علیمراد خرمی در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: علیرغم پیشینه فرهنگی غنی ایرانیان، متأسفانه بخشی از دانشگاهیان ما نسبت به ادبیات فولکلور و عامیانه بیتوجهاند. همین موضوع باعث شده دانشگاهها در دام کلیشهها بیفتند و اغلب خلاقیتی در آنها دیده نشود. بنابراین علیرغم برخورداری از پیشینه فرهنگی غنی هنوز رشتهای به عنوان رشته ادبیات عامیانه و شفاهی یا فرهنگ فولکلور در دانشگاههای ما شکل نگرفته است.
او افزود: این در حالی است که برخی از کشورهای منطقه همچون کشور تاجیکستان دارای رشته مذکور در مقطع دکترا هستند. چهرههای سرشناسی همچون دکتر قنواتی از این دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند و افرادی همچون روشن رحمانوف در این دانشگاه به تدریس میپردازند. اگرچه گفته میشود قرار است در برخی از دانشگاههای ما هم این رشته در مقطع دکترا طراحی شود ولی به نظر من با توجه به پیشینه فرهنگی ما، این حرکت به شدت دیرهنگام است.
کارشناس فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اشاره به اینکه بحث تدوین ادبیات شفاهی در ایران موضوع متاخری است است، گفت: صادق هدایت در کنار دهخدا و انجوی شیرازی در زمره اولین کسانی بود که به موضوع تدوین ادبیات شفاهی پرداخت. او در سال ۱۳۱۰ «اوسانهها» حاوی شعرها و ترانههای فولکلوریک و عامیانه و در سال ۱۳۱۲ «نیرنگستان» را که یک فرهنگنامه فولکلور است، منتشر کرد. اگرچه هدف او از تدوین آداب و رسوم و فرهنگ شفاهی ما تماما ارج نهادن به این مهم نبوده است و معتقد بود که برخی از آداب و رسوم ما در خرافه ریشه دارند اما با توجه به اینکه در دوره قاجار بحث خرافهگرایی در میان عامه مردم و حتی طبقه حاکم گسترده شده بود نمیتوان به این دیدگاه او چندان خردهای وارد کرد.
خرمی افزود: هدایت معتقد بود این خرافهها در فرهنگ و آداب و رسوم ما وجود دارد و باید آنها را حذف کرد. بخشی نیز در آداب و سنن گذشته ما ریشه دارند، همچون مراسم چهارشنبهسوری. به هر حال هدایت جزو اولین کسانی بود که در این زمینه همت گمارد. او همینطور در کتاب «توپ مرواری» اشاراتی به فرهنگ عامیانه داشته است؛ فرهنگی که در باورها و اندیشههای کهن ما ریشه داشته اما جای تعجب است که چرا دانشگاههای ما هنوز به کلیشهها پایبندند و نمیخواهند در زمینه ادبیات فولکلوریک ورودی جدی داشته باشند.
انتهای پیام