به گزارش ایسنا، «تاریخ ایرانی» نوشت: پیش از تشکیل اداره اطلاعات ستاد ارتش و پس از آن ساواک، کارهای اطلاعاتی خارج و داخل کشور، بر عهده رکن ۲ ستاد ارتش بود. رکن ۲ ارتش، که پس از مدتی به اداره دوم ارتش تغییر نام داد، فعالیتهای محدودی در عرصه اطلاعات داخلی داشت و عمده وظیفه آن نیز ضداطلاعات و جمعآوری اخبار و اطلاعات درباره کشورهای خارجی بود. گفته میشود که گزارشهای نهایی آن تا اواخر دهه ۱۳۲۰ برای شاه و نخستوزیری فرستاده میشد و گویا در مقاطعی نسخهای از آن گزارشها هم به اشرف پهلوی تسلیم میگردید.
اساس کار رکن دوم ستاد کل، کسب اطلاعات نظامی از خارج کشور بود. بر اساس شرح وظایف این اداره، اطلاعات کسب شده باید روی سلاحهای جدید، مداخله تکنولوژی در تاثیر سلاحها از حیث برد، دقت، نشانهگیری در خنثی کردن رزمجویان، روحیه و بخصوص روشهای جنگی جدید و تحولات سیاسی اتحادها و سیستم مخابراتی دشمنهای متعرض احتمالی تمرکز مییافت. چون دشمن احتمالی همواره روشهای حمله را ارتقا میداد، پس رکن دوم وظیفه داشت با ایجاد شبکههای تجسسی وسیع، کارآگاهانه و هوشیارانه در خارج از کشور به صورت روزانه آگاهی خود را بالا ببرد و به تجسس خود ادامه دهد تا یقین حاصل کند در روز مبادا، عدهای خودی در اثر مواجهه با اوضاع غیرمترقبه و یا در برخورد با انواع سلاحهای پیشبینینشده، دچار غافلگیری و عوارض شوم آن نمیشوند.
سپهبد محسن مبصر در خاطرات خود درباره رکن ۲ ارتش و وظایف اطلاعاتی و ضدجاسوسی آن در دهه ۱۳۲۰ چنین نوشته است: «از رویدادهای شهریورماه سال ۱۳۲۰ تا خیزش بیستوهشتم مردادماه سال ۱۳۳۲، رکن دوم ستاد ارتش تنها سازمانی بود که نیازهای اطلاعاتی ارتش شاهنشاهی و چهبسا همه سازمانهای کشور ایران را برمیآورد. این سازمان افزوده بر آنکه کسب اطلاعات نظامی درونمرزی و برونمرزی را به عهده داشت، کار سازمانهای ضداطلاعات بهطورکلی ضدجاسوسی را نیز کم و بیش انجام میداد. به دیگر سخن، در سنجش با سازمانهای گوناگون و رنگارنگ کشورهای امریکا و انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی پیشین و... اگر این کشورها از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مانند انتلیجنس سرویس MI6 و MI5 و دستگاههای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی ارتش انگلستان و CIA و FBI و دستگاه اطلاعاتی و ضداطلاعاتی ارتش امریکا و... سود میجستند، در کشور ایران کار همه آن سازمانهای عریض و طویل را تنها رکن دوم ستاد ارتش با سازمان بسیار کوچک، و تواناییها و اختیارات قانونی محدود به عهده گرفته بود. بیگمان انجام بیکاستی همه آن وظایف و مسئولیتهای بزرگ، با سازمان کوچک و تواناییهای ناچیز رکن دوم، بسیار دشوار و چهبسا نشدنی میبود....»
