی دیوانهوار شروع شد ولی در ادامه یادمان رفت که کمدی میبینیم
حسین صلحجو، منتقد آثار نمایشی با اشاره به شخصیتپردازی سریال «لژیونر»، اظهار کرد: اینکه تلاش میشود در سریال «لژیونر» کمدی به مخاطب نشان داده شود که با کمدیهایی که به آن انس گرفتهایم متفاوت است اتفاق خوبی بود. اما به نظرم این سریال خلاصه یک سریال مفصلتر است چرا که پرسوناژهای متعددی در «لژیونر» وجود دارند که توضیحات کافی درباره آنها ارائه نشده است. هر کدام از این پرسوناژها گذشته و داستانی دارند که آن را به قصه آوردند. اما درباره تمام این آدمها در سریال خلاصهگویی شده است. سریال «لژیونر» از دستمایه خوبی برخوردار بود که قابلیت بیش از این پرداخته شدن را داشت، اما انگار مخاطب نقطه ثقل و حرف اصلی داستان را متوجه نمیشود.
این منتقد آثار نمایشی با تأکید بر اینکه شخصیتهای سریال «لژیونر» خلاصهگویی شدهاند، یادآور شد: خلاصهگویی شخصیتها در سریال باعث میشود تا ارتباط مخاطب با آنها محدودتر شود. مهمترین عنصر یک کار نمایشی شخصیتها هستند چون مخاطب میتواند با آنها همدلی کند یا با آنها در تضاد قرار بگیرد. پریشانی در شخصیتپردازی سریال «لژیونر» باعث میشود که فیلم ریتم خودش را حفظ نکند. در قسمت نخست این سریال ما شاهد یک کمدی بسیار خوب بودیم. در واقع میتوان گفت که سریال شروع قشنگی داشت اما این ریتم در ادامه مشاهده نشد.
صلحجو افزود: در حالی که انتظار میرفت ادامه سریال پیرامون همین اتفاق و همین کمدی که از جنس کمدی دیوانهبازی بود، ادامه پیدا کند اما قصه به سراغ داستانهای دیگر میرود. در واقع حرف من بر سر نوع نمایش قصه است؛ چگونه گفتن مساله و اینکه چقدر این فرصت برای مخاطب فراهم میشود که با داستان انس بگیرد. در سریال «لژیونر» این فرصت به مخاطب داده نمیشود که با شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کند.
این منتقد پرسوناژهای کمدی را دوستداشتنی برشمرد و بیان کرد: همدلی با پرسوناژهای کمدی به معنی همذاتپنداری نیست بلکه به این معنی است که مخاطب پرسوناژهای کمدی را دوست دارد. این تناقض فقط در هنر و آثار نمایشی وجود دارد. در دنیای سینما ما شخصیتهایی را دوست داریم که اگر در دنیای واقعی با آنها هم محل باشیم فرار میکنیم. بحث من بر سر پرداخت دراماتیک به شخصیتها است. در سریال «لژیونر» به شخصیتها نصفه و نیمه پرداخته شده است. در واقع این دستمایه خوب هدر رفته است. نمیخواهم بگویم که در این موضوع آقای آبپرور مقصر است، هر کسی میتواند مقصر باشد اما مهم این است که ایده شکوفا نشده است.
او در بخش دیگری از سخنان خود به بیان توضیحاتی درباره کمدی پرداخت و یادآور شد که این سریال با فضای خوب کمدی دیوانهوار شروع شد ولی در ادامه سریال گاهی اصلا یادمان میرفت که داریم کمدی میبینیم.
سریالهای تلویزیون که با کابوس مخاطب را به خواب میبرند دوست ندارم
همچنین در این نشست مسعود آبپرور، کارگردان سریال «لژیونر» که این سریال اولین تجربه کمدی او محسوب میشود درباره هدف از حضور در این پروژه توضیح داد: بسیاری با تعجب درباره حضور من در این سریال کمدی صحبت کردند اما من فکر کردم که این موضوع شاید نشاندهنده ریسک و تیزهوشی تهیهکننده بود. تمام تلاشم در این پروژه این بود که آنچه نوشته شده بود و آنچه که نویسندگان میخواستند به مخاطب منتقل شود را بدون بهرهگیری از ابزار سخیف به مخاطب منتقل کنند. از طرفی همواره گفتهام که خودم را در کارگردانی محدود به ژانر نمیدانم و از اینکه در پروژه سریال «لژیونر» حضور داشتم واقعا راضی هستم و تجربه بسیار خوبی برایم بود.
