در نشست مستندی درباره اسماعیل خلج مطرح شد:

فقری آشکار در زمینه فرهنگ شفاهی تئاتر

 فیلم مستند «گلدونه، مش‌رحیم، صغرا و دیگران» ساخته‌ی همایون امامی برای اولین بار در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه‌ی نقد و بررسی این فیلم با حضور رامتین شهبازی به عنوان منتقد مهمان برگزار شد.

به گزارش ایسنا، طبق گزارش رسیده؛ پیش از شروع نمایش «ناصر صفاریان» مجری برنامه و مسئول جلسه‌های نمایش فیلم، ضمن عرض خیرمقدم به عوامل این مستند، از تعدادی از آن‌ها، از جمله: همایون امامی (تهیه‌کننده و کارگردان)، علی لقمانی (تصویربردار) و آرش زاهدی‌اصل (تدوین‌گر) دعوت کرد تا در گفت‌وگویی کوتاه با تماشاگران و مخاطبان شرکت کنند.

اسماعیل خلج که مستند مورد بحث درباره‌ی برش‌هایی از فعالیت حرفه‌ای او در تئاتر ساخته شده نیز از جمله مهمانان این بخش از جلسه‌ی نمایش فیلم بود که توضیح کوتاهی درباره‌ی همکاری خود با این فیلم ارائه داد.

بخش بعدی برنامه به نقد و بررسی این اثر اختصاص داشت که با حضور همایون امامی، سازنده‌ی فیلم و رامتین شهبازی، منتقد مهمان برگزار شد.

در ابتدای این بخش، همایون امامی در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی عدم گسترش فیلم به سایر بخش‌های حضور و فعالیت اسماعیل خلج در تئاتر گفت: «این نکته دقیقاً از زمانی که طرح اولیه‌ی این فیلم را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ارائه دادم، در آن قید شده بود؛ اما به مرور و در جریان تکمیل تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که بهتر است مسیر بررسی این فیلم، تمام دوران فعالیت اسماعیل خلج را در بر بگیرد؛ نه فقط بخشی از آن را.»

وی گفت: «در تحلیل آثار متاخر خلج متوجه شدم با وقوع انقلاب، مقطع تازه‌ای در فعالیت‌های این نویسنده و کارگردان سرشناس تئاتر آغاز شده و کامل شدن فیلم در این زمینه، راهی جز تمرکز و پرداختن به این دو مقطع ندارد.»

امامی سپس با اشاره به برخی موانع اجرایی برای رسیدن به این هدف، از جمله فقدان منابع تصویری مورد نیاز برای نمایش بخش‌هایی از فعالیت‌ اسماعیل خلج در سه دهه‌ی اخیر گفت: «این نکته، خود به تنهایی، مانع پرداختن به آثار ایشان در سال‌های پس از انقلاب بود و طبعاً نمی‌توانستم تصویر روشنی از این مقطع ارائه دهم.»

وی افزود: «اغلب کارشناسانی که در فیلم حضور و در ساخت آن مشارکت داشتند بر این نکته پافشاری داشتند که در بررسی آثار اسماعیل خلج با دو دوره‌ و دو سطح ارزشی کاملاً متفاوت روبه‌رو هستیم و طبعاً فیلم مستندی که درباره‌ی او ساخته می‌شود باید بررسی این موضوع را در دستور کار خود قرار دهد، اما تفاوت سطح و ارزش‌های نمایشی و هنری این دو بخش، آن‌ها را در تعارض با همدیگر قرار می‌داد و من به همین دلیل تصمیم گرفتم فیلم را بدون اشاره به این‌گونه تعارض‌ها و بر اساس طرح اولیه‌ی خودم بسازم.»

