نگهداری همه فرهنگ و هنر کشور در یک ساختمان!

«موزه‌ی ملی ایران به عنوان «موزه‌ی مادر» مدتی است وظیفه‌ سابق یکی از بخش‌های پژوهشکده باستان‌شناسی را بر عهده دارد، «پخشگاه آثار تاریخی» و در اختیار گرفتن آثار بی‌هویت و بدون شناسنامه‌ استردادی».

به گزارش ایسنا، از ابتدای کار دولت یازدهم، سه محموله از آثار تاریخی کشور که سال‌های دور به طور غیرقانونی از کشور خارج شده بودند، به ایران برگردانده و هر سه محموله در موزه‌ی ملی ایران جای گرفتند.

قطعا این دسته از اتفاق‌ها در هر زمانی که رخ دهد برای ایران و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یک افتخار محسوب می‌شود، اما تا امروز با بازگرداندن هر کدام از محموله‌ها، سرنوشت هر کدام از این آثار به یک جا ختم می‌شود و آن «موزه‌ی ملی ایران» یا همان موزه‌ی مادر است.

در این شرایط و با توجه به اهمیتی که مسئولان میراث فرهنگی تلاش کرده‌اند دست‌کم در طول چند سال گذشته برای موزه‌ی ملی ایران قائل شوند، به نظر می‌رسد در حال حاضر موزه‌ی ملی ایران یک نقش دیگر را نیز ایفا می‌کند، نقشی که هر چند در سال‌های گذشته تلاش شد آن را نفی کنند، اما در این شرایط به نظر می‌رسد عملکردها همچنان همین نگاه را نسبت به موزه‌ی ملی ایران دارد. یعنی مکانی برای «انبارگردانی» و در برخی مواقع جان بخشیدن به موزه‌ی ملی ایران به عنوان پخش‌گاه آثار تاریخی که سال‌ها قبل بخشی از پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی این وظیفه را به عهده داشت!

در واقع می‌توان این پرسش را مطرح کرد؛ «چرا آثار پس از وارد شدن باید به موزه‌ی ملی ایران منتقل شوند؟»

هر چند می‌توان به سادگی به این پرسش پاسخ داد که «در قدم نخست و برای ساماندهی و بررسی‌های نهایی روی آثاری که سال‌ها پیش از کشور خارج شده‌ بودند، نیاز به مکانی برای بررسی، مطالعه، ساماندهی و در صورت نیاز مرمت آن‌ها داریم و چه جایی بهتر از «موزه‌ی مادر ایران.»

وارد شدن آثار استردادی خوروین به موزه ملی ایران سال ۹۳

اما یک نکته دیگر نیز مطرح می‌شود؛ «بخشی از آثار منتقل شده به این موزه، فقط تا گذراندن همین پروسه در این موزه باقی می‌مانند و پس از آن موزه‌ی ملی ایران در نقش یک پخش‌گاه آثار را برای نمایش به موزه‌های دیگر منتقل می‌کند، و از سوی دیگر گاهی شرایط به گونه‌ای رقم می‌خورد که به نظر می‌رسد قرار است موزه‌ ملی ایران خانه‌ی همیشگی این نوع آثار باشد.»

«موزه‌ی ملی ایران»، پخش‌گاه آثار تاریخی!

سید احمد محیط طباطبایی، رئیس ایکوم ایران در این زمینه به ایسنا می‌گوید: موزه ملی ایران امروز یک وظیفه‌ی قدیمی بر عهده دارد، وظیفه‌ای که در گذشته برعهده‌ی یکی از بخش‌های پژوهشکده باستان‌شناسی بود، اما این نهاد فرهنگی امروز جانشین «پخش‌گاه» سازمان میراث فرهنگی در گذشته است.

او با بیان تعریف «پخش‌گاه آثار تاریخی» با این مضمون؛ «مکانی که همه اموال فرهنگی تاریخی از کاوش‌های به دست آمده به آن بخش وارد شده و پس از بررسی و مطالعه باستان‌شناسان روی آن‌ها مشخص می‌شود که آن آثار تاریخی به کدام نقطه از کشور منتقل شوند»، بیان می‌کند: امروز جای اداره‌ای  به نام پخش‌گاه در سازمان میراث فرهنگی و اداره کل موزه‌ها خالی است.

