به گزارش ایسنا، او در یادداشتی برای روزنامه «شرق» نوشت: «بیش از یک ماه از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و شوراهای شهر و روستا میگذرد. با وجود این هنوز بخش قدرتمند جریان سیاسی ناکام، نخواسته یا نتوانسته دلایل رأی بالای مردم به حسن روحانی را درک کند و هجمه مداوم بر رئیسجمهور منتخب و جریان اصلاحات و اعتدال ادامه دارد. برای فهم این مقاومت، شایسته است به دو نکته توجه شود.
خوشبختانه نه در بین اصلاحطلبان و نه در بین اصولگرایان عاقل و میانهرو، صورت مسئله «ابرچالش»های کشور مبهم نیست و روشن است. به عبارت دیگر مشکل تشخیص مسئله وجود ندارد و مشکل اصلی، موانع پیدا و پنهان در حوزه اجرا برای رفع این معضلات است. به عنوان نمونه در موضوع بیکاری همه آن را به عنوان یکی از چالشهای نخست کشور پذیرفتهاند. سالانه یک میلیون و ٢٠٠ هزار نفر وارد بازار کار میشوند. دولت روحانی توانسته با حفظ روند باثبات اقتصاد و رشد اقتصادی، به طور میانگین سالانه ٧٠٠هزار شغل ایجاد کند اما بیکاری تلنبار شده، روی گرده دولت سنگینی میکند. ما باید به ایجاد بالای یک میلیون شغل در سال برسیم. کسی منکر این نیست و همه این نکته را پذیرفتهاند.
ابرچالش بعدی، معضل محیط زیست و بحران آب است که چند عامل شناخته شده دارد. بخشی از آن به عدم مدیریت کارآمد منابع و کمتوجهیهای داخلی بازمیگردد و بخشی هم برونمرزی است. مثلا ترکیه روی رودخانههای مشترک با عراق و ایران، سد احداث کرده و تالابهای عراق و خوزستان خشک شده و معضل ریزگردها بروز کرده است یا معضل نقدینگی و بحران بانکی. برای حل این چالشها راه معجزه وجود ندارد. کل ارکان حاکمیت نه فقط دولت و همه نیروهای فعال جامعه مدنی و مردم باید دست به دست هم بدهند و در ٢٠ سال آینده به تدریج این معضلات را مهار کنند. با همکاری همهجانبه و توجه به بخش خصوصی باید برای ایجاد اشتغال کار کنیم. بنابراین مشکل کجاست؟ مشکل ما اجراست.
نکته دوم مد نظر نگارنده، بررسی مشکلات اجراست که از آن غفلت میشود. انتخابات در کشور برگزار شده است اما یک گروه خاص نتایج آن را برنمیتابد؛ گروهی که در انتخابات همه کار کرد و حرفهایی زد که اپوزیسیون نظام هم نمیزند، حالا که نتیجه نگرفته مرتب کافه را به هم میریزد. برخی سؤال میکنند چرا این جریان، مطالبات را دامن میزند؟ باید گفت کار از دامن زدن به مطالبات گذشته است. در جریان انتخابات ما شاهد یک پوپولیسم افسارگسیخته از سوی این مانعتراشان بودیم. گفتند: ٢٥٠هزار تومان یارانه میدهیم، کارانه میدهیم، به ١٦میلیون حاشیهنشین سند ملکی میدهیم، دارایی اقتصادی را دو برابر میکنیم و مردمانگیزانهترین حرفهایی که احمدینژاد هم نزد را زدند. سخن اینها چی بود؟ مدعی بودند مشکل کشور اقتصادی است و ما میتوانیم با توزیع پول آن را حل کنیم. تصورشان هم این بود که سرضرب پیروز میشوند ولی فراموش کرده بودند کشور ایران، کشور بررهایها نیست. روستاییان هم میفهمند با این شیوهها نمیشود کشور را اداره کرد. ما دیدیم حتی مناطق کارگری و روستایی هم به حرکت درآمدند و به این پوپولیستها رأی ندادند اما آنها پس از انتخابات به جای پذیرش رأی مردم، دوباره با تغییر کانال، به مخالفتها و ممانعتها ادامه دادند.
همان نیرویی که برای حل مشکلات مروج پوپولیسم شده بود، حالا روی دنده دیگری افتاده و فریاد میزند بیایید در مملکت بیدینی رایج شده است. رأی مردم را تبدیل به رأی حرام و حلال کردند. اصل مسئله را در نظر بگیرید. مسئله این است که نیرویی در کشور ایجاد شده که به لحاظ اجتماعی، منطق و برهان ضعیف است اما به لحاظ قدرت سیاسی، امکانات و حاشیه امنیتی که در اختیار دارد، قوی است. این نیرو میتواند اداره کشور را با مشکل روبهرو کند. حال این مشکل را چگونه باید حل کرد؟ اصلاحطلبان، عقلای اصولگرا، چهرههای میانهرو و رئیسجمهور باید با نهادهای اصلی کشور صحبت کنند. کجای جهان اینگونه عمل میشود که امکانات عمومی را در اختیار نیرویی قرار دهند و به شکل متناوب تحت نامهای مختلف، در روند منطقی اداره کشور و توسعه کارشکنی کنند و امکانات دولت پنهان را در اختیار داشته باشند. تا وقتی جلوی این نیرو گرفته نشود، مشکلات باقی است. مردم ایران با رأی خود به آنان میگویند از این روشها دست بردارید. آنان زمان توسعه را از ایران میگیرند؛ به عنوان نمونه کل دوره احمدینژاد تلاش کردند مسئله هستهای را به مسیر دیگری هدایت کنند اما در آخر فهمیدند راهی جز تعامل سازنده و با عزت وجود ندارد. درباره معضلاتی که در بالا به آن اشاره کردم هم راهی جز این نیست. همه این بحثها میشود برجام. برجام یعنی اقدام مشترک برای مسائل مشترک از سوی همه نیروهای جامعه. همه نیروها باید بنشینیم و به تفاهم برسیم ولی حوزه منافع بسیار قوی است و برای برخی جریانها دشوار است که آن را ترک کنند ولی راه حل همچنان اجماع بر سر معضلات کشور و اقدام مشترک از سوی همه نیروهاست. ٢٠ سال باید بر اساس توسعه کار کنیم تا چالشها مهار شوند. مانعتراشی دولت پنهان، سمی مهلک برای پیشرفت کشور است.»
انتهای پیام