در ادامه‌ی جلسه، رامتین شهبازی در پاسخ به پرسش مجری برنامه مبنی بر نحوه‌ی عملکرد فیلم در زمینه‌ی انتخابی خود گفت: «متاسفانه ما در کشور با فقری آشکار در زمینه‌ی فرهنگ شفاهی تئاتر روبه‌روییم و هر تلاشی در این زمینه، حتی اگر اندک هم باشد بسیار بزرگ و تاثیرگذار جلوه می‌کند. به همین دلیل اگر این فیلم را به نوعی بخشی از فرهنگ شفاهی درباره‌ی تاریخ تئاتر ایران بدانیم، از این زاویه می‌توان گفت مستند «گلدونه، مش‌رحیم، صغرا و دیگران» کار احترام‌برانگیز و قابل توجهی است؛ اما اگر این وجه را کنار بگذاریم باید پذیرفت بُعد انتقادی فیلم مورد بحث، الکن و ناقص باقی مانده و فیلم‌ساز موفق نشده به‌صورت کامل به آن بپردازد.»

وی گفت: «متاسفانه در بخش پرداخت فیلم به پیشینه‌ی فعالیت اسماعیل خلج (از اواخر دهه‌ی 1340 تا اواخر دهه‌ی 1350) نیز پژوهش ویژه‌ای انجام نشده و بیش‌تر با عناصری روبه‌رو هستیم که پیش از این بارها و در قالب‌های مختلفی (از جمله: در پایان‌نامه‌های تحصیلی) بازگو شده است.»

شهبازی سپس با اشاره به تفاوت‌های موجود در مقاله‌های علمی، پژوهشی با مقاله‌های توصیفی که به گفته‌ی او در انواع پژوهش‌های دانشگاهی کاربرد دارند گفت: «در فیلمی که همایون امامی درباره‌ی برشی از فعالیت هنری اسماعیل خلج ساخته، از شیوه‌ی پژوهش مروری استفاده شده و به عبارتی دیگر، در این مستند با مرور بر آن‌چه که در دهه‌ی منتهی به وقوع انقلاب بر هنرمندی با ویژگی‌های اسماعیل خلج رفته روبه‌رو هستیم که متناسب با زمان فیلم می‌توان آن را «پنجاه دقیقه با اسماعیل خلج» دانست.»

وی این فیلم را «یک بسته‌ی جمع و جور برای رفع کنجکاوی دانشجوهای مبتدی درباره‌ی این نویسنده و کارگردان تئاتر» دانست و افزود: «از این زاویه شاید بتوان گفت «اسماعیل خلج؛ یک مقدمه» می‌توانست عنوان مناسب‌تری برای چنین فیلمی باشد. یک مرور تصویری که قابلیت آن را داشته باشد تا تماشاگر را برای ادامه‌ی بحث و آشنایی گسترده با ویژگی‌های اسماعیل خلج در هنر نمایش آماده‌ سازد.»

شهبازی گفت: «مسائلی نظیر انتخاب قهوه‌خانه به‌عنوان صحنه‌ی نمایش که در بخشی از فیلم، از آن به تبدیل شدن یک مکان به فضایی فرهنگی یاد شده، کاربرد زبان محاوره‌ای و رسمی در آثار خلج و نکته‌های دیگری از این قبیل، بحث‌هایی است که در فیلم مورد بحث به آن‌ها پرداخته نشده و شاید به مدت زمان بیش‌تری برای پرداختن به آن‌ها نیاز بوده است. به‌هرحال باید پذیرفت پنجاه دقیقه، زمان کافی و مناسبی برای تشریح تمام زوایا در آثار اسماعیل خلج نبوده و نیست.»

در بخش دیگری از این  جلسه، همایون امامی در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران حاضر در سالن که به عدم تمرکز فیلم بر موضوع‌هایی نظیر تاثیر کارگاه نمایش و مرور بر آثار خلج در این کارگاه اشاره کرده بود گفت: «برای این که بتوانم این فیلم را بسازم و به گمان خودم کامل‌ترین تصویر را از اسماعیل خلج ارائه کنم حدود دو سال و نیم زمان صرف کردم، اما همه‌ی توان من در ساخت فیلم همین است که می‌بینید.»

