به گزارش ایسنا، «نیو ایندین اکسپرس» نوشت: «آرونداتی روی» که اخیرا بعد از ۲۰ سال اولین رمانش را روانه بازار کرده، در مصاحبهای از مشکلاتش در جامعه هندوستان و شنا کردن در جهت مخالف افکار غالب صحبت کرده است.
«روی» که سال ۱۹۹۷ با کتاب «خدای چیزهای کوچک» موفق به کسب جایزه «من بوکر» شد، این روزها به خاطر انتشار رمان دومش «وزارت منتهای خوشبختی» مورد توجه قرار گرفته، اثری که همچون کارهای قبلیاش چندان به مذاق دولت هند خوش نیامده. این نویسنده هندی بعد از به شهرت رسیدن در دهه ۱۹۹۰، بیشتر روی ادبیات غیرداستانی تمرکز کرد و درباره موضوعاتی چون حملات آمریکا به عراق و افغانستان و محکومیت آزمایشهای هستهای هند قلم زد.
«روی» درباره کودکیاش میگوید: در پنجسالگی یاد گرفتم چند ساعت در یک وضعیت ثابت بایستم تا بتوانم ماهی بگیرم. شاید همین باعث شد من سرانجام نویسنده شوم. من در یک روستای کوچک بزرگ شدم، هیچ تلفن، تلویزیون یا رستوران و سالن سینمایی آنجا نبود. اما یک کتابخانه هر سه ماه ۱۰۰ کتاب برایمان میفرستاد و این نقطه اوج زندگی من بود. من مشتاقانه برای مجموعه جدید کتابها انتظار میکشیدم چون دهکده ما شبیه روستاهای شمال هند نبود؛ محرومیت داشتیم و اختلاف طبقاتی زیادی در آن بود. این اختلاف خیلی شدید بود و «خدای چیزهای کوچک» هم از آن نشأت گرفت.
او ادامه میدهد: این مدل رشد پیدا کردن، یک جور خوشگذرانی بود. شبکههای اجتماعی و پیامک (SMS) فرستادن، ذهن من را مخدوش نمیکرد. توانایی تمرکز کردنمان باورنکردنی بود، اما همه چیز در آنجا اینقدر فوقالعاده نبود و نویسندگی در سالهای ابتدایی زندگی اصلا جزو گزینههای مهم نبود. ما در پایینترین نقطه نردبان طبقاتی بودیم و یک جور تفکر عمومی وجود داشت که میگفت کسی قرار نیست با دخترهای مثل من ازدواج کند. شاید به خاطر همین تفکر بود که ایده مستقل شدن خیلی زود برای من شکل گرفت. تنها راه رسیدن به استقلال، مستقل شدن از لحاظ مالی بود. این به معنای خیلی زود وارد شدن به فضای کاری بود.
بنابراین «روی» در سن ۱۷ سالگی خانه را ترک کرد و همه فکرش شد پرداخت اجارهخانه و فرارسیدن آخر ماه. او در اینباره میگوید: سالهای زیادی، نوشتن یک گزینه محسوب نمیشد. نویسنده شدن من هم غیرممکن به نظر میرسید، چون من سالهای زیادی را فقط به پول فکر میکردم.
بعد از این، «خدای چیزهای کوچک» که میلیونها جلد در سرتاسر جهان فروش داشت، به بازار آمد و باعث شهرت و استقلال مالی «روی» شد. او اولین نویسنده هندی نام گرفت که موفق به کسب «بوکر» شده و جایزه نقدیاش را به یک موسسه حقوق بشر اهدا کرد.
این رماننویس ۵۵ ساله درباره تأثیر بردن جایزه «من بوکر» میگوید: اثر کسب جایزه «بوکر» خارقالعاده بود. خیلی سریع اتفاق افتاد و من حتی وقت نداشتم آن را هضم کنم. خیلی طول کشید تا با آن کنار بیایم. چون همزمان با اینکه حس دستاوردی عظیم را برایم داشت، کنار آمدن با این موفقیت در کشوری که بسیاری از مردم سواد خواندن ندارند، در جمعهای بیانصاف و خشن، برای آدمی با شخصیت من کمی پیچیده است.
با وجود این پیچیدگیها، «روی» پس از به دست آوردن جایزه «من بوکر» به یک پدیده جهانی تبدیل شد؛ صدای ادبی باورنکردنی از جهان سوم که در هند هم از او تقدیر میشود.
می ۱۹۹۸ بود که کشور هند دومین آزمایش هستهایاش را انجام داد. نویسنده «وزارت منتهای خوشبختی» در اینباره گفت: مسأله زمان انجام تست بود که خیلی به دوران تقدیر و تجلیل از من نزدیک بود. ساکت ماندن برای من به اندازه حرف زدن، معنای سیاسی داشت. اگر چیزی نمیگفتم، بخشی از جشن بودم؛ جشن هستهای که برایم نفرتانگیز بود.
او نقدی با عنوان «پایان تخیل» بر آزمایش هستهای نوشت. «رویِ» سیاسی و اجتماعی زاده شد. او که تا آن زمان در خط مقدم بسیاری از درگیریهای سیاسی، اجتماعی و محیطی بود، از همان نقطه سفری دیگر را آغاز کرد.
«روی» حالا پس از فاصلهای ۲۰ ساله، با دنیای موازی به دنیای داستانها برگشته، دنیایی که در آن شخصیتها قوانین را به او دیکته و در خانهاش ریاست میکنند. او هم در حال بررسی دقیق چطور کنار آمدن آنها با یکدیگر است.
