سهیل سمی:

چرا مترجم برود زبان یاد بگیرد؟!

سهیل سمی می‌گوید، مترجمی که کتابِ پُر از اشتباهش می‌فروشد و تجدید چاپ می‌شود، چرا برود زبان یاد بگیرد؟!

این مترجم در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت کتاب‌های ترجمه اظهار کرد: بازار کتاب پر است از کتاب‌های ترجمه‌ای که در هر صفحه ۱۵-۲۰ اشتباه دارند، با این‌ حال نه ناشران عین خیال‌شان است و نه به مترجمان برمی‌خورد چراکه کارشان به فروش می‌رود. وقتی همان کتاب به چاپ دوم، سوم می‌رسد، چرا مترجم باید کارش را تعطیل کند و برود زبان یاد بگیرد؟! وقتی با همین شکل کتابش می‌فروشد، مریض نیست که زبان یاد بگیرد! من هم بودم همین کار را می‌کردم. به نظرم رفتار مترجمان، مخاطبان و ناشران باید آسیب‌شناسی شود. هیچ چیز نویدبخشی وجود ندارد و مترجمان قدیمی و حرفه‌ای انگیزه‌های خود را از دست می‌دهند و نسبت به ترجمه سرد می‌شوند.

او همچنین درباره ترجمه‌هایی که به صورت رونوشت از ترجمه‌های قبلی ارائه می‌شود، گفت: کپی کردن از ترجمه دیگران و ترجمه‌های موازی به طور کلی بی‌اخلاقی است. نباید این‌گونه باشد که به محض این‌که کتابی پرفروش شد سراغ آن برویم. بزرگ‌ترهای ترجمه ما مانند نجفی، سیدحسینی، میرعلایی و ... که بانی ترجمه مدرن در ایران بودند، این کار را نمی‌کردند و برای خود اصول و اهدافی داشتند که بر اساس آن کار می‌کردند. زمانی که این اهداف برای مترجمان وجود نداشته باشد اخلاق هم رعایت نمی‌شود و همه چیز می‌شود پول.

او افزود: این‌که نویسنده‌ای بازار خوبی داشته باشد و ناشران و مترجمان به سراغ کتاب‌های او و کتاب پرفروشش بروند، به جز کاسبی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

سمی با بیان این‌که من درک می‌کنم که صنعت نشر به پول نیاز دارد، اظهار کرد: مسئله این است که نشر باید شأنی برای خود داشته باشد، در غیر این صورت می‌شود بنگاه تولید کتاب. نشر باید سیاست‌ها و اخلاقیاتی داشته باشد، اما متأسفانه ناشرانی که به این شکل کار کنند بسیار محدود هستند.

او درباره راهکارهای جلوگیری از این وضعیت گفت: آن‌چه مهم‌تر است و فعلا عملی به نظر نمی‌رسد داشتن اتحادیه و صنف معتبر است که وجاهت قانونی نیز داشته باشد، اولا به هر کسی اجازه ندهند که قلم در دست بگیرد و یا پشت کیبورد بنشیند و کتابی را ترجمه کند. زمانی که مترجمی سراغ کتابی از یک متفکر اروپایی می‌رود، باید کتاب در قد و قواره‌اش باشد. اما بسیاری از متن‌ها در قد و قواره مترجم نیست و نتیجه می‌شود متنی با ترجمه افتضاح و غیرقابل استفاده که این مشکل بزرگی است.

این مترجم تأکید کرد: باید صنفی تشکل شود که از مشکلات ترجمه جلوگیری کند و ناشری را که از هنجار اخلاقی کنار می‌رود مواخذه کند و از او توضیح بخواهد، اما حالا هر ناشری هر کاری دلش بخواهد انجام می‌دهد. کمتر ناشری می‌بینید که اخلاقی رفتار کند. به طور مثال من با حسین‌زادگان مدیر نشر ققنوس حرف می‌زدم، می‌گفت ما کاری به قیل و قال‌ها و کتاب‌های پرفروش نداریم و کار خودمان را انجام می‌دهیم؛ اما عمدتا ناشران بدین شکل نیستند و تعداد کتاب‌های ترجمه‌ای همزمان در سال‌های اخیر گواهی این مدعاست.

سمی با بیان این‌که کتاب‌های مترجمان آشنا را می‌خرد گفت: البته پیش می‌آید که گاهی به خاطر عنوان کتاب، موضوع آن و یا نام نویسنده ترغیب شوم که کتاب را بخرم. ممکن است یک مترجم در کل رمان ۲۵ اشتباه داشته باشد اما این‌که مترجم در هر صفحه در دو سه درک مطلب مشکل داشته باشد افتضاح است و نشان‌دهنده این است که مترجم اصلا زبان مبدا را نمی‌داند. حال بگذریم که بلد نیست زبان فارسی را درست بنویسد.

او با بیان این‌که تاحدی با ترجمه‌های موازی موافق است، اظهار کرد: با ترجمه همزمان و موازی هر کتابی که منتشر می‌شود موافق نیستم؛ کتاب باید ظرفیت این را داشته باشد که چند ترجمه از آن منتشر شود، مثلا کتاب «خرد محض» کانت از کتاب‌های حساس و مهم است، و گاهی اوقات چند ترجمه از آن می‌تواند راه‌گشا باشد. اما یک رمان دست چهارمی که در ظرف یک‌ سال شش ترجمه همزمان از آن بیرون می‌آید چه وجهه خوبی دارد؟ این کار جز اشباع کردن بازار کتاب از ترجمه‌های بی‌ارزش چه نامی دارد؟ من اگر بدانم که یکی از همکارانم حتی ۵۰ صفحه از کتاب را ترجمه کرده است سراغ ترجمه کتاب نمی‌روم. ترجمه موازی به این دلیل اتفاق می‌افتد که ما مانند جزایر تک‌افتاده‌ایم و از کار یکدیگر بی‌خبریم.                                                           

سهیل سمی یادآور شد: خود من کتاب «عشق اول» ساموئل بکت که منوچهر بدیعی آن را ترجمه کرده است، ترجمه می‌کنم و ادعایی  ندارم که ترجمه من بهتر است. من به خاطر علاقه به بکت این کار را انجام می‌دهم. این موارد در شناسنامه کاری یک نفر معدود است اما اگر مترجمی ۲۰ کتاب در کارنامه خود دارد و ۱۷-۱۸ مورد قبلا ترجمه شده‌اند از قبل می‌توان گفت کاسبی و پول تنها انگیزه اوست.

این مترجم خاطرنشان کرد: ترجمه موازی ضرورتا خوب نیست و اگر هم باشد به کتاب بستگی  دارد. مثلا کتاب «سرچشمه کار هنری» از مارتین هایدگر این ظرفیت را دارد که ترجمه‌های متعددی از آن منتشر شود، اما یک رمان ساده و عامه‌پسند چرا باید شش ترجمه در بازار داشته باشد؟ این چیز خوبی نیست، زمانی ترجمه موازی خوب است که توجیه و دلایل خوبی داشته باشد اما این‌طور نیست که ترجمه موازی فی‌نفسه خوب باشد.

او در پایان گفت: خیلی دلم می‌خواهد تا زمانی که خودم فعالیت می‌کنم و هستم شاهد شکل‌گیری صنفی درست، عادل و قانونی در حرفه خودمان باشم. اگر صنفی تشکیل نشود وضع و شرایط کنونی که بلبشو است تشدید می‌شود.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ / ۰۱:۲۵
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 96032816200
  • خبرنگار : 71573