وی با تاکید بر این‌که رکن موزه ملی ایران بحث «باستان‌شناسی» در آن است، اظهار می‌کند: از سوی دیگر در گذشته پخش آثار تاریخیِ به دست آمده از کاوش‌های باستان‌شناسی بر عهده مرکز باستان‌شناسی بود، یعنی کاوش‌های باستان‌شناسان داخلی و بین‌المللی در کشور در نتیجه به موزه ایران باستان منتقل می‌شد، در آن زمان قانونی بود که هر سایت تاریخی ایران که روی آن کاوش انجام می‌شد، ۱۰ شیء از محل کشف شده به ناظری که از سوی موزه ایران باستان در محل کاوش بود، داده می‌شد تا در یک ویترین مجزا در موزه‌ی ایران باستان نمایش داده شوند.

این پژوهشگر در ادامه با بیان این‌که انتخاب یک ویترین در موزه‌ی ملی ایران برای یافته‌های کاوش در هر محوطه باستان‌شناسی حتی در حدی کوچکتر و اداره‌ی پخش‌گاه آثار تاریخی امروز دیگر وجود خارجی ندارد؛ ادامه می‌دهد: با این وجود می‌توان یک امتیاز مثبت به موزه‌ی ملی ایران داد؛ چون رئیس این موزه به عنوان موزه‌ی مادر یک «باستان‌شناس» است.

استردادی‌ها نباید به موزه‌ی ملی ایران بروند

محیط طباطبایی در ادامه آثار استردادی از کشورهای دیگر را جزو آثاری نمی‌داند که باید به موزه ملی ایران برود و ادامه می‌دهد: آثاری که در این موزه جای می‌گیرند مانند گل‌نوشته‌های تخت‌جمشید باید دارای هویت باشند و مبدأ و مقصد آن‌ها و منطقه کشف‌شان مشخص باشد.

رئیس ایکوم ایران توضیح می‌دهد: آثاری که دارای هویت نیستند و در حراجی‌ها ضبط شده یا توسط قاچاقچی‌ها از کشور خارج شده‌اند، باید به موزه‌های دیگر بروند، این در حالیست که آثاری که دارای شناسنامه نیستند و هویت مستقلی ندارند، امروز به موزه ملی ایران منتقل می‌شوند.

نمایش سومین محموله استردادی به ایران در موزه ملی ایران

او تاکید می‌کند: گل‌نوشته‌های تخت جمشید باید در موزه ملی ایران باقی بمانند، اما نباید اجازه دهیم موزه ملی ایران وظیفه پخش‌گاه را در سازمان میراث فرهنگی ایفا کند. ایرانِ امروز دارای فرهنگ غنی است که موزه ملی نمی‌تواند همه آن‌ را با یک معنا در خود جمع کند. موزه ملی در ایران به لحاظ گستردگی دامنه آثار فرهنگی تاریخی باید در قالب یک نهاد فراملی باشد.

لزوم ایجاد نهادی فراملی در سطح کلان برای موزه‌های ملی کشور

او از جمله نقطه ضعف‌های موزه ملی ایران را عملکرد پخش‌گاه می‌داند و می‌گوید: این وظیفه اداره کل موزه‌ها است که با تعبیه یک مکان با این عملکرد بتواند آثار استردادی و هر شیء دیگری که از مناطق مختلف دنیا کشف و به ایران منتقل می‌شوند را بسته به نوع جنس و پس از مطالعات مورد نظر به مکانی مشخص منتقل کنند.

محیط طباطبایی ادامه می‌دهد: فضای‌ دارای قالب فیزیکی نمی‌تواند روایت‌گر موزه‌ی ملی ما باشد. موزه ملی ایران باید شعبه‌های مختلفی مانند موزه فرش، موزه باستان‌شناسی، موزه نگارگری و موزه شیشه داشته باشد و در نهایت یک نهاد برای موزه‌های ملی ایران ایجاد شود تا برنامه‌ریزی‌ها در سطح کلان‌تر در این نهاد موزه‌ای انجام شود.

مشاور رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به نتیجه رساندن طرح ایجاد یک نهاد فراملی برای موزه‌های ایران را به سرانجام رساندن طرح میدان مشق با مصوبه‌ای که از هیأت دولت دارد، می‌داند و می‌گوید: هرچند این طرح سال‌هاست که متوقف شده، اما می‌توان با پیگیری دوباره آن را به سرانجام رساند.