کتاب جدید «روی» هم به فهرست نامزدهای اولیه «من بوکر» این دوره راه پیدا کرد اما از ادامه این رقابتها بازماند. رمان او آنقدر عمیق است که نمیشود آن را سرسری مطالعه کرد. رمان «وزارت متنهای خوشبختی» مثل پیازی است که برای دست پیدا کردن به پیام اصلیاش، باید از لایههای متعددش عبور کرد.
«روی» ۱۰ سال برای نوشتن این اثر وقت گذاشت. او میگوید که اجازه داده بنمایه و شخصیتهای داستان روند خود را داشته باشند و هرگز برای به پایان رساندن کتاب عجله نکرده است. او ۱۰ سال با «انجم»، «تیلوتاما» و شخصیتهای دیگر قصهاش زندگی کرده. در دنیای آن قدم برداشته و به نسبت «خدای چیزهای کوچک» و تجربه آن اثر، خطرهای بزرگتری را به جان خریده است.
این نویسنده هندی ادامه میدهد: رمان چیزی جادویی است. دنیایی لایهلایه است و باید همان زمان را به آن اختصاصی داد. نمیتوانستم سریعتر یا آرامتر آن کتاب را بنویسم. کتاب روند خودش را دارد و قوانین مختص خودش را به تو دیکته میکند.
بافت «وزارت منتهای خوشبختی» گستردهتر از «خدای چیزهای کوچک» است. اما در عین حال در لحظاتی، صمیمیتر از رمان دیگر «روی» است. رمان اول او درباره خانوادهای است که در مرکز آن قلبی شکسته است. رمان دوم اما، درباره افراد شکستخوردهای است که تکههای شکسته را کنار هم میگذارند و در یک گورستان، قلب مرمتشده را دوباره درست میکنند. در دنیای ادبیات داستانی نام «آرونداتی روی» آنقدر بزرگ هست که موفقیت کتابش را تضمین کند.
*****
«آرونداتی روی» در مصاحبهای که سال ۲۰۱۱ با «ایندیپندنت» انجام داد، گفته بود که «جان برگر» دیگر برنده جایزه «بوکر» و دوست این نویسنده، او را به نوشتن ادامه اولین رمانش ترغیب کرده است. «سایمون پراسر» مدیر انتشارات «همیش همیلتون» انگلیس که چاپ «وزارت منتهای خوشبختی» را برعهده دارد، اثر جدید او را «یکی از بهترین کتابهایی که در سالهای اخیر خوانده» و «کتابی باورنکردنی با لایههای متعدد» توصیف کرده است.
او همچنین گفته است: سبک نوشتار او خارقالعاده است، شخصیتها هم همینطور. آنها با چنان احساس همدردی و بخشندگی و تازگی زبان جان گرفتهاند که به ما یادآوری میکنند کلمات هنوز زندهاند، که آنها میتوانند ما را بیدار کنند و راههای جدید دیدن، شنیدن، احساس کردن و درگیرشدن را به ما نشان دهند. اینها این رمان را به یک کار جدید و اوریجینال تبدیل میکند.
«خدای چیزهای کوچک» در سال ۱۹۹۷ به چاپ رسید. این کتاب شبهزندگینامهای، «آرونداتی روی» را به جایزه «بوکر» رساند و در فهرست پنج اثر برتر ادبیات داستانی سال ۱۹۹۷ از سوی مجله «تایم» قرار گرفت. «خدای چیزهای کوچک» همچنین از رمانهای تحسینشده «نیویورک تایمز» بوده است.
«نیویورک تایمز» چندی پیش به مناسبت انتشار دومین رمان این نویسنده، نوشت: «آرونداتی روی» نویسنده هندیتبار برنده «من بوکر»، ۲۰ سال پیش در اولین رمانش از بربریت در تاریخ، سیاستهای خونین نظام استعماری، نزاعهای شوکهکننده مذهبی، تعصبهای طبقاتی و فقر فلجکننده در هند و رویدادهای تلخی که در جریان بودند و هستند، نوشت. او در آن رمان روی کمبودهای شخصی و خصوصی تمرکز داشت و همزمان با خلق پرتره فاکنری از خانواده، که لاجرم بودن یک تراژدی کلاسیک را به همراه داشت، با بهکارگیری چشم جادوییاش برای دیدن جزییات احساسی و نثر جیوهایاش، خواننده را در ریتم روزانه زندگی در روستای کرالا غرق میکند.
رمان «وزارت منتهای خوشبختی» نیز همان احساسات شدید را دربردارد، اما کمتر روی وجه شخصی تمرکز دارد و بیشتر به پریشانیهای وسیع، خشونتبار، تمسخرآمیز، دیوانهوار، غیرممکن و عمومی یک ملت پرداخته است. «روی» که بیشتر دو دهه گذشته خود را در سیاست غرق کرده (او جزو حامیان جنبش جداییطلبانه کشمیریها و منتقد ملیگرایی هندوهاست)، با تکهپارهها و انحرافهای متعدد داستانش را که موزاییکی از هند مدرن است، شروع میکند و مسائل بیشمار اجتماعی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی را درست زیر سطح زندگی روزمره بیان میکند. او در این کتاب اشارههایی به حوادث تلخ ملی همچون فاجعه نشت گاز سمی در سال ۱۹۸۴، کشتار سال ۲۰۰۲ گجرات و چندین حکایت هشداردهنده درباره قتل، تجاوز، شکنجه، قطع عضو و داستانکهایی حول محور از دست دادن و غم را عرضه کرده است.
انتهای پیام