سکوت آخرین حکمران بازار مسگرهای جهرم

نزدیک ظهر است که با مجمعه‌ی مسی مادر در دست، وارد بازار سرپوشیده می‌شوم و پا تند می‌کنم سمت بازار مسگرها؛ هرچه به راسته مسگرها نزدیک‌تر می‌شوم، سکوت بیشتر از پیش خودنمایی می‌کند، انگاری آخرین حکمران فصل پایانی دفتر مسگران جهرم است.

گذشته دور و نزدیک را به خاطر می‌آورم که اگر پی نشانی بازار مسگرها بودی و راهنمایی می‌جستی، می‌گفتند: "صدای چکش را که بگیری می‌رسی به بازار مسگرها!"  حالا اما سقف سکوت بر سر این بازار کشیده شده و پژواک پچ پچ آدم‌ها و صدای پای رهگذران، جای‌ ضرب‌آهنگ چکش و مس را گرفته است.

پشت گنبد گِلی شاهزاده‌اسدالدهر، در راسته‌ی مسگران جهرم بیشتر از چهارپنج مغازه‌ی یک یا دو دهنه‌ی مس‌گری و مس‌فروشی، مغازه‌ی دیگری نیست که با اسم بازار مسگران جور دربیاید. در راسته‌ی روبه‌رو هم لباس‌فروشی‌، پلاستیک‌فروشی، ظروف رویی و وسایل خانگی‌ها، بازار مسگران را قرق کرده‌اند. فوقش ده‌تایی مغازه‌ی فروش ظروف مس و سفیدکاری باشند. پس از سیل اخیر که منجر به آوار برخی دکان‌ها شده، دو مغازه را هم که اخیراً زمین زده‌اند که دوباره بسازند. بعضی‌ها هم در بازار می‌گفتند که با فوت مسگرهای قدیم، اغلب ورثه، حجره‌ها را فروخته و گریخته‌اند!

جلوتر که می‌روم ردیف دیگ‌های مسی پیدا می‌شود و پیرمردهای خوش‌خلقی که جلوی حجره‌ها نشسته بودند و هرکدام ریشی در این کار سفید کرده بودند؛ عبدالرسول پورمند و کلوانی شصت سال در بازار مسگری کار کرده و پاتیل سفید می‌کردند و حجره‌ی بغلی‌اش، امان‌الله شعبانی که چهل سال در این بازار ظروف مسی می‌ساخت. هرچند در کنار مس، ظروف مسی را هم می‌ساختند و تعمیر می‌کردند.

چشمم دنبال ماهی‌تابه، پاتیل‌های کوچک، قابلمه، دیگ و اینهاست که از در و دیوار و سقف دکان‌ها آویزان یا روی زمین چیده شده است. احوال فروشِ مس‌ را می‌گیرم، که کمالی، مسگر روبه‌رویی از میان خرواری مس، قابلمه‌ای کوچک که رنگش چیزی بین قهوه‌ای و طلایی است بیرون می‌آورد و می‌گوید: «این قابلمه را می‌بینی؟ خودش از صد تا دوا بهتر است، هم طعم غذا بهتر می‌شود، هم پختن غذا در آن برای سلامتی خوب است؛ اعصاب را هم آرام می‌کند.» دیگی کوچک با آن سبکی‌اش 53هزار تومان قیمت دارد و طبیعی است با این همه ظروف لوکس تفلون و چدنی و سرامیکی جدید، دیگر کسی حاضر نیست 53 هزار تومان برای داشتن دیگ کوچک مسی خرج کند. قیمت هر کیلو مس کارکرده در حال حاضر بین 17 تا 20 هزارتومان و هر کیلو مس نو تا 80 تومان هم می‌رسد.

پورمند نیز از روزگار ناخوش خرید و فروش مس می‌گوید و تا بحث به ریشه‌یابی اقتصادی و تحلیل‌های روز نکشیده، پیرمرد را می‌برم به سال‌های دور، سال‌های تق‌وتق رونق.

می‌گوید: «من از بچگی توی بازار بودم، دهه‌ی چهل. پدرم مغازه‌ی مسی داشت. قدیم‌ها اینجا اینطور که الان می‌بینید، نبود. از کله‌ی سحر، بازار مسگرها بود و صدای چکش. صدا تا کجا که نمی‌رسید. همان اول هم کارم را با مس شروع کردم، تا سال 68-67 کار کاسبی‌مان خوب بود، اما بعد از آن فقط کار دل کرده‌ام و سود زیادی نبردم. من هم می‌توانستم مثل بقیه یا مغازه‌ام را بفروشم یا بچسبم به کسب و کار دیگری، اما نخواستم چراغ بازار مسگرها خاموش شود.»