این پژوهشگر با طرح دوباره‌ی این پرسش به ایسنا می‌گوید: چرا اشیاء استردادی پس از انتقال به ایران، به موزه‌ی ملی ایران می‌روند؟ چرا این آثار را به موزه‌هایی مانند رضا عباسی نمی‌فرستیم؟ در واقع چرا این نوع آثار به موزه‌هایی که هنوز هویت مستقل باستان‌شناسی ندارند، فرستاده نمی‌شوند؟

این باستان‌شناس با بیان این نکته که موزه‌ی ملی ایران مکانی برای اشیاء باستان‌شناسی سایت‌های تاریخی است، ادامه می‌دهد: موزه‌ی ملی ایران با عنوان موزه‌ی مادر ایران، به مفهوم موزه‌ی مادر باستان‌شناسی است.

موزه ملی ایران و بازدید گردشگران خارجی

او در ادامه با تاکید بر این نکته که «در کشوری مانند ایران باید نهاد موزه‌های ملی داشته‌ باشیم»، می‌گوید: «نهاد موزه‌های ملی ایران» نیاز به «ریاست نهاد موزه‌های ملی کشور» دارد؛ نهادی برای موزه ملی فرش، موزه ملی سفال، موزه ملی ‌شیشه،‌ موزه ملی نگارگری و موزه ملی باستان‌شناسی.

محیط طباطبایی ادامه می‌دهد: موزه‌ی ملی ایران از ابتدا موزه ملی باستان‌شناسی و به نام موزه‌ی ایران باستان بوده است. در گذشته رئیس موسسه باستان‌شناسی و رییس موزه ملی یکی بودند، یعنی شیء بدون هویت و شناسنامه در این موزه قرار نمی‌گرفت.

نباید همه فرهنگ و هنر کشور را در یک ساختمان نگه داشت

رئیس ایکوم ایران، در ادامه با طرح این پرسش که مگر می‌توان «همه نمادِ فرهنگ و هنر کشور را در یک ساختمان نگه داشت، بیان می‌کند: مگر موزه‌ی «مشروطه» در تبریز ملی نیست؟ یا انواع موزه‌هایی که به صورت تخصصی در این حوزه فعالیت می‌کنند.

او تاکید می‌کند: بر این اساس معتقدم همه‌ی تاریخ و فرهنگ کشور نمی‌تواند در یک ساختمان متمرکز شود و در کنار یکدیگر به نمایش درآید.

به گزارش ایسنا، در نخستین قدم؛ چهارم دی ماه ۱۳۹۳، ۳۴۹ قطعه شی تاریخی و ارزشمند از محوطه تاریخی «خوروین» در محدوده ساوجبلاغ پس از ۳۳ سال دعوی حقوقی از بلژیک به ایران و سپس به موزه ملی ایران منتقل شد. پس از آن در دوم اردیبهشت ۱۳۹۴؛ ۱۰۸ اثر تاریخی منحصربه‌فرد از محوطه‌ی «چغامیش» در استان خوزستان که ۵۱ سال پیش با هدف انجام مطالعات علمی توسط موسسه‌ی شرق‌شناسی شیکاگو از کشور خارج شده بودند،‌ به کشور استرداد و از فرودگاه امام‌خمینی (ره) به موزه‌ی ملی ایران منتقل شدند و در نهایت مرداد ۹۴ اعلام شد، یک محموله دیگر از آثار تاریخی ایران متعلق به دوره‌ی ساسانی در ایتالیا به دست آمده است، که سرانجام این محموله شامل ۲۸ اثر تاریخی نیز آبان ماه امسال به موزه‌ی ملی ایران تحویل شدند.

در حال حاضر نیز بخشی از سه محموله‌ی تاریخی استردادی به ایران از ۱۸ بهمن ماه در سالن نمایشگاه بخش دوران اسلامی موزه‌ی ملی ایران به نمایش درآمده‌اند و قرار است نمایش این آثار تا پایان بهمن‌ماه ادامه داشته باشد، اما هنوز برنامه‌ریزی مشخص دیگری برای این آثار تاریخی به جز آثار «خوروین» که منتظر مکانی برای ایجاد نمایشگاه دائمی باستان‌شناسی در استان البرز است، به طور رسمی مطرح نشده است.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ / ۱۱:۴۲
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 95112315757
  • خبرنگار : 71191