به گزارش ایسنا، نشریه فارین پالیسی در گزارش خود به قلم استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد و کارشناس روابط بینالملل به بررسی سیاستها و عملکرد دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در خاورمیانه پرداخت و نوشت: آیا دولت ترامپ با ویژگیهایی از جمله ثبت هیاهو، سخنرانی، طوفانهای توئیتری و جو عمومی اپرای کمدیوار، به استراتژی موفق خاورمیانهای رییسان جمهور از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در دوران پس از جنگ سرد بر میگردد؟ برخی تحلیلگران بر این باورند که واشنگتن در حال بازگشت به سیاست خارجی موفق پس از جنگ سرد است.
آمریکا در دوران جنگ سرد به عنوان بخشی از یک استراتژی گسترده برای مهار از برخی کشورها در منطقه خاورمیانه حمایت کرد، چرا که واشنگتن به دنبال این بود از نفوذ و قدرتگیری شوروی در منطقه و به دست آوردن کنترل بر منابع انرژی که غرب به آن وابستگی داشت جلوگیری کند. مقابله با نفوذ شوروی به اتحاد آمریکا علیه مشتریان شوروی شامل مصر، عراق، سوریه و حمایت از اسرائیل، شاه ایران، کشورهای پادشاهی عرب محافظه کار و در نهایت مصر پس از کنار گذاشتن مسکو منجر شد.
زمانیکه شاه ایران در سال ۱۹۷۹ سقوط کرد، آمریکا دست به ایجاد یک «نیروی واکنش سریع» زد تا در برابر حضور شوروی در خلیج فارس ایستادگی کند اما واشنگتن همچنان مانند یک متعادلکننده عمل کرد و نیروی واکنش سریع را خارج از منطقه قرار داد و تنها در صورت نیاز آن را به منطقه میآورد.
آمریکا بازی موازنه قدرت را در این منطقه پیش گرفت و در جریان جنگ عراق و ایران به سمت عراق مایل شد و پس از آن نیروی واکنش سریع را برای بیرون راندن عراق از کویت در سال ۱۹۹۱ به کار گرفت، اما امروز هیچ هژمونی بالقوهای در خاورمیانه نیست و به علاوه هیچ رقیب همتایی مانند شوروی برای آمریکا وجود ندارد که بر منطقه تسلط یابد. بنا بر این، آمریکا نیازی ندارد که به تعهدات کنونیاش به کشورهای خارومیانه اضافه کند. هیچ یک از شرکای واشنگتن در منطقه به لحاظ راهبردی یا اخلاقی، انگیزه حمایت بیقید و شرط را ایجاد نمیکنند.
یک ابر قدرت باهوش در چنین فضایی به جای تلاش برای ایجاد نوعی محور سنی برای ایجاد استراتژی پوشش برخواهد آمد و باید به منطقه اصولی رویکرد پیشین خود بازگردد. هسته مرکزی منافع آمریکا در خاورمیانه این است که یک موازنه قدرت حفظ شود و از تسلط یک کشور یا قدرت بزرگ خارجی بر منطقه جلوگیری شود. خاورمیانه اکنون بیش از هر زمان دیگری چند پاره است و این بدان معنی است که هدف آمریکا به راحتی قابل حصول است. بر همین اساس، آمریکا باید به سراغ کشورهایی چون ایران برود، نه اینکه با عجله و عمیقتر از گذشته در کنار تلآویو، قاهره، ریاض و آنکارا بماند.
امیل ناخله مدیر برنامه تحلیل استراتژیک اسلام سیاسی در سازمان سیا به تازگی گفته است که در اختلاف همیشگی شیعه و سنی یا میان ایران و عربستان سعودی طرف یکی را گرفتن در بلند مدت مانعی است بر سر راه حصول منافع امنیت ملی آمریکا و همچنین منافع آن در جهان اسلام داشتن رویکردی متوازن در منطقه در قبال تمام کشور بیشتر به نفع آمریکا خواهد بود. اگر سعودیها، اسرائیلیها، مصریها و ترکها میدانستند که آمریکا به طور مرتب با ایران حرف میزند و روابط نزدیکتر با تهران یک گزینه واقعی است، آنها مجبور میشدند تا خیلی جدی به این فکر کنند که چطور باید برای باقی ماندن در فضای لطف و محبت آمریکا تلاش کنند و چه کاری انجام دهند.
فارین پالیسی در ادامه نوشت: ترامپ و کنگره باید به چاپلوسیها و پروپاگاندا از سوی اسرائیلیها و سعودیها که بدون توقف برای اهریمن نشان دادن ایران تلاش میکنند، بیتوجه باشند زیرا آنها میخواهند ترامپ را متقاعد کنند که هرچه میخواهند به متحدان قدیمیمان بدهد.
این نشریه آمریکایی در بخش پایانی گزارش خود به واکنش ترامپ به حادثه تروریسی روز چهارشنبه در ایران پرداخته و آن را با ابراز همدردی رئیسجمهور وقت ایران با حادثه ۱۱ سپتامبر در مقایسه کرد و نوشت: رئیسجمهوری ایران همدردی و تاسف عمیق خود را به مردم ایران ابراز و ایران حملات را فاجعه و زشتترین شکل تروریست ممکن توصیف کرده بود. در اظهارات او هیچ موعظه، سرزنش یا ابراز خرسندی وجود نداشت، هر چند که واضح بود حملات ۱۱ سپتامبر پاسخی به اقدمات گذشته آمریکا بوده است. سخت است بتوان قصور کرد که هیچ یک از رییسان جمهور امروزی آمریکا بتوانند بیرحمانهتر از آنچه ترامپ انجام داد، پاسخ بدهند.
انتهای پیام