گفت‌وگویی با یک تهیه‌کننده موسیقی

چگونه هنرمندان خارجی را به جشنواره موسیقی بیاوریم؟

رامین صدیقی ناشر و تهیه‌کننده موسیقی است، او در زمینه برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم برای هنرمندان بین‌المللی در ایران سابقه‌ای دارد. پیش از این، هنرمندانی مانند اشتفان میکوس، انور براهم، باب بلدن، رامیز قلی‌اف و گروه‌هایی مانند «اپن سورس»، «بازار» و «بازاربلو» توسط او به ایران دعوت شدند. صدیقی عهده‌دار برگزاری سه دوره بخش بین‌الملل جشنواره موسیقی فجر، از سال ۹۰ تا ۹۲ نیز بوده است.

خبرنگار ایسنا با موضوع ارزیابی بخش بین‌الملل سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر، با این تهیه‌کننده گفت‌وگو کرد.

آقای صدیقی! گروه‌های شرکت‌کننده و اجراهای بخش بین‌الملل در این دوره از جشنواره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من متاسفانه هنگام برگزاری این رویداد در ایران نبودم، اما دو گروه از هنرمندان شرکت‌کننده در بخش بین‌الملل سی‌ودومین جشنواره موسیقی فجر را می‌شناختم. با ژیوان گاسپاریان (نوازنده ارمنی دودوک) به‌واسطه همکاری‌هایی که با یکدیگر داشتیم، آشنایی داشتم. حضور این نوازنده در ایران اعتبار خوبی را برای جشنواره رقم زد. گاسپاریان شور زندگی بالایی دارد و به همین دلیل فکر می‌کنم، حال خوبی را به مخاطبان کنسرتش منتقل کرده باشد.

 کنسل شدن اجرای او تالار وحدت پس از درگذشت آیت‌الله رفسنجانی و انتقال آن به اجرای دیگر گاسپاریان در برج میلاد، باعث شد استقبال بهتری از این کنسرت‌ شود، زیرا فکر نمی‌کنم بلیت‌های اجراهایش به‌طور کامل به فروش رفته بود.

به‌جز گاسپاریان تنها هنرمندی که از او شناخت داشتم و چندباری او را در هلند دیده بودم، آقای رامبرانت بود که همراه تریوی خود به این جشنواره آمده بودند. با وجود این‌که من در ایران نبودم، اما به علت این‌که وقت آزاد داشتم، بلیت‌ آنلاین خریدم و اجرای مشترک تریوی «رامبرانت» و حسام اینانلو (نوازنده کمانچه) را تماشا کردم.

از نظر شما این اجرا چگونه بود؟

بخش اول این کنسرت را خیلی دوست داشتم. آقای اینانلو از هنرمندان بسیار خوبی است که با ما نیز همکاری کرده است؛ اما بخش دوم آن را خیلی جذاب ندیدم. نمی‌توانم بگویم ضعیف، اما نپخته بود. البته نمی‌توان توقع داشت در اجراهای بداهه‌ای که هنرمندان پیش از آن خیلی همدیگر را ندیدند، اتفاق خاصی بیفتد؛ اگرچه می‌دانم آقای اینانلو با نوازنده کنترباس آن گروه همکاری از راه دور برای انتشار یک آلبوم داشته‌اند.

موسیقی بخش دوم این اجرا از هم جدا بود. تریو رامبرانت به‌واسطه تجربه همکاری با کیهان کلهر (نوازنده کمانچه) با این ساز آشناتر و برای این گفتمان موسیقایی آماده‌تر بود؛ اما در کل فکر می‌کنم اینانلو و این هنرمندان فرصت کمتری برای معاشرت با یکدیگر داشتند.

حضور خواننده «فادو» از پرتغال برای دو سال پی‌درپی نیز اتفاق خوبی بود. موسیقی «فادو» به معنای «غم» در شبه جزیر اسپانیا، موسیقی مهم و در ذات خود دارای عناصری است که با فرهنگ ما خوانش زیادی دارد، زیرا بر کلام استوار و تغزلی است. این موسیقی را همسران و مادران دریانوردان از غم فراق عزیزان خود می‌خواندند.

من به یاد ندارم در ۴۰ سال اخیر، این موسیقی در ایران اجرا شده باشد؛ من اگر به جای مسئولان جشنواره بودم، حتما در دوره بعدی نیز از یک خواننده فادو دعوت می‌کردم.