مسگری یکی از صنایع دستی کهن ایران است و در استان فارس نیز ظروف و ابزار مسی فراوانی کشف‌شده که از قدمت بسیار این صنعت در فارس خبر می‌دهد. نشانه‌های قدمت پیشه‌ی مسگری را در جهرم در برخی از مظاهر فرهنگی زندگی جهرمی‌ها هم می‌توان دید. برخی خاندان‌ها مثل «شعبانی» یا «کلوانی» و «پورمند» که نسل اندر نسل، شغلشان مسگری بوده و البته امروز از هرکدام فقط یک نفر در کار مس است؛ یا برخی نام‌های خانوادگی جهرمی مثل؛ «مسگرزادگان» یا  بعضی محلات قدیمی جهرم مثل؛ «کَلوان» که در گذشته محل زندگی اغلب مسگران و نزدیک به بازار مسگران بوده‌اند یا عَلَم و کُتَل‌ و سَرطوق‌های مسی عزاداری‌های محرم و صفر.

بازار مسگران جهرم در انتهای شرقی بازار اصلی سرپوشیده است و در حال حاضر به خاطر عبور خیابان فرصت از وسط آن دوتکه شده است. در قدیم به دلیل پرسروصدا بودن مسگری و آهنگری، این دکان‌ها در انتهای بازار قدیمی جهرم قرار داده بودند. ظاهراً قبلاً این قسمت بازار سقف نداشته است و بعداً با تکه‌های ایرانیت و حلبی آن را مسقف و شیروانی کرده‌اند. سرم را که بالا می‌کنم سقف‌های سیاه و دودزده‌ی مغازه‌ها و بازار مسگران از تاریخ چندصدساله‌ی بازار مسگری جهرم حکایت می‌کند.

در قدیم در گوشه‌ی دکان‌های سیاه شده از دود مسگری، همواره کوره و دمی کوچک از جنس پوست برّه وجود داشت که با زغال افروخته می‌شد و برای لحیم‌کردن قطعات‌ساخته شده و همچنین سفیدکردن طروف مسی استفاده می‌شد که امروزه کوره‌های گازوئیلی و گازی جای آن‌ها را گرفته‌اند. ظروف مسی معمولاً از ورق‌های مسی بزرگ ساخته می‌شدند. گاهی نیز مسگران ظروف کهنه‌ یا شکسته‌ی مسی را می‌خریدند که اصطلاحاً به آن‌ها «گدازی» یا «ذوب‌کردنی» گفته می‌شد. این ظروف را در کوره می‌گذاشتند و پس از ذوب، آنها را به صورت شمش درمی‌آوردند و برای ساخت وسایل بعدی استفاده می‌کردند. برای استفاده‌ی مجدد نیز این شمش‌ها را به صورت ورقه‌های مسی بزرگ درمی‌آوردند و آن را به ابعاد دلخواه برش داده و با چکش به آن حالت می‌دهند. در ظروف بزرگ معمولاً‌ چندین ورقه‌ی مسی استفاده می‌شود و با لحیم‌کاری این ورقه‌ها را به هم متصل می‌کنند. صاف‌بودن و همگن‌بودن ظرف مسی، اصلی‌ترین اصول کار است. مسگر برای اینکه ورقه‌های مس را به شکل‌های مختلف در آورد، بایستی ابزار و وسایل متعددی داشته باشد که از مهم‌ترین آنها، انواع چکش، سندان‌های مختلف و... است.

کلوانی یکی از مسگران به من می‌گوید: به کمک چکش و سندان‌های باریک خود انواع ظروف به ویژه ظروف آشپزخانه را می‌ساختند، از انواع دیگ(دومنی، سه منی، پنج‌منی و...)، دیگچه، صافی(آبکش)، دیگ‌بَر، پاتیل، بادیه، اَسُّم(نوعی کفگیر بدون سوراخ بزرگ که برای هم زدن دیگ‌های بزرگ کاربرد دارد)، کفگیر، کرندیگ(نوعی قاشق بسیار بزرگ)، قاشق، بشقاب، کاسه، پیاله، آفتابه، سینی، مجمعه(نوعی سینی بزرگ لبه‌دار)، کشکولی(نوعی سینی بیضی‌شکل)، تا ظروف حمام مثل تاس و لگن و برخی ابزار دیگر مثل انبر زغال‌گیر.