او ادامه داد: من کارم را در تلویزیون با کلیپسازی آغاز کردم و برای همین اختصارگویی اولین اصلی بود که یاد گرفتم و در کارهایم از آن استفاده کردم. در نتیجه همیشه سعی میکنم که اضافات سکانسها را حذف کنم. در پروژه «لژیونر» هم به من یک سریال ۱۵ قسمتی سفارش داده شده بود و من باید سریال را در قاب ۱۵ قسمت تصویربرداری میکردم و نه بیشتر ضمن اینکه فکر میکنم هر کدام از پرسوناژهای قصه تعریف خاص خودشان را داشتهاند.
کارگردان سریالهای «هوش سیاه» و «لژیونر» ضمن ارائه تعریفی از طنز بیان کرد: ما در کشورمان سابقه طولانی در سینمای کمدی داریم. جذب مخاطب در ژانرهای تراژدی، ملودرام و کمدی با هم متفاوت است و فکر میکنم زمینه جذب مخاطب در کمدی کمتر است چرا که شخصیت اصلی تراژدی از بالا به پایین به مخاطب نگاه میکند، به نوعی نقش اسطوره را دارد و میتواند به راحتی مخاطب را جذب کند. ژانر ملودرام نیز همدلیبرانگیز است و قهرمانان داستان هم سطح مردم هستند، اما مخاطب به قهرمان کمدی از بالا به پایین نگاه میکند چرا که شخصیتهای کمدی به نوعی حماقت دارند و مخاطب نمیتواند با آنها همدلی کند.
آبپرور نقد را کاری علمی برشمرد و افزود: یک منتقد، داستان و آثار نمایشی را طبقهبندی میکند ولی شاید سازندگان نمیخواهند به این طبقهبندیها پایبند باشند. سازنده روی ذهن مخاطب سرمایهگذاری میکند و گاهی دلش میخواهد که این اصول را بر هم بزند. من نیز تلاش کردهام که در سریال «لژیونر» اطلاعاتی که به مخاطب داده شده بود را تکرار نکنم.
او با اشاره به تم فوتبالی سریال «لژیونر» افزود: رابطهای که در این سریال میان صحنه زندگی و زمین فوتبال وجود داشت برایم جذاب بود. من از این سریال خیلی چیزها یاد گرفتم و این دفعه با علاقه بیشتری به سمت کارهای کمدی پیش میروم چرا که از طریق کمدی میتوان هر حرفی را به راحتی و با زبانی شیرین به مخاطب منتقل کرد. من سریالهای شبانه تلویزیون که با کابوس مخاطب را به خواب میبرند دوست ندارم و فکر میکنم باید بیشتر به سمت کارهای روحیهبخش و نشاطآور برویم.
روایت درست شخصیتهای اصلی داستان در بخش ایرانی و نقص شخصیتهای ایتالیایی
حسین سلطانمحمدی، منتقد آثار نمایشی نیز با بیان اینکه شخصیتهای اصلی داستان از همان قسمت نخست و حتی تیتراژ سریال مشخص شدهاند، اظهار کرد: شخصیتهای اصلی داستان در بخش ایرانی کاملا به درستی روایت شدهاند اما شخصیتهای ایتالیایی داستان نقصهای زیادی دارد. همچنین از آنجا که روایت اصلی سریال از همان ابتدا مشخص میشود اما در قسمتهای بعدی داستانهای دیگری وارد قصه اصلی میشوند باعث میشود تا مخاطب اندکی دچار گمراهی شود. از یک جایی به بعد بخش کمدی و جدی داستان از هم جدا میشوند و این دو تکه شدن بسیار ناگهانی رخ میدهد.
سلطانمحمدی با اشاره به لزوم پیامآور بودن آثار نمایشی تلویزیون یادآور شد: همواره تلویزیون ما در آثاری که تولید میکنند تلاش میکند تا پیامهایی را به مخاطب برساند. در سریال «لژیونر» نیز که بحث ازدواج جوانان و خانواده در کنار بحث فوتبال نمایش داده میشود پر است از نشانههای آشنا و پرمفهوم که تلاش میکنند اطلاعاتی را به مخاطب بدهند.
فیلم زیر بخشهایی از برنامه قاب نقد را به تصویر میکشد.
انتهای پیام