تجربه شما چه راهکاری را برای بهتر برگزار کردن این بخش ارائه می‌دهد؟

برای بهتر برگزار کردن این بخش، زمان از هر چیزی مهم‌تر است. امیدوارم برای دوره‌های بعدی، این موضوع جدی گرفته شود. جشنواره موسیقی فجر با قدمتی که دارد، قدیمی‌ترین جشنواره موسیقی منطقه به حساب می‌آید. اگر قرار باشد از لحاظ محتوایی، جشنواره‌ای با کیفیت‌تر برگزار و نام‌های بین‌المللی بهتری را به آن دعوت کنیم، فکر می‌کنم دبیرخانه باید از فردای روز اختتامیه، کار خود را در این زمینه شروع کند.

ما باید بپذیریم برنامه هنری هنرمندان مطرح تا یک سال یا یک‌ونیم سال بعد، مشخص است. بنابراین اگر در زمان باقی‌مانده کوتاه و نزدیک به جشنواره برای دعوت از آن‌ها اقدام کنیم یا نمی‌توانیم هنرمندان طراز اول را به جشنواره بیاوریم یا اگر بتوانیم، باید هزینه‌ خیلی بیشتری را پرداخت کنیم، زیرا چند برابر دستمزد عادی، از برگزارکنندگان طلب دستمزد می‌شود.

آیا زود اقدام کردن باعث کاهش هزینه‌ها نسبت به معیار معمول می‌شود؟

 بله؛ در این صورت هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم کاهش پیدا خواهد کرد. فرض کنید هنرمندی را برای یک سال بعد به ایران دعوت می‌کنید و دستمزد معمول و عادی این هنرمند را که به‌عنوان مثال سه‌هزار یورو است، پرداخت می‌کنید، اما اگر به او بگویید می‌خواهید هفته آینده برای او کنسرتی برگزار کنید، شاید وقت اضافه داشته باشد و بیاید، اما ۱۰هزار یورو طلب کند؛ زیرا شما نیازمند او هستید.

اگر آن هنرمند بداند قرار است یک سال بعد در تهران کنسرت بگذارد، مدیر برنامه‌هایش می‌تواند از الان برنامه‌ریزی کند تا در مسیر رفت‌وآمد او به ایران برایش کنسرت‌های دیگری را نیز برگزار کند. می‌دانید زمانی که او اجراهای دیگری را در مسیرش به ایران برگزار کند، برای تهیه‌کننده ایرانی کاهش هزینه به دنبال خواهد داشت. به‌عنوان مثال موسیقی‌دانی فرانسوی که قرار است به تهران بیاید، از پاریس به تفلیس می‌رود و با هزینه تهیه‌کننده گرجستانی کنسرت می‌دهد؛ تهیه‌کننده ایرانی نیز به جای هزینه پاریس تا تهران، هزینه تفلیس تا تهران او را می‌پردازد.

این‌ها فرصت‌هایی است که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. به‌عنوان مثال، دو سال پیش «انور براهم» را به‌ایران دعوت کردیم، او دو روز پیش از اجرایش در تهران، در ازمیر (ترکیه) کنسرت برگزار کرد. من برگزارکننده کنسرت ازمیر او را می‌شناختم و به این ترتیب، بخش عمده‌ای از هزینه سفر گروه او به تهران را من پرداخت نکردم.

هزینه‌های غیرمستقیم چگونه کاهش پیدا خواهد کرد؟

زمانی که تهیه‌کننده می‌داند قرار است یک سال بعد، موسیقیدانی به ایران بیاید، از هشت‌ماه جلوتر بلیت هواپیمای او را ارزان‌تر تهیه کند. از طرفی او می‌تواند انجام کارهای تبلیغاتی را برای حضور آن هنرمند در ایران شروع کند؛ تیزر ساخته شود، با آن هنرمند مصاحبه شود و پوشش مطبوعاتی انجام شود.

جشنواره موسیقی فجر چه‌ کار باید انجام دهد؟

جشنواره نیز باید به این واقعیت برسد که از ۱۰ - ۱۱ ماه زودتر تیمش را انتخاب کند و با هزینه‌ معقولی، رایزن‌های خود را به سفر بفرستد تا از فستیوال‌های موسیقی در دیگر نقاط دنیا دیدن کنند و اجرای هنرمندان را از نزدیک و حضوری ببینند. گاهی شاید با دیدن نمونه آثار هنرمندی از راه دور، به نتیجه مطلوب نرسیم؛ اما اگر او را روی صحنه ببینیم، می‌تواند به تصمیم‌گیری ما خیلی کمک کند.