پشت مجمعه‌ی مسی مادرم، نامش حک شده و ظاهراً در قدیم در جهرم نام صاحب اشیاء و ظروف مسی را برای گم‌نشدن، پشت آنها نقر می‌کرده‌اند. ظروف و اشیاء مسی اعیانی نیز معمولاً نقش و نگار بیشتری داشته است.

دیگ بیست‌مَنی بزرگی را برای سفیدکردن آورده‌اند که رویش نوشته «یا امام حسین(ع)». در حال حاضر دیگ‌های بیست‌منی و دیگ‌های بزرگ حلقه‌دار مسی هرکدام هفتاد تا هشتاد کیلو ظرفیت دارند و برای مجالس اطعام محرم و صفر و رمضان و سایر مراسم‌های بزرگ عمومی استفاده می‌شود و خریدار شخصی کمتری دارد. قد و بالای دیگ‌های بیست‌منی به اندازه‌ای است که یک آدم متوسط می‌تواند درون آن جا بشود. برخی جهرمی‌ها معتقدند اگر دیگ نذری امام حسین(ع) را بشویند، حاجت‌روا می‌شوند، به خصوص کسانی که می‌خواهند بچه‌دار شوند، زیرا شستن و تمیزکردن این دیگ‌ها به دلیل بزرگ بودنش سخت و طولانی است. با این حال هیچ وقت دیگ‌های نَشُسته روی زمین حتی برای یک روز، نمی‌مانند. این را علی رحمانیان، از خدمه‌ی یکی از مساجد به من می‌گوید و می‌افزاید کسانی هستند که هر سال به قصد قربت، دیگ‌های مسی را پس از خالی‌شدن به منزل می‌برند و می‌شویند و برمی‌گردانند. گاهی هم دیگ‌های مسی را در حیاط مسجد می‌شویند.

یاد مادرم می‌افتم که هر وقت می‌خواست بگوید کار سختی نکرده‌ای، اصطلاحی به کار می‌برد و می‌گفت: «مگه دیگ حلقه‌ای شستی؟!»

مسواری و سفیدکردن مس در جهرم

مسوار یا مسواری، آلیاژی است از دو فلز قلع و مس که به‌طور سنتی، حدود ۸۵ تا ۹۹ درصد مسوار را قلع و بقیه را مس تشکیل می‌دهد. مس در این آلیاژ نقش سخت‌کننده را دارد. مسوار می‌تواند تا ۷۲ درصد حاوی مس باشد. رنگ آن بین زرد و قرمز(شبیه مس) است. در قدیم در جهرم کسانی که بضاعت مالی چندانی نداشتند از ظروف مسوار استفاده می‌کردند که به دلیل وزن اندک مسش، ارزان‌تر بود.

ظروف مسی پس از یک یا دوسال استفاده یا بر اثر رطوبت سیاه می‌شوند و بنا به نظر عامه‌ی قدیم چون خوردن غذا در آنها مکروه است، باید آنها را برای سفیدکردن پیش مسگران برد.  البته این روزها ظروف را به خاطر مشکلات بهداشتی سفید می‌کنند. مسگرها هم برای تمیزکردن ظروف، درون ظروف مسی را در سه مرحله پاک می‌کنند: استفاده از تیزاب، ساییدن با کَل گراش(پودرشده) و در آخر نیز با نشادر و قلع سفید می‌کنند. برای قلع‌اندودکردن ابتدا ظرف را حرارت می‌دهند و تکه‌های قلع را داخل آن می‌اندازند و با تکه‌های پنبه‌ای آن را سراسر ظرف در حالی که روی حرارت قرار دارد، پخش می‌کنند.

قلع‌اندودکردن مس از این روست که مس طی پخت‌وپز وارد غذا نشود و از عوارض افزایش غلظت مس در خون مانند حالت تهوع، استفراغ و اسهال، کاسته شود.

چند قدم بالاتر از خیابان بازار مسگرها، در خیابان 22بهمن در یک عتیقه‌فروشی، تعداد زیاد از ظروف مسی از آفتابه و لگن(ابریق و تشت) و شیردان و روکش انبر و سنگ پاشور و برس واکس و انواع مجمعه‌های نقش‌دارِ با لبه‌های کنگره‌ای می‌بینم که قیمت هر کدامشان بالای صدهاهزارتومان است.

آفتابه لگن‌های مسی دست‌ساز ساده یا با تزئینات مختلف که نزدیک به یک میلیون قیمت دارند، قدیمی‌ترها سیاه‌تر شده‌اند و البته گرانترند و نقش و نقوش و پیچ‌تاب‌های اسلیمی روی آن، خیال را به نقوش سنتی گنبد فیرزه‌ای شاهزاده حسین جهرم و گل و بته‌های آن می‌برد: «سرم، بازار مسگرهاست؛ دلم، گنبد شاداسین...».

