مروری بر جمعه سیاه اهواز

جمعه گذشته (8 بهمن) موجی از خاک، اهواز را درنوردید و آسمان تیره و تار شد! به‌طوری که حدود ساعت 12 ظهر، چراغ‌های بسیاری از خانه‌های شهر روشن بود. چیزی نگذشت که شهر، به تلی از خاک تبدیل شد و سکوتی وهم‌انگیز، اهواز را دربر گرفت!

برق شهر، برای ساعتی قطع شد، با این وجود، اهوازی‌ها شب آرامی را سپری کردند. خبر تعطیلی احتمالی روز بعد هم مدام در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد تا این‌که بالدی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری، بحران را مدیریت کرد و به تلویزیون آمد و گفت که فردا تعطیل نیست؛ اندک غباری نشسته بر روی میز و نیمکت‌های مدارس، که می‌تکانیمش!

شب آرام پس از طوفان، سپری شد و نیمه‌های شب، شهر در تاریکی فرو رفت. برق بیشتر محله‌های شهر قطع شد و اهوازی‌ها روز تاریکی را آغاز کردند. روزی که نه آب بود و نه برق! مشکل از همان اول صبح آغاز شد و شهر در تردید ماندن و رفتن بود! و اینجا بود که تازه متوجه شدیم تلفن‌های همراه هم دیگر همراهی‌مان نمی‌کنند!

دانش‌آموزان به مدرسه رفتند و کارمندان هم به محل کار. ولی شهر همچنان در سکوت فرو رفته بود. مثل زمانی که برف، خیابان‌های پایتخت را سفید می‌کند و شهر آرام می‌شود، خیابان‌های خاک‌گرفته اهواز هم در خوابی آرام فرو رفته بود و تنها رد عبور خسته چرخ ماشین‌ها بر تن آنها نقش بسته بود!

روز اهواز، به هر شکلی بود آغاز شد؛ ولی شرایط بحرانی‌تر از دیروز بود؛ شهر در تاریکی فرو رفته بود و گوشی‌های تلفن همراه هم کم‌کم می‌رفت که خاموش شوند! کسی از کسی خبر نداشت و تردید، تا میانه روز همراهمان بود؛ بمانیم یا برگردیم؟ گفتند تاسیسات برقی شهر را  ِگل گرفته و باید شسته شوند و فعلا از برق خبری نیست! برق هم که نباشد، آب نداریم و این شرایط تا ظهر ادامه دارد. ولی از اداره‌کل مدیریت بحران استانداری خبری نبود و ادارات و مدارس در بلاتکلیفی ماندن و رفتن! بیمارستان شهر هم برق نداشت!

برخی مدارس و ادارات منتظر استانداری نماندند و تصمیم به رفتن گرفتند. پدرها و مادرهای بی‌خبر، تصمیم گرفتند قید همه چیز را بزنند و فرزندشان را پیدا کنند که آواره کوچه و خیابان نشود. بانک‌ها یکی در میان بودند و نبودند و نانوایی‌ها هم که فقط گاز داشتند و از نان اول صبح خبری نبود!

مردم شهر، هر طور که بود خودشان وضعیت را مدیریت کردند و بهتر دانستند بیش از این منتظر اعلام رسمی خبر تعطیلی نباشند. خبری که حدود ظهر اعلام شد و گفتند که ادارات 11:30 تعطیل می‌شوند و مدارس عصر هم تعطیل خواهند بود. خبری که دیگر بحرانی را مدیریت نکرد!

حدود ساعت 14، برق و آب مناطق شهر به تدریج وصل شد و البته برخی محله‌ها تا پایان شب هم هم‌چنان با مشکل مواجه بودند. حالا کم کم صدای مردم در شبکه‌های اجتماعی بلند شده بود که این چه وضعی است؟! استاندار در لهستان برای خودش خوش می‌گذراند و ما در بلاتکلیفی، خاک می‌خوریم! ابتکار هم که مثل همیشه حرف جدیدی برای گفتن ندارد و همان چیزهایی را گفت که می‌دانیم! آخرش هم گفتند که استاندار جلساتش در ورشو لهستان را نیمه‌کاره رها کرده و آمده که تکلیف شهر را روشن کند! معاونش هم عذرخواهی کرده که "بله! می‌شد بهتر عمل کرد" و اندکی دل‌مان خنک شد! مدارس صبح یکشنبه! را هم تعطیل کردند که همان غبار روی نیمکت‌ها را بتکانند!

وضعیت دو روز گذشته اهواز آدم را به یاد رمان "کوری"، نوشته "ژوزه ساراماگو" می‌اندازد؛ آنجا که چشم همه سالم است، ولی هیچ چیز نمی‌بینند!

در بررسی وضعیت پیش آمده در کلانشهر! اهواز، باید به این نکته توجه کنیم که موضوع مهم و دارای اولویت، حل معضل گرد و خاک است که سال‌هاست به فراموشی سپرده شده و دولت‌ها با مرهم‌های مقطعی، زمان خریده‌اند و مردم اهواز هستند که 11 سال است خاک تنفس می‌کنند. به دور از برداشت‌های سیاسی، با خودمان منطقی باشیم! آسیب‌هایی که دامن‌گیر خوزستانی‌ها شده را چه کسی جبران می‌کند؟ شیوع بیش از حد آسم و انواع بیماری‌های پوستی در این استان به چه دلیل است؟

خوزستانی‌ها، آنها که آوار هشت سال جنگ را به جان خریدند، نجابتی عجیب در چشمان‌شان جاری است که سال‌های سخت موشک‌باران را به یاد می‌آورند و حالا، نفس‌های‌شان بوی خاک گرفته! برای این مردم فلسفه‌بافی نکنیم. چرا و چگونه‌اش به اینان ربطی ندارد؛ خوزستان نفس می‌خواهد!

و اما در مورد مدیریت بحران پیش آمده! مساله خیلی پیچیده نیست. برای استانی که بیش از 11 سال گرد و خاک داشته و روزهای تعطیل بسیاری را به خود دیده، تصمیم‌گیری برای تعطیلی مدارس و ادارات و یا هماهنگی بین‌ دستگاه‌های اجرایی قاعدتا نباید کار دشواری باشد! به دنبال مقصر هم نیستیم. این‌که استاندار در لهستان بوده و بالدی، خبر نداشته که تاسیسات برق، ِگل گرفته‌اند و ستاد بحران دیر تشکیل شده، دردی را دوا نمی‌کند. همه مقصریم! از دولت، تا مردم! از او که با مصاحبه‌ای از کنار موضوع می‌گذرد تا مردمی که با شرایط خو گرفته‌اند!

اوضاع این سال‌ها و این روزهای خوزستان، کمتر از حادثه‌ پلاسکو نیست! چرا صدا و سیما برای اهواز پخش مستقیم ندارد؟! آیا کارکرد صدا و سیما، فقط اعلام تعطیلی فردای‌مان است؟ رفتن ابتکار هم مشکلی را حل نمی‌کند؛ ماندنش هم همین‌طور! خاک خوزستان، دغدغه ملی نیست! و تا نیست، اوضاع همین است! برای این مردم کاری کنیم، تا نفسی هست!

یادداشت از: محمدامین صالحی‌نژاد مدیر روابط عمومی سازمان جهاددانشگاهی خوزستان

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ / ۱۶:۳۰
  • دسته‌بندی: خوزستان
  • کد خبر: 95111006934
  • خبرنگار :