حیطه عمل و وظایف رکن ۲ ارتش در مقاطع مختلف دچار نوسان میشد و هر از چندگاه براساس تصمیمات مسئولان امر برای امور داخلی و اقدامات اطلاعاتی ــ امنیتی درون کشور نیز از خدمات رکن دوم بهره گرفته میشد. با تمام این احوال، آگاهان به امور معتقدند که در همان حیطه فعالیتهای اطلاعات خارجی و ضدجاسوسی نیز رکن ۲ ارتش اساساً کارنامه مورد قبولی نداشت و بسیاری از اطلاعات و گزارشهای ارسالی ماموران آن از کشورهای خارجی فاقد ارزش اطلاعاتی بود.
پس از کودتای بیستوهشتم مرداد ۱۳۳۲ در رکن ۲ ارتش هم تغییراتی روی داد و بار دیگر وظیفه اطلاعاتی ــ امنیتی داخلی نیز برعهده آن نهاده شد تا ضمن همکاری با فرمانداری نظامی، مخالفان سیاسی حکومت را تحت تعقیب قرار دهد. مدت کوتاهی پس از کودتا، حسن پاکروان از ریاست رکن ۲ ارتش کنار گذاشته شد و به جای او سرهنگ مصطفی امجدی به مدیریت آن منصوب شد. با این حال چنانکه انتظار میرفت، تحول مهمی در رکن ۲ و کیفیت فعالیت آن در عرصه داخلی و نیز خارجی رخ نداد.
اداره اطلاعات ستاد ارتش؛ مکمل رکن ۲
پس از الحاق ایران به پیمان بغداد، چون تجهیزات و جهازات جنگی کشورهای عضو پیمان میبایست یکسان میشد، تغییرات دامنهداری در ارتش ایران داده شد و سازمان جدیدی تحتنظر و مشورت مستشاران نظامی امریکایی پیریزی گردید. تشکیلات ارتش ایران تغییر کرد و پنج سپاه به جای لشکرهای سابق ایجاد شد، به طوری که به جای ستاد ارتش، ستادهای نیروی زمینی و هوایی و ستاد کل تشکیل گردید و کلیه کشورهای عضو موظف شدند که در ارتش جدید از اسلحه و سلاحها و مهمات امریکایی استفاده کنند. دولت امریکا جهت دستیابی دول فوق به این تشکیلات طی چند دوره، کمکهای بلاعوض و وامهای گران قیمت در اختیار ایران گذاشت.
بدین ترتیب در اول شهریور ۱۳۳۴ ستاد ارتش ایران با سازمان جدیدی که از سازمان نظامی امریکا الگو گرفته بود آغاز به کار کرد. سپهبد عبدالله هدایت به ریاست ستاد مشترک و سرلشکر هدایت گیلانشاه به ریاست ستاد هوایی منصوب شدند. سرلشکر میرجلالی معاونت ستاد مشترک و سرلشکر احمد وثوق سمت وزارت جنگ را برعهده گرفتند. در پانزدهم همان ماه در ستاد ارتش ادارهای به نام اطلاعات تشکیل شد. این اداره همه روزه اخبار محرمانه نیروهای سهگانه را جمع آوری و تسلیم رئیس ستاد میکرد. در حقیقت این اداره بیشتر وظیفه جمعآوری اطلاعات داخلی را داشت و به نوعی مکملی برای رکن ۲ محسوب میشد. همین نیروهای اطلاعاتی دوگانه در کنار اطلاعات شهربانی بودند که در نهایت موجبات تشکیل ساواک را فراهم آوردند.
هنگامی که ساواک تاسیس و تیمور بختیار از فرمانداری نظامی به ریاست آن منصوب شد، شاه بر آن شد به رکن ۲ ارتش هم پروبالی بدهد و به نوعی آن را در برابر ساواک و تیمور بختیار مطرح سازد. به همین دلیل سرلشکر حاجی علی کیا را، که از مخالفان و رقبای سرسخت بختیار بود، به ریاست رکن ۲ ارتش منصوب کرد و او توانست رکن ۲ ارتش را بهعنوان رقیبی در خور اعتنا در برابر ساواک علم کند.
