به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، تحلیل نویس مشهور عرب در مقالهای با این مقدمه در روزنامه مستقل رای الیوم نوشت، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا باید از سر تاسف به این دلیل که روی شکل گیری ائتلاف میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و کشورهای عربی حساب باز کرده بود، دستش را روی دستش بگذارد. وی میخواست که این ائتلاف با تهدیدهای ایران در مرحله پسا داعش در سوریه و عراق و همچنین با نفوذ ایران در این دو کشور مقابله کند.
شبکه العربیه، شاخه رسانهای قوی ائتلاف چهارجانبه (عربستان، امارات، بحرین و مصر) علیه قطر بیانیهای دولتی فوری را منتشر کرد که تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر تماس تلفنی با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان برقرار ساخته و آمادگی خود را برای مذاکراه با نمایندگان کشورهای تحریم کننده و بررسی خواستههای آنها به گونهای که منافع همگان را حفظ کند، ابراز کرده است. العربیه تاکید کرد که محمد بن سلمان از این تماس استقبال کرده و وعده داد که پس از رایزنی با شرکای خود در ائتلاف، پاسخ رسمی خود را بدهد.
این خبر که پیش از نیمه شب منتشر شد و ما نمیدانیم که چرا تمامی اخبار و تحولات بحران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در ساعات پایانی شب منتشر میشود؛ نوعی خوش بینی را جهت نزدیک بودن پایان این بحران به وجود آورد اما این شادی تکمیل نشد و در کمتر از یک ساعت، همان شبکه العربیه خبری را مبنی بر اتخاذ تصمیمی از سوی عربستان جهت توقف تمامی تماسهایش با قطر منتشر و اعلام کرد تا زمانی که قطر موضع واقعی خود را اعلام نکند برقراری تماس به حالت "تعلیق" درمیآید. پس از آن، تحلیلگران عربستانی و مصری در شبکه العربیه حضور یافتند و به شدت قطر را مورد انتقاد قرار دادند و گفتند که تمیم بن حمد در قطر تصمیم گیرنده اول و آخر نبوده و این کشور در حل بحران جدی نیست.
"اسم شبی" که باعث این موج خشم عربستان شد، شبکه الجزیره بود؛ به همین دلیل این چهار کشور در راس فهرست خواستههای 13 گانهشان بستن شبکه الجزیره را مطرح کردند. الجزیره بیانیهای رسمی را در مورد "تماسها" میان تمیم بن حمد و محمد بن سلمان بر اساس هماهنگی از سوی دونالد ترامپ منتشر ساخت. الجزیره اعلام نکرد که این امیر قطر بوده است که به این تماس مبادرت ورزیده است و اینگونه القاء کرد که این تماسها در راستای پاسخ به تلاشهای دونالد ترامپ جهت حل بحران صورت گرفته است و اینکه هر گفتوگویی در آینده در شرایط احترام به حاکمیت کشورها صورت خواهد گرفت.
طرف عربستانی میخواهد کشور قطر در قالب طرفی نشان دهد که کوتاه آمده است و به مطرح ساختن درخواست آشتی مبادرت ورزیده و خواستههای ۱۳ گانه را پذیرفته است، این در حالی است که طرف قطری در مقابل میخواهد تاکید کند که به هیچ امتیازدهی که به حاکمیت آن لطمه وارد کند، مبادرت نورزیده و صرفاً درخواستی از سوی رئیس جمهور آمریکا را اجابت کرده است.
بحران میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به خانه اول بازگشته و میزان اعتماد میان طرفهای آن به کمترین سطح کاهش یافته است و فرصتهای سازشهای سیاسی در آیندهای نزدیک از بین رفته است مگر اینکه قطر پرچم سفید را به نشانه تسلیم شدن بالا ببرد و امیر این کشور به ریاض رفته و خواهان بخشودگی شود و ما معتقد نیستیم که وی این کار را دست کم در روزهای آتی انجام دهد.
صباح الاحمد الجابر الصباح، امیر کویت در جریان سفرش به واشنگتن و نشستش با رئیس جمهور آمریکا در روز پنجشنبه خواست که آمریکا قویاً در ابتکار عمل کویت نقش داشته باشد اما این امر کاملاً نتایج عکس داد و مداخله رئیس جمهوری آمریکا و گفتوگوهای تلفنی وی با رهبران عربستان و امارات و قطر به پیچیدهتر شدن بحران انجامید و این ضرب المثل بر وی انطباق مییابد: "خواست ابرویش را درست کند چشمش را کور کرد".
این بحران و تحولاتش ثابت کرد که هیچ یک از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس یا حتی کشورهای عربی حاکمیت ندارند بلکه این کاخ سفید است که حاکمیت واقعی را در اختیار دارد و هرگونه صحبت مغایری با موضع کاخ سفید به منزله فریب دادن خود است.
در سایه بسته بودن چشم انداز دیپلماتیک و وخیم شدن اختلافات، راه حل نظامی برای بحران میان کشورهای عرب حوزه خیلج فارس تبدیل به نزدیکترین راه حل شده است و زمانی که امیر کویت در کنفرانس خبری در واشنگتن تاکید کرد که میانجیگری وی مانع از مداخله نظامی شد، مبالغه نکرد و ما بر این باوریم که "کویت این راه حل نظامی را به تعویق انداخت".
لندن، پایتخت انگلیس در روز پنجشنبه جاری میزبان کنفرانس مخالفان قطری خواهد بود و بسیج رسانهای و سیاسی گستردهای برای این کنفرانس و در بالاترین سطوح در حال انجام است. پیشبینیهایی مبنی بر این امر مطرح شده است که عبدالله بن علی آل ثانی "امیر در سایه" قطر با سخنرانی در این کنفرانس افتتاحکننده این کنفرانس باشد و چه بسا نکات غافلگیرکنندهای در این سخنرانی مطرح شود.
ما بعید نمیدانیم که دونالد ترامپ مستقیماً ظرف روزهای آتی درخصوص این بحران وارد عمل شود و راه حلهای خود را بر همه طرفها تحمیل کند یا اینکه جانبدار یک طرف علیه طرف دیگر باشد و احتمال این امر بیشتر است که وی جانب طرفی را بگیرد که از لحاظ مالی قویتر است و قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری دارد و توانایی بیشتری برای درک طرز تفکر بازرگانان را دارد.
انتهای پیام