اگر جشنواره بتواند این استمرار و برنامه‌ریزی منسجم را داشته باشد، قطعا در آینده دست بازتری برای انتخاب هنرمند دارد و چه بسا در آینده به اعتباری دست پیدا کند که هنرمندان خارجی تمایل پیدا کنند به این جشنواره بیایند.

 من در آخرین دوره‌ای که با جشنواره موسیقی فجر در بخش بین‌الملل همکاری کردم، شاید دو تا سه برابر افرادی که ما تمایل داشتیم با آن‌ها همکاری کنیم، تقاضاکننده برای اجرا وجود داشت، زیرا از دوره‌های قبلی شنیده بودند که دستمزد این جشنواره، دستمزد محترم و نوع برخورد برگزارکنندگان خوب است و از اجراها استقبال می‌شود. اگر هنرمندانی که در این جشنواره شرکت می‌کنند، از اجراهای خود تعریف کنند، به هنرمندان دیگر نیز برای شرکت کردن انگیزه می‌دهند.

همان‌طور که می‌دانید، دو اجرای بخش بین‌الملل جشنواره یعنی تریو شوسان و دولتمند خالف نیز لغو شدند.

 لغو اجرای تریو شوسان اتفاق خیلی عجیبی بود. زمانی که با یک هنرمند خارجی برای اجرا در ایران صحبت می‌کنیم، خیلی چیزها را باید مد نظر قرار دهیم. موضوع فقط روی صحنه بردن هنرمند نیست و باید تمهیدات قبل و بعد از آن در نظر گرفته شود، این موضوع اگر به‌خاطر اهمال هنرمند بوده، به نظر من کم‌دقتی برگزارکننده هم بوده که این ماجرا را متوجه نشده است.

گاهی در خارج از کشور این امکان وجود دارد که افراد در فرودگاه ویزای خود را دریافت کنند. برگزارکننده برای اطلاع دقیق از هویت هنرمند باید کپی پاسپورت او را از چندماه قبل داشته باشد. به این ترتیب، حواسش به انقضای تاریخ پاسپورت آن هنرمند هست، اگر خود هنرمند متوجه نباشد. این موضوع عجیب و ناراحت‌کننده‌ای است که برگزارکننده جشنواره نسبت به این ماجرا دقت کمی داشته است.

همچنین می‌دانم که از اجرای گیوم پره - نوازنده ساکسیفون از فرانسه - استقبال چندانی نشد، زمانی که برای خریدن بلیت به سایت فروشنده مراجعه کردم، فقط اسم او بود و نام کشورش فرانسه! هیچ اطلاعات دیگری در اختیار مخاطب قرار نمی‌گرفت.

حق با شماست؛ در این زمینه چه‌ کار باید کرد؟

آدم‌ها که همه موسیقیدان‌های دنیا را نمی‌شناسند، برگزارکننده باید آن‌ها را آگاه کند. ما از علیرضا عصار حرف نمی‌زنیم که در کشور عقبه‌ای دارد و به محض این‌که کنسرت برگزار می‌کند، مخاطبان بالقوه او خبردار می‌شوند.

عده‌ای هستند که به سبک خاصی از موسیقی علاقه‌ دارند، اما اگر ندانند کدام هنرمند چه نوع موسیقی‌ای اجرا می‌کند شاید برای خریدن بلیت اقدام نکنند. اگر بتوان پیش از اجراهای خارجی، اطلاع‌رسانی خوبی انجام داد و چند نمونه فایل صوتی تهیه کرد یا نشست خبری به‌وسیله اسکایپ و ویدیو برگزار کرد، خیلی خوب است. اگر این اتفاق رخ دهد، قطعا استقبال از هنرمندان بیشتر خواهد شد، بویژه هنرمندانی که در دنیا مطرح هستند، اما برای خیلی‌ها ناشناسند.

حداقل من هنردوست که دوست دارم اجرای موسیقی ببینم، اما دلم می‌خواهد درباره آن اطلاع داشته باشم، مطلع می‌شوم. مبلغ ۸۰ - ۹۰ هزار تومان برای بلیت، به نسبت متوسط درآمد یک نفر در تهران، پول کمی نیست. پس نمی‌توان خیلی ریسک کرد و گفت الهی به امید تو، بروم ببینم چه می‌شود. کسی که می‌خواهد برای اجرا پولی پرداخت کند، کمترین توقعش از برگزارکننده این است که بداند قرار است چه چیزی را بشنود.