کیا، رئیس رکن ۲ ارتش، هم در عرصه اطلاعات و امنیت داخلی و هم در عرصه ضدجاسوسی و اطلاعات خارجی، گزارشهای مستقلی را تهیه و تنظیم میکرد و به شاه ارائه میداد. این مساله تا پایان دوره سلطنت محمدرضا شاه کماکان (با نوساناتی چند) تداوم یافت. رقابت رکن ۲ و ساواک در امور اطلاعات و ضدجاسوسی بهحدی آشکار و عیان بود که حتی مخالفان حکومت نیز در همان روزگار از آن آگاهی یافته بودند.
با تشکیل و آغاز فعالیت ساواک تغییراتی در حیطه فعالیت هر یک از این سازمانها پدید آمد و با عملیاتی شدن ادارات کل ساواک که هر یک به فراخور وظیفه تعیین شده در زمینههای متعدد اطلاعاتی ـ امنیتی و ضدجاسوسی فعال شدند، برخی از وظایف دستگاههای اطلاعاتی پیشین به این سازمان تازه تأسیس واگذار شد. حسین فردوست تحول ایجاد شده مذکور را به شرح زیر آورده است:
۱ـ عملکردهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی از شهربانی گرفته و به ساواک داده شد. در نتیجه، اداره کل سوم ساواک مسئول براندازی و اداره کل هشتم ساواک مسئول ضدجاسوسی گردید. در این دوران شهربانی فقط مسئول ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون سازمان خود بود. بعدها اداره اطلاعات شهربانی مسئول جمعآوری اخبار شد و اداره ضداطلاعات شهربانی مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون شهربانی شد.
۲ـ اطلاعات غیرنظامی (گردآوری اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف) از رکن ۲ ستاد ارتش گرفته شد و به اداره کل دوم ساواک محول گردید، ولی رکن ۲ کماکان مسئول گردآوری اطلاعات نظامی از کشورهای هدف از طریق وابستگان نظامی بود. در ساواک، اداره کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات جمعآوری شده توسط اداره کل دوم بود.
۳ـ رکن ۲ ژاندارمری نیز از ارتش تفکیک شد و مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون سازمان خود گردید. بعدها نیز مانند شهربانی، رکن ۲ ژاندارمری مسئول جمعآوری خبر از حوزه فعالیت خود شد و ضداطلاعات ژاندارمری مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون ژاندارمری گردید.
۴ـ اداره دوم (یا رکن ۲) ارتش مسئول فعالیتهای ضدبراندازی و ضدجاسوسی در درون ارتش و مسئول فعالیتهای اطلاعاتی در کشورهای هدف شد و به ۲ اداره اطلاعات و ضداطلاعات تفکیک گردید. بعداً تصمیم گرفته شد که در فعالیتهای جاسوسی چنانچه حتی اگر یک فرد ارتشی نیز در شبکه مکشوفه باشد پرونده به ضداطلاعات ارتش محول گردد.
۵ـ با تشکیل «شورای هماهنگی» تلاش شد که به مجموعه ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی نظام و سیستم داده شود و هماهنگی و برنامهریزی در کار آنها راه یابد.
۶ـ «دفتر ویژه اطلاعات» باید هم به عنوان مسئول و مدیر شوراهای هماهنگی و هم به عنوان مرکز و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور عمل مینمود. طبق این وظیفه، ادارات کل سوم (ضدبراندازی)، هشتم (ضدجاسوسی غیرنظامی) و هفتم (بررسی اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف)، اطلاعات ارتش، اطلاعات شهربانی و رکن ۲ ژاندارمری کلیه اطلاعات غیرعملیاتی خود را به «دفتر ویژه اطلاعات» تحویل میدادند. در عین حال، دفتر در صورت لزوم میان ارگانهای فوق نیز تبادل اطلاعات مینمود. وزارت اطلاعات سابق نیز اخبار رادیویی جهان و مقالات مطبوعات جهان درباره ایران را به «دفتر ویژه اطلاعات» ارسال میکرد.
انتهای پیام