جوان‌ها را رها کنید، بزرگترها را بگیرید!

رفتارهای ناپسند و دور از اخلاق دو کاپیتان سرخ‌آبی در ثانیه‌های پایانی شهرآورد 84، تنها نکته تلخ این بازی جذاب و تماشایی بود.

به گزارش ایسنا، هشتاد و چهارمین شهرآورد سنتی فوتبال ایران هم انجام شد و برخلاف آن چه تصور می‌شد، بازی بسیار زیبا و تماشاگرپسند از کار درآمد. قبل از بازی نوشته بودیم که "خوب بباز اما بد مساوی نکن" و دو تیم چه خوب این کار را عملی کردند. هر دو تیم برای بردن به زمین آمدند و بدون ترس از باخت، شجاعانه بازی کردند.

داربی هشتاد و چهارم در حالی برگزار ‌شد که قبل از آن خیلی از هواداران استقلال نگران عملکرد تیم‌شان در این بازی بودند. چرا؟ چون بازیکنان جوان زیادی در تیم آبی توپ می‌زنند و خیلی‌های‌شان تا به حال در داربی بازی نکرده بودند اما درست مانند پرسپولیس دو فصل قبل، جوان‌های استقلال کار بزرگی کردند و تیمی را شکست دادند که رکوردهای مختلفی را در لیگ شانزدهم شکسته بود.

جوان‌ها در داربی – نورافکن، حقدوست، قربانی و ... در داربی ۸۴ و علی‌پور، احمدزاده و ... در داربی‌های قبلی – جواب اعتماد مربیان خود را خیلی خوب پس دادند اما نکته تلخ ماجرا، عملکرد بزرگترهای دو تیم است.

قبل از داربی، مربیان دو تیم – علی منصوریان بیشتر از برانکو – بر این مساله تاکید می‌کردند که بزرگترها و باتجربه‌های تیم‌شان باید جوان‌ها را در بازی مدیریت کنند و اجازه ندهند که جو بازی که خیلی وقت‌ها مسموم می‌شود، روی کار آنها اثر منفی بگذارد، غافل از این که این بار، نمک‌شان گندیده بود.

مولانا در کتاب مثنوی معنوی‌اش داستانی دارد با این مضمون که روزی یکی از کنیزان پادشاه، بیمار می‌شود و هر دارویی که طبیبان برایش تجویز می‌کنند، اثر عکس می‌دهد؛ "از قضا سرکنگبین صفرا فزود - روغن بادام، خشکی می‌نمود." (سرکنگبین همان سکنجبین است) این حالا حکایت فوتبال ما است. از جوانی کردن جوان‌ها می‌ترسیم اما از رفتار کودکانه بزرگترها غافلیم.

از روزی که پدیده فوتبال راهش را به سرزمین ایران باز و بچه‌های این دیار را پا به توپ کرد، چقدر از اخلاق گفته‌اند و چند نفر با عنوان معلم اخلاق شناخته می‌شوند؟ در هر دوره‌ای از فوتبال ایران که بگردید، چند معلم اخلاق پیدا می‌کنید و در هر دوره بازیکنان بزرگی می‌یابید که اسطوره اخلاق و منش جوانمردی بودند.

شهرآوردهای زیادی انجام شده و بعضی‌هاشان هم به جنجال کشیده شده است اما مورد هشتاد و چهارم، در نوع خود بی‌سابقه است؛ در روزی که جوان‌ها بزرگی کردند، قدیمی‌ها و باتجربه‌ها از کوره در رفتند و شد آنچه نباید می‌شد. بدتر از همه آن که دو طرف دعوا، دو کاپیتان بودند؛ یکی همین حالا ستون ثابت خط دفاع تیم ملی است و دیگری مدت‌ها سنگربان شماره یک تیم ملی بود و چند صباحی است به هر دلیلی از دروازه تیم ملی دور شده است.

وقتی دو کاپیتان یا بنا بر لفظ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، "سریار"، این‌طور بچه‌گانه رفتار کنند و جنجال بسازند، دیگر از جوان‌ها چه انتظاری می‌رود؟ امثال جلال حسینی و مهدی رحمتی، "سکنجبین" فوتبال ایران هستند اما صفرا زیاد می‌کنند و روی خشک بداخلاقی‌شان با هیچ روغن بادامی نرم نمی‌شود.

روزها می‌گذرد و همچنان، اخلاق گوهر گرانبهای گمشده فوتبال ایران است. تا امروز تصور می‌شد که این گوهر در بزرگان فوتبال هست و جوان‌ها از آن بی‌بهره‌اند اما معلوم شد که آب از سرچشمه گل‌آلود است یا دست‌کم، صاف و زلال نیست.

قبول داریم که داربی تهران اوج حساسیت فوتبال باشگاهی ایران است و هیجان بردن این بازی به اندازه فتح یک جام است اما دقیقا حفظ خونسردی و متانت در چنین بازی‌هایی از بازیکنان بزرگ انتظار می‌رود. اگر بازیکنی به عنوان بزرگ یک تیم معروف می‌شود و بازوبند کاپیتانی را بر بازو می‌بندد، یعنی در آزمون‌های بزرگ مثل یک بازی حساس، کنترل خود را از دست نمی‌دهد و می‌تواند سایرین را هم کنترل کند.

اگر دو "سید" سرخ‌آبی، با این روش به کار ادامه دهند و در مواقع حساس و بازی‌های دشوار و پیچیده چنین رفتاری از ایشان سر بزند، پس کلاه استقلال و پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا پس معرکه است چون آنجا همه بازی‌ها به اندازه داربی و حتی بیش از آن حساس‌اند و شرایط در بازی با تیم‌های بین‌المللی – مخصوصا تیم‌های عربی با روش اعصاب‌خردکن بازی‌شان – بسیار پیچیده است.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ / ۰۸:۳۳
  • دسته‌بندی: فوتبال، فوتسال
  • کد خبر: 95112517191
  • خبرنگار : 71420