تجربه کنسرت‌هایی که من برگزار کردم، نشان می‌دهد اتفاقا آدم‌هایی که موسیقی پیچیده‌ و کمی عجیب و غریب گوش می‌کنند، در ایران کم نیستند. یکی از افتخارات ما این است که مخاطبان فرهیخته نیز داریم و اتفاقا از آنجا که جامعه مخاطب، فرهیخته است آدم‌هایی حساس و دقیقی هستند که کورکورانه انتخاب نمی‌کنند و اگر ما این حق انتخاب را از آن‌ها بگیریم، فایده‌ای ندارد.

من روی این موضوع غیرت و تعصب دارم که جامعه مخاطب موسیقی را یک‌بعدی و کم‌آگاه بدانیم، ما در حوزه‌های مختلف موسیقی مخاطب داریم و به‌عنوان مثال، کوارتت تارکوفسکی (با اجرای گروهی از هنرمندان فرانسوی و آلمانی) چهار سال پیش در تهران روی صحنه رفت و تالار وحدت را پر کرد، این گروه، موسیقی بسیار پیچیده و سخت‌هضمی دارد، شاید این اتفاق در کشور خودشان هم نیفتد که سالن خود را تا این اندازه در دو شب پر کنند. اتفاق خوبی که درباره آن‌ها رخ داد، این بود که ما مجال داشتیم آن‌ها را زودتر معرفی کنیم و آدم‌هایی که این نوع موسیقی را دنبال می‌کنند، از اجرای‌ آن‌ها آگاه شوند.

اطلاع‌رسانی و آماده شدن به‌موقع تقویم اجراها، نقطه قوت یک جشنواره است. اگر این‌طور نباشد، به یک جشنواره ادواری تبدیل می‌شود که برای هربار خود، با رویکردی موقت اداره می‌شود، به نظر من جشنواره حتی نباید با عوض شدن دبیرش، ساختارش عوض شود، فارغ از مدیر باید به‌عنوان مثال، یک تیم سه نفره را برای دیدن اجراها در دیگر فستیوال‌ها بفرستد.

 یکی از کمک‌های فکری که جشنواره‌ها می‌گیرند رایزنی‌های فکری با سفارتخانه‌هاست، می‌دانم در بخش‌های دیگر هنری، هماهنگی‌هایی با آن‌ها انجام و از آن‌ها استعلام‌هایی می‌شود. جشنواره موسیقی نیز می‌تواند از این ظرفیت استفاده کند.

برای ذائقه‌سنجی موسیقی مردم ایران و انتخاب درست گروه‌های خارجی چه کار باید کرد؟

تجربه در طول زمان به‌دست می‌آید. یک جاهایی آزمون و خطا و یک جاهایی برای آوردن ذائقه جدید، ریسک می‌شود. حدود ۲۰ سال است هنرمندان خارجی حوزه موسیقی به ایران سفر می‌کنند که آمارشان می‌تواند به ما نشان دهد، میزان استقبال و کیفیت اجراها چگونه بوده است. ما در این زمینه کلی اندوخته و مستندات داریم، اگر چند کارشناس، آرشیو ویدیویی جشنواره فجر را نگاه کنند، میزان مخاطبان ثابت موسیقی‌های مختلف دست‌شان می‌آید.

این موضوع می‌تواند تصویری را با حدود ۴۰ درصد نزدیک به واقعیت به برگزارکننده بدهد و بگوید که اصولا با چه سلیقه‌ای طرف است. ضمن این‌که یکی از وظایف جشنواره‌ای مانند فجر است که آن ۶۰ درصد بقیه‌ را زنده و ذائقه جدید تزریق کند.

این به معنی جریان‌سازی در جشنواره است؟

اینجا چنین جشنواره‌هایی می‌توانند جریان‌ساز باشند و سلیقه‌ جدیدی را برای مخاطب تعریف کنند. من اگر جای برگزارکننده جشنواره موسیقی فجر بودم، امکان نداشت برای حامد همایون چهار سانس اجرا بگذارم. درست است این موضوع بخشی از اقتصاد جشنواره را تضمین می‌کند و من نیز با آن مشکلی ندارم، اما در کنارش، ریسک‌هایی هم باید انجام شود، یعنی از اندوخته‌ مالی که بخش پاپ به من اضافه می‌کند، قدم‌هایی برداشته شود که در حالت خصوصی بخش‌ عادی توان انجام آن را ندارد. این‌ها ترکیبی است که به جشنواره هویت می‌دهد. من اگر سه اجرای جسورانه در کنار اجراهای حامد همایون می‌دیدم، دیگر نمی‌گفتم چرا تعداد سانس‌هایش این‌قدر است.

نسترن تابع‌جماعت - ایسنا

انتهای پیام

  • جمعه/ ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ / ۰۹:۱۴
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 95111510028
  • خبرنگار : 71544