تغییر اقلیم به پیدایش تغییرات غیرقابلبرگشت تدریجی در کل سیستم کره زمین که به علت افزایش تدریجی گازهای گلخانهای در اتمسفر پدید میآید و به دلیل تغییر در بیلان انرژی، افزایش درجه حرارت عمومی کره زمین را در پی دارد، اطلاق میشود.
تغییر اقلیم، به نوسان در اقلیم جهانی زمین یا در اقلیمهای منطقهای در طول زمان اشاره میکند. تغییر اقلیم به معنای عام کلمه، به اقلیم و چگونگی تغییرات و نوسانهای آن در دورههای آماری و یا دورههای متفاوت زمینشناسی میپردازد و علل وقوع آن به دودسته کیهانی و زمینی تقسیم میشود. بخشی از دلایل تغییر اقلیم در دورههای آماری مربوط به فعالیتهای بیرویه انسان و بهویژه فعالیتهای صنعتی و افزایش گازهای گلخانهای است. علت تغییر آبوهوا ورود بیشازحد گازهای گلخانهای از طرق مختلف به جو است که یکی از موارد آن مدیریت ناصحیح پسماندهاست. تولید و ترکیب پسماند در بین کشورها و درون آنها متفاوت است که این تفاوت در درجه نخست به دلیل تفاوت در شهرنشینی و مسائل رفاهی است.
مطالعات انجامگرفته درزمینهٔ تغییر اقلیم، عمدتاً بر محور تغییرات دما متمرکز بوده است. عوامل خارجی که میتواند اقلیم را شکل دهد اغلب نیروهای اقلیمی نامیده میشوند شامل فرآیندهایی همچون نوسانات در تابش خورشیدی، گردش (وضعی) زمین، و مقادیر (تمرکز) گازهای گلخانهای. عوامل مؤثر انسانی، فعالیتهایی هستند که بهوسیله آن انسانها محیط را تغییر داده و بر اقلیم تأثیر میگذارند. انسان با مصرف بیرویه سوختهای فسیلی، قطع درختان، احداث سدهای بزرگ، خشکاندن باتلاقها، افزایش آلایندهها و سرانجام گسترش مناطق مسکونی باعث افزایش میزان گازهای گلخانهای و کاهش سیستمهای طبیعی ذخیره این گازها و درنتیجه تغییر اقلیم در مقیاس محلی، منطقهای و جهانی شده است. بزرگترین عامل موردنظر کنونی افزایش سطح CO2 در اثر احتراق سوختهای فسیلی است که درنتیجه آنها ذرات معلق در جو موجب اعمال اثر سردسازی (بر اقلیم) میشود. عوامل دیگر، ازجمله استفاده از زمین، استهلاک ازن، و تخریب جنگلها نیز بر اقلیم تأثیرگذار هستند. با آغاز انقلاب صنعتی در دهه ۱۸۵۰ و شتابگری آن تاکنون، مصرف سوختهای فسیلی توسط بشر موجب بالا رفتن سطح CO2 شده و این میزان نیز در حال افزایش است.
تجزیه تدریجی کربن در محل دفن زبالهها، منجر به انتشار گازهای گلخانهای میگردد. متان نیز همانند دیاکسید کربن، یکی از گازهای گلخانهای است که انتشار آن میتواند مشکلات تغییر اقلیم را به وجود بیاورد. وقوع سیلابهای مخرب نیز یکی از آسیبهای ناشی از تغییر اقلیم در بخش منابع طبیعی است. این موضوع با تولید پسماند ارتباط دارد. یعنی حجم روزافزون زباله و ضایعات میتواند یکی از علل وقوع سیل باشد که در کشور ما این اتفاق افتاده است. چراکه تولید زباله در کشورمان در حال افزایش است. الگوی نامناسب تولید پسماندها، تفکیک غیربهداشتی زباله و مخلوط بودن زبالههای خطرناک با پسماند شهری سبب آلودگی خاک شده است. در سالهای اخیر سیلابهای بهویژه پیوسته در سطح کشور گواه این موضوع است. سیلاب استانهای گلستان، مازندران، گیلان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و قم نمونههای بارزی از خسارات سیلاب در ایران است. همچنین با توسعه مناطق شهری و تجاوز آنها به حریم رودخانهها و آبراههها، سیلابهای شهری نیز افزایشیافته است. همچنین تغییرات اقلیمی میتواند از تغییرات درون سیستمهای اقیانوسی- جوی حاصل شود. بسیاری از شرایط اقلیمی نظیر نوسان جنوبی ال نینو، نوسان دههای پاسیفیک، نوسان اقیانوس اطلس شمالی، نوسان اقیانوس منجمد جنوبی جریانهای گلف استریم و اثر پروانهای میتوانند باعث تغییر اقلیم شوند.