امروزه این آفتابه لگن‌ها بیشتر حالت تزیینی دارند؛ اما کاربرد آفتابه لگن‌های مسی در قدیم برای شستن دست‌ و دهان بوده است، به این صورت که که موقع غذاخوردن یا تمام شدن غذا، میزبان برای مهمانان آفتابه‌ای مسی پر از آب و لگن می‌آورد و روی دستان او آب می‌گرفت و در لگن می‌ریخت. همچنین از این آفتابه‌لگن‌ها برای شستشوی نوزادان نیز استفاده می‌شد.

دکان‌های مسگری جهرم تا نزدیک به بیست‌سال پیش، بسیار فعال بودند، به تدریج از رونق افتادند، به طوری که الان در بازار جهرم فقط یک نفر مسگری می‌کند و مغازه‌های فروش ظروف چینی و رویی(معدنی) و پلاستیکی جای بقیه را گرفته‌اند.

عبدالرسول پورمند، یکی از مسگران باسابقه‌ی جهرم، نیز معتقد است این صنعت در جهرم رو به انقراض است و تنها فردی که در جهرم به کار سخت ظروف مسی فعالیت دارد، امان‌الله شعبانی است. امان‌الله شعبانی، مسگری را از پدر خود محمداسماعیل شعبانی، که از اولین مس‌سازان جهرم بوده، فراگرفته است. شعبانی در مغازه‌ی خود، ورقه‌های فلزی مس را می‌کوبد و با مهارتی خاص، انواع  وسایل را از آن می‌سازد، اما سایر مسگران بازار کارهایی نظیر سفیدکردن، تعمیرات، خرید و فروش ظروف مسی و رویی و به ندرت ساخت ظروف را انجام می‌دهند.

چرخی که در آن اطراف می‌زنم، می‌بینم وضع حتی از آنچه مسگر باسابقه می‌گفت نیز بدتر است. از آن میراث تنها همین سینی و دیگ‌ و قابلمه‌های مسی مانده که با میخ به دیوار وصل شده‌اند و نه مس گداخته و صدای چکش و خریداران جلوی حجره‌ها. تنها خریدار این راسته، مثل یک سوژه‌ی بزرگ برای این گزارش است!

پیرزنی که در مغازه چرخ می‌زند با مهربانی می‌گوید: «در جهرم، یک زمانی اگر دختر، مس جهاز نمی‌برد، می‌گفتند جهیزیه‌اش ناقص است. اصلاً یک عیب بزرگ برای خانواده‌ی دختر بود. حتی بعضی خانواده‌های جهرم رسم داشتند صد کیلو ظرف مسی از دیگ کوچک و بزرگ و بقیه وسایل مسی به دختر بدهند. اما الان مس فقط دست و پاگیر است. سینی مسی، پاتیل مسی، صافی مسی، دیگ مسی و قاشق و کاسه‌های مسی را جهاز نمی‌برند. باید بروید توی انباری خانه‌ی قدیمی‌ها تا پیدایشان کنید. تازه الان ظرف مسی را که کار دست باشد، خیلی کم می‌توانید در بازار پیدا کنید. فوقش یکی، ظرف‌های قدیمش را فروخته باشد.»

پیرزن راست می‌گوید. پرت می‌شوم به گذشته. یادم به انباری قدیمی خانه‌مان می‌افتد که از کف تا سقف پر از دیگ و بادیه و تشت مسی بود و گاهی با آنها بازی می‌کردیم. توی دیگ‌های بزرگ می‌نشستیم و آن را می‌چرخاندیم. خانه‌ها که کوچک شد، ظروف مسی هم رفتند.

پورمند می‌گوید: ورقه‌های مسی برای ساخت ظروف مسی از تهران و کرمان و اصفهان می‌آید. مس مدرن و کارخانه‌ای هم هست یعنی قابلمه‌ی مسی با در پیرکس، و مس‌هایی که از اصفهان و کرمان برای ما می‌آید، مردم بیشتر اینها را می‌خرند.

 او می‌گوید: ظروف مسی کلا به سه نوع متداول ساخته می شود؛ چکش‌کاری شده، نیمه‌چکش‌کاری‌شده و ماشینی. ظروف چکش‌کاری یا همان نوع قدیمی ظروف مسی کاملاً دست‌ساز و تعداد جای چکش آن زیاد است. مهمترین نشانه‌اش، لحیم برنجی کنار ظروف است. این نوع ظروف قیمت بیشتری نسبت به دو نوع دیگر دارد.