وی گفت: «اگر فکر می‌کنید امکان ساخت فیلم بهتری وجود داشته، مخالفتی با نظر شما ندارم اما باید پذیرفت بحث مورد نظر، موضوع گسترده‌ای است و برای پرداخت وسیع‌تر، فاکتورهای متفاوتی از جمله، پرداختن به رویدادهای مختلف را باید مورد لحاظ قرار داد.»

این مستندساز، تعطیل شدن یک جریان پرتپش مثل «کارگاه نمایش» را از جمله بحث‌های ناتمام در این فیلم دانست و افزود: «تعطیلی این کارگاه، تاثیر مستقیمی بر فعالیت‌های اسماعیل خلج داشته و مقایسه‌ی کارهای ایشان در سال‌های پیش و پس از انقلاب به خوبی این نکته را نشان می‌دهد.»

امامی گفت: «نباید توقع داشت که در مدت زمان محدود این فیلم بتوان یک دوره از تاریخ تئاتر ایران را در ارتباط با اسماعیل خلج بررسی کرد، اما باید اذعان کرد که اگر کارگاه نمایش نبود اسماعیل خلج نیز جایگاه دیگری در تئاتر داشت.»

در ادامه‌ی جلسه، رامتین شهبازی ضمن اشاره به اهمیت «تز» در «پژوهش» گفت: «متاسفانه این تز در فیلم «گلدونه، مش‌رحیم، صغرا و دیگران» در پایان فیلم ارائه شده که زمان مناسبی برای اشاره به آن نیست. در حالی که بهتر بود نگاه انتقادی مورد نظر فیلم‌ساز در طول فیلم منتشر شود تا تاثیرگذاری بیش‌تری داشته باشد.»

وی عبور از اسطوره‌ها را عامل موفقیت پژوهش‌ها دانست و افزود: «باید پذیرفت برای دانشجوها و پژوهشگران عرصه‌ی تئاتر، استاد اسماعیل خلج یک اسطوره است، اما تا زمانی که از ایشان و سایر استادان مسلم این عرصه عبور نکنیم قادر نخواهیم بود راهی به شناخت امثال ایشان پیدا کنیم.»

بخش پایانی این جلسه به صحبت‌های اسماعیل خلج اختصاص داشت. این نویسنده و کارگردان پیش‌کسوت عرصه‌ی نمایش، ضمن اشاره به تاثیر فعالیت گروهی در آثار خود گفت: «باید اشاره کنم اگر دوستانم و تاثیر مستقیم آن‌ها بر من نبود نمی‌توانستم این متن‌ها را بنویسم. چنان که در نمایش‌نامه‌های اولیه‌ام هیچ نشانی از حضور زن‌ها وجود نداشت و این، تاثیر مستقیم غیبت خانم‌های بازیگر در گروه تئاتری ما بود.»

وی سپس با اشاره به شعر، نقاشی و عکاسی به‌عنوان دیگر دغدغه‌های خود در زمینه‌ی بیان هنری گفت: «در زندگی، آن‌چه بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد انجام پژوهش، تقویت کنجکاوی و همیشه شاگرد ماندن به‌صورت دائمی است. به همین دلیل اگر کسی خود را استاد مسلم رشته‌ی کاری خود بداند در حقیقت، زمان مرگ او فرا رسیده است.»

اسماعیل خلج در بخش پایانی صحبت‌های خود در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان درباره‌ی میزان رضایت‌مندی خود از مستند «گلدونه، مش‌رحیم، صغرا و دیگران» گفت: «این فیلم را خیلی دوست دارم و حتماً آن را به کسانی که تمایل داشته باشند اطلاعاتی درباره‌ی فعالیت‌های تئاتری من داشته باشد معرفی خواهم کرد، اما نکته این‌جاست که دایره‌ی پژوهش چنین فیلمی نمی‌تواند بیش‌تر از این باشد و خلاصه کردن وقایع یک دهه در مدت زمانی محدود، کار بسیار دشواری است که البته آقای امامی به خوبی از پس انجام آن برآمده است.»

انتهای پیام 

  • دوشنبه/ ۱۲ تیر ۱۳۹۶ / ۱۷:۱۷
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 96041206054
  • خبرنگار :

برچسب‌ها