توسعه شهرنشینی و فعالیتهای انسانی و همچنین فرآیند ساختوسازهای شهری خواهناخواه بر شرایط اقلیمی شهر تأثیر میگذارد، زیرا فرآیند شهرنشینی همراه است با:
1- کاهش و یا نابودی پوشش گیاهی طبیعی زمین که درنتیجه باعث جذب انرژی تابشی بیشتری توسط زمین شده و باعث تغییر اکولوژی و میکروکلیمای آن منطقه میشود.
2- توسعه ساختوسازهای شهری بخصوص در سطوح گسترده و ارتفاع زیاد بر جریان هوا تأثیر میگذارد.
3 - فعالیتهای مختلف انسانی مانند حملونقل، مراکز تولیدی و … پیوسته همراه با مصرف انرژی بوده که در پروسه تولید، مقداری از آن در فضا پراکنده میشود و افزایش دمای شهر را به دنبال دارد.
4-جمعیت فعال و متراکم شهری به میزان زیادی انرژی گرمایی تولید میکند.
5- فعالیتهای مختلف انسانی به تولید میزان زیادی از انواع گازها، بخارات، گردوغبار، منجر میشود.
6-با افزایش جمعیت شهر، تولید زبالهها نیز افزایشیافته و به همان میزان نیز تردد خودروهای جمعآوری پسماند در سطح شهر افزایش مییابد.
یکی از اهداف اصلی برنامهریزی و طراحی شهری، ایجاد سلامت، آسایش و امنیت برای انسانهاست، اما با گرم شدن کره زمین، آلودگی هوا و تغییر اقلیم شهری، سلامت و مطلوبیت فضاهای زیستی شهرها به مخاطره افتاده است. باید اهمیت برنامهریزی و سیاستگذاری شهرها بهمنظور تابآوری آنها در برابر تغییرات اقلیمی شهری موردتوجه قرار گیرد. اثرات تغییرات اقلیمی بر شهر و شهروندان در زمینههای محیطی، اجتماعی و اقتصادی مخرب و زیانبار است و یکی از چالشهای اصلی شهرها در این زمینه افزایش منابع حرارتی است که به پدیده جزایر گرمایی شهری مشهور است.
شرایط گرمایی جدید در شهرها بر مصرف انرژی و آسایش حرارتی افراد در مقیاس کلان اثرگذار است و خسارات سنگینی را به بار میآورد. تابآوری بهعنوان یکی از دیدگاههای نوین برای پاسخ به تغییرات سریع و یا تدریجی، نیازها و پیچیدگیهای روزافزون شهرها در جهت کاهش تأثیرات جزایر گرمایی شهری است. تابآوری، توانایی یک سیستم و جامعه است که در معرض مخاطرات قرارگرفته است تا در مقابل این شرایط مقاومت کرده، آنها را جذب کند، با آنها همساز شده و درنهایت تأثیرات مخاطرات را با رفتاری کارآمد، بهموقع و بهجا از طریق حفظ و بازسازی ساختارهای اولیه بکاهد. درنتیجه، بحث تابآور کردن شهرها بسیار مهم و حیاتی برای مقابله با تأثیرات منفی و تغییرات اقلیم است. نظام مدیریت شهری در صف اول مواجهه با پیامدها و تبعات تغییرات اقلیمی است و شهروندان در اولین برخورد با مشکلات ناشی از این تغییرات آبوهوایی توقعات خود را از مدیریت شهری طلب میکنند اما در واقعیت ابزار اصلی سیاستگذاری در برخورد با این پدیده خارج از دسترس شهرداریها و شوراهای شهر است. اما مدیریت شهری تلاش دارد تا در حد امکان در خصوص این پدیده تأثیرگذار باشد.