نوع دوم ظروف مسی از لحاظ ساخت، ظروف مسی نیمه‌چکش‌کاری شده است. بعضی از ظروف مسی شکل اولیه آن توسط دستگاه خم‌کاری درست شده و سپس توسط مسگر چکش‌کاری می‌شود. معمولاً تعداد جای چکش آنها هم نسبت به ظروف چکش‌کاری شده کمتر است. قیمت بالاتری نسبت به ظروف مسی ماشینی و قیمت پایین‌تری نسبت به ظروف مسی چکش‌کاری شده دارند.

ظروف مسی ماشینی به صورت کامل توسط دستگاه‌های خَم‌کاری و پرس درست می‌شوند و از نشانه‌های آن این است که خطوط افقی موازی با هم، روی ظروف دیده می‌شود و اثری از جای چکش در آن نیست و البته قیمت کمتری نسبت به ظروف چکش‌کاری و نیمه‌چکش‌کاری شده دارند.

فناوری در ساخت این ظروف دخالت مستقیم داشته و اصطلاحاً به آنها «مس کارخانه‌ای» گفته می‌شود که هم سبک‌ترند و هم از نظر تنوع و شکل از ظروف گذشته، آب و رنگ بهتری دارند. محصولات کارخانه‌ای طیف وسیع‌تری را نسبت به انواع مس قدیم تشکیل می‌دهند و از اشیاء تزیینی مثل سینی‌های دیوارکوب و آویزهای تزئینی آشپزخانه تا تا ظروف متعددی چون دیگ‌های سر پیرکس، ظروف سوپ‌خوری و میوه‌خوری و شکلات‌خوری تنوع دارند. هرچند زیورآلات مسی، اشیاء تزئینی و ظروف مسی نیز پس از چند سال مجدداً در خانه‌ی نوعروسان و خانواده‌ها جایگاهی یافته‌اند.

از مسگری می‌پرسم: بچه‌ها مسگر نشدند؟ می‌گوید: آنها رفتند سراغ زندگی خودشان، درس خوانده‌اند و راه خودشان را پیدا کرده‌اند، فکر نکنم بخواهند این کار را ادامه بدهند. اما سعی‌ام را می‌کنم که بعد از من، چراغ این مغازه خاموش نشود، حجره‌ای که سال‌ها با عشق و علاقه، صبح‌های زیادی را شب کرده‌ام، خروس‌خوان آمده‌ام و شغال‌خوان رفته‌ام و کلی خاطره با آن دارم.

رضا که شاگرد یکی از مغازه‌های مسگری است می‌گوید: در راسته‌ی بازار مسگرها سال‌هاست که هیچ کارگاه مسگری وجود ندارد؛ اکثر کالاهای مسی که در این مغازه هست یا کار اصفهان، کرمان و زنجان است یا چینی و پاکستانی و هندی! کار پدر من هم از قدیم سفیدکاری بوده ولی الان دیگر مشتری چندانی ندارد.

حسین‌آقای برومند صاحب یکی از مغازه‌های لباس فروشی در راسته مسگرها است؛ همراه با پک محکمی که به سیگارش می‌زند، حرف‌هایم را با دقت می‌شنود و ته سیگارش را می‌اندازد و زیر پا له کرده می‌گوید: چند سال پیش این مغازه را از وراث یکی از مسگرهای قدیم جهرم خریده و کسب و کار جدیدی در آن راه انداخته است.

او بی‌حوصله می‌افزاید: باید دید سود توی چه کاری است. الان لباس بیشترین درآمد را دارد. امروز کسی نیست که برای آفتابه لگن مسی پول بدهد! اما همه لباس می‌خواهند!

مجمعه مسی مادر همچنان در بغلم سنگینی می‌کند؛ پاهای خسته را به سمت دیگر بازار می‌کشم و خش خش قدم‌هایم را می‌شمارم. سکوت این آخرین حکمران بازار مسگرها چشم به انتظار است تا نقطه پایانی بر قصه مسگری بگذارد؛ داستان شغلی که داستان‌ها پیرامونش گفته‌اند و نوشته‌اند...

گزارش از  فاطمه تسلیم‌جهرمی، خبرنگار ایسنا


انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ / ۱۴:۳۴
  • دسته‌بندی: فارس
  • کد خبر: 96062112189
  • خبرنگار :

برچسب‌ها