این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره مطالبات اهل قلم از متولیان حوزه فرهنگ و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: زمانی که آقای جنتی به وزارت ارشاد آمد ما به خاطر اینکه او واقعبینتر از دیگران بود، خوشحال شدیم. خوشحال بودیم به خاطر اینکه میتوانستیم حرف همدیگر را بهتر بفهمیم. در این دوره کارهای خوبی انجام شد. مثلا مجوز کتابهایی که سالها در محاق افتاده بود صادر شد. کتابهایی منتشر شدند و در این زمینه بعد از سالها گشایشی حاصل شد.
او در ادامه افزود: مطالبات ما از مسئولان فرهنگی برداشتن مسئله سانسور و ممیزی است که البته برداشتن همه آن بعید است. اما انتظار داریم این روند با تساهل بیشتری همراه شود و سختگیریها در این حوزه کمتر باشد. در این شرایط هم بیشتر از این نمیتوان انتظار داشت.
آذرآیین درباره برنامههای متولیان فرهنگی برای تسهیل امور مربوط به اهل کتاب و نشر گفت: هر ارگانی یک دستور کار دارد و شرایطی برای انجام کارها تا مجموعه فعالیتهایش را پوشش بدهد. ما نمیتوانیم چیزی را به ارگانهای دولتی تکلیف کنیم. این ارگانها امکاناتی دارند که در اختیار آنهاست. آنها میتوانند این امکانات را در اختیار ما قرار بدهند که شاید حق ما باشد و خودمان از آنها مطلع نباشیم. با این حال خواستهای که من از مسئولان فرهنگی دارم این است که سیاستهای دوگانه درباره آثار داخلی و خارجی و تبعیض در این زمینه را بردارند، چون بسیاری از واژهها در داستانهای ترجمهای امکان انتشار دارند، اما من به عنوان یک داستاننویس نمیتوانم همانها را در داستانم بیاورم.
او ادامه داد: خواسته دیگر این است که فاصله مجوز دادنها کمتر شود؛ هر چند این فاصله بهتر از قبل شده اما باید کمتر شود. ما نباید پشت صف انتظار بمانیم؛ نباید انتظار بکشیم.
این نویسنده درباره سیاستهای معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه کتاب و نشر و اختصاص دادن یارانه برای خرید کتاب نیز گفت: هر چیزی که کمک کند مردم گرایش بیشتری به کتاب پیدا کنند و انگیزه آنها را برای خواندن بیشتر کند با هر نیتی قابل قبول و قابل احترام است.
آذرآیین با اشاره به پایین آمدن شمارگان کتابها و در پاسخ به این سوال که سیاستهای دولتی در همه این سالها چه نقشی در این حوزه داشته است، اظهار کرد: برای پیدا کردن آسیبها و اینکه سیاستگذاریهای دولتی چقدر بر پایین آمدن تیراژ کتاب تاثیر داشته است مطالعات اجتماعی و خیلی عمیق لازم است. این مسئله که چرا مردم کتاب نمیخوانند و چرا کتاب در سبد خانوادهها نیست لایههای عمیق و زیرینی دارد که به مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه ما و درگیریهایی که مردم با مسائل مختلف دارند، برمیگردد.
او افزود: یکی از دلایلی که مردم کتاب را کنار گذاشتهاند این است که خودشان را در کتابهای ما نمیبینند. داستاننویسان ما یا فرسنگها از مردم جلو افتادهاند یا عقب هستند، وگرنه چرا داستانهای ترجمه معمولا با استقبال مواجه میشود؟ بنابراین غیر از اینکه باید به آسیبشناسی علل کتابنخوانی مردم به خاطر درگیریهای مختلف پرداخت، باید به این هم اشاره کرد که داستانها گویای حال مردم ما نیستند و مخاطب ما در آنها مردم نیست. در حال حاضر شعر که تعطیل شده است ولی داستان که واقعیتهای اجتماعی در آن ملموستر است چرا اینگونه بیحال افتاده است؟ در اینجا جدای از مسائل اجتماعی و اینکه دولت در آن مقصر است یا نه، خود داستانها و نویسندگان آنها هم مقصرند. آنها باید داستانی بنویسند که مردم در آنها حضور داشته باشند. داستانها معمولا یا به بازیهای زبانی تبدیل شدهاند یا ترجمههای دست چندم هستند. در اینجا باید خود تک تک داستاننویسان همت کنند. البته با حمایتهای دولتی هم میتوان انجمنهایی تشکیل داد و به آسیبشناسی پرداخت اما اصل خود داستانها و داستاننویسان هستند.
این نویسنده در ادامه متذکر شد: جایزهبازیها هم نه تنها کمکی به افزایش تیراژ کتابها نمیکنند بلکه این جوایز برای داستاننویس خط مشخص میکنند. داستانی که جایزه میبرد باید با خط و خطوط داورهای آن جایزه بخواند؛ بنابراین معتقدم که خود داستاننویسان باید تحولی در داستانهایشان بهوجود بیاورند تا مخاطب پیدا کنند.
قباد آذرآیین در حال حاضر دو مجموعه داستان در حال ویرایش نهایی دارد. او همچنین رمان «فوران» را با موضوع فوران اولین چاه نفت در مسجدسلیمان و تبعات آن نوشته است. این نویسنده این سه کتاب را تا پایان امسال منتشر خواهد کرد.
انتهای پیام