از زمان تشکیل بلدیه در قزوین یعنی سال 1286، جمعآوری زباله و نظافت شهر یکی از وظایف اصلی آن بود. زبالهها، 109 سال پیش توسط کارگران، جمعآوری و در محلهایی در سطح شهر تلنبار و سپس بهوسیله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخلیه میشد. چندی بعد در اثر گسترش شکایات شهروندان و بهمنظور حفظ اقلیم شهر، محل دفن زبالهها تغییر کرد. از آن زمان تا سال 1384، فعالیتهای مختلفی در سطح شهر جهت جمعآوری و مدیریت زبالهها و حفظ اقلیم انجام شد. اما از سال 84 به بعد و همزمان با تشکیل «سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین» همهچیز رنگی دیگر به خود گرفت تا مدیریت و همه امکانات برای حفظ اقلیم شهر بسیج شوند. این سازمان با برنامههای مختلف تلاش کرد نحوه مدیریت پسماند برای حفظ اقلیم را ارتقا دهد. ازاینرو کار ساخت مراکز مدیریت پسماند و تفکیک زباله از یکسو و بهرهگیری از ظرفیتهای زباله بهعنوان «طلای کثیف» به کمک شهرداری آمد و طرحهایی سودمند برای حفظ اقلیم شهر شکل گرفت.
برای نجات محیطزیست با مدیریت پسماند که یکی از راههای مقابله با تغییرات اقلیم است دونقطه اشتراک و تفاوت وجود دارد؛ اینکه رفتار انسان باید تغییر کند نقطه مشترک است و محل تفاوت در این است که چه کسی حاضر است رفتارش را تغییر دهد؟ آمار تولید پسماند در شهرها بسیار بیشتر از روستاهاست. برای مدیریت پسماندها بیشترین مطلوبیت تا کمترین آن را میتوان اینگونه برشمرد: جلوگیری از تولید پسماند، کاهش تولید، استفاده مجدد، بازیافت، بازیابی، پردازش و دفن است. بهطورکلی از نقطهنظر تأثیر اقلیمی، مزایای پیشگیری از تولید پسماند نسبت به سایر روشهای مدیریت پسماند، برجستهتر است. درنتیجهی پیشگیری از تولید پسماند، نهتنها از انتشارات گازهای گلخانهای ناشی از تصفیه و دفع پسماند جلوگیری میشود بلکه مزایای قابلتوجه دیگری در رابطه با جلوگیری از انتشار گازهای گلخانهای حاصل از استخراج کمتر منابع خام و تولید مواد اولیه نیز وجود دارد. مشخص شده است که بعد از جلوگیری از تولید پسماند، بازیافت بالاترین میزان مزایای اقلیمی در مقایسه با سایر روشهای مدیریت پسماند را دارد. کاهش گازهای گلخانهای مرتبط با بازیافت مواد نظیر پلاستیک، شیشه و کاغذ یکی از مزایای مهم این کار بهحساب میآید.
مزایای اقلیمی بازیافت مواد خصوصاً پلاستیک از پسماندهای شهری به دلیل جلوگیری از تولید گاز متان، بسیار بیشتر از دفن آن در لندفیلهاست. تنها با انجام چند کار ساده میتوان از تولید زیاد پسماند جلوگیری کرد. با کاهش تولید زباله، میزان تردد خودروهای جمعآوریکننده پسماند در سطح شهر کاهشیافته و تا حدی مانع تغییر اقلیم با افزایش بیشتر دما میگردد، چراکه بخشی از اشعههای خورشید که به زمین میتابند در دام گاز دیاکسید کربن میافتند و این گاز، انرژی خورشید را بهصورت انرژی گرمایشی درمیآورد و در اختیار انسان قرار میدهد که مفید است اما وقتی تعداد مولکولهای دیاکسید کربن، متان و گازهای دیگر جو در اثر تردد زیاد خودروها افزایش مییابد، کره زمین گرمتر و گرمتر میشود. درنهایت، بخش پسماند قادر است از طریق برخی از فعالیتها، انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهد.
1- کاهش استفاده از مواد اولیه برای تولید، بهواسطهی جلوگیری از تولید پسماند و بازیابی مواد. 2- تولید انرژی بهمنظور جایگزینی باانرژی مشتق از سوختهای فسیلی. 3-ذخیرهسازی کربن در محلههای دفن. در حقیقت بخش پسماند میتواند از طریق مشارکت همهی شهروندان به کاهش گازهای گلخانهای از طریق پیشگیری از تولید پسماند، بازیابی مواد و انرژی کمک کند.
یادداشت از : علیرضا صفاری- کارشناس برنامهریزی و توسعه سازمان مدیریت پسماند شهرداری قزوین
انتهای پیام