به گزارش ایسنا، براساس گزارش رسیده، اسماعیلی که در سال ۱۳۸۴ با کتاب «جیبهای بارانیات را بگرد» داستاننویسی را شروع کرده بود، با انتشار دومین اثر خود، «برف و سمفونی ابری» و گرفتن چهار جایزهی ادبی در همان سال سر زبانها افتاد. در آثار بعدی خود «نگهبان» و «همین امشب برگردیم» اسلوب نوشتاری خود را به شیوهی پیشین حفظ کرده است.
در ابتدای جلسه اکبریانی با اشاره به اینکه از نظر محتوایی داستانهای این مجموعه داستانهای توهم و ابهام است و پُر از سؤالهای بیجوابمانده، گفت: «در این داستانها بحران هویت یا فقدان هویت را داریم، قشری که این کتاب آنها را نمایندگی میکند، قشریست فاقد باورها و ارزشها که درعینحال به دنبال تخریب این باورها و ارزشها هم نیست. نمونهی این داستانها در جامعهی ما قشریست که هویت ندارد و درعینحال جامعهستیز هم نیست.»
کامران محمدی با اشاره به تحلیل محتوایی کتاب گفت: «ما در این کتاب با ترسی مواجه هستیم که در روانشناسی به اسم ترس اول شناخته میشود، این ترس، ترس دور شدن از محیط امن است که در هر پنج داستان این مجموعه به شکل ناخودآگاه وجود دارد. این مسئله باعث شده که من اسماعیلی را پیرو وادامهدهندهی سبک غلامحسین ساعدی بدانم، نویسندهای برونگرا که لحن و زبانی بیرونی دارد، و به نظرم اسماعیلی نویسندهایست که ریشه دارد و بومی بودن نوشتههای او باعث شده داستانهای رفتارگرایانه با ویژگیهای فرهنگیخود را بسازد.»
یکی از حاضرین در جلسه در ادامه گفت: «به نظرم روح حاکم بر داستان که در کل داستانها میتوان دید، هراس است که با وجود عوض شدن داستانها و شخصیتها در کل داستان وجود دارد.»
یکی دیگر از حاضرین در جلسه گفت: «اولین عنصری که در کتاب به چشم میآید عنصر ترس است، خواننده در کل داستان منتظر اتفاقیست که بیفتد، خلاقیت در داستانها به وضوح به چشم میخورد و نویسنده به هرچیز نگاه تازهای دارد، تصویرسازیها در داستان به شکل خوبی اتفاق افتاده و فضاسازیها در بیشتر صحنهها غیرمعمول و بدیع بوده. داستانهای اسماعیلی به فرم بینالمللی داستان کوتاه بسیار نزدیک است و برشی از زندگی را روایت میکند.»
اکبریانی در ادامه جلسه گفت: «تنها نقدی که به داستانهای این مجموعه از نظر من وارد است، شخصیتپردازی آن به شیوههای داستانهای مدرن است. یکی از ویژگیهای مهم این مجموعه شخصیتپردازی آن است به صورت خیلی جزیی تا جایی که گاهی خواننده لزوم این شخصیتپردازی را درک نمیکند، و داستان مدرن از ما میخواهد که این شخصیتپردازی صورت بگیرد.»
کامران محمدی با اشاره به اینکه داستانهای اسماعیلی در بین داستاننویسان ادبیات جهان به سبک نوشتاری همینگوی نزدیک است، گفت: «یکی از دلایلی که فکر میکنم اسماعیلی به همینگوی نزدیک است این است که مانند او چیزهایی را در داستان نگفته نگه میدارد، و غیر از آن ویژگی زبانیست که پیمان دارد و آن خودآگاه بودن زبان اوست.زبان برای تعدادی از نویسندهها مثل دوربین در سینماست مثل کارهای احمد محمود. اگر ما زبان سادهای داریم معنیاش این نیست که نویسنده ناآگاه بوده است به زبان. از ویژگیهای پیمان زبان قدرتمند اوست مثل داستانهای برف و سمفونی ابری و برای همین ازپیمان انتظار بازی زبانی نداریم. اما تفاوت برف و سمفونی ابری با همین امشب برگردیم وجود لحظههاییست که در داستانهای برف و سمفونی ابری وجود نداشت. در این اثر نویسنده به ادبیات توجه بیشتری دارد و شخصیتپردازیها در حد تُک زدن وجود دارد.»
یکی دیگر از حاضرین در جلسه در ادامه گفت: «نکتهی غالب در داستانهای اسماعیلی ترس است، که این ترسهمیشه با مرگ همراه بوده، در اکثر داستانها راوی اول شخص است دقیقا بهعکس داستان نگهبان ولی این تغییر راوی تغییری درجهانبینی به وجود نمیآورد و یکدستی داستان را به هم نریخته، در کل داستان با وجود مدرن بودن، المانهای سنتی هم وجود دارد.»
در انتهای جلسه پیمان اسماعیلی درباره چگونه نوشته شدن داستان گفت: «برای هر نویسندهای اتفاق میافتد که به نظرش قسمتهایی از داستان را خیلی خوب نوشته، من در نوشتن این داستانها بیشتر از ترس، اضطراب را مدنظر داشتم یعنی موقعیتهایی برای من مهم بود که شخصیتها در آن مضطرب میشوند و این حضور اضطراب برای من عمیق بود.»
انتهای پیام