نگار استخر در گفتوگو با ایسنا درباره شرایط حق مالکیت عروسکها، با بیان اینکه متاسفانه در ایران حق کپی رایت وجود ندارد، اظهار کرد: نمیدانم وقتی عروسکی طراحی میشود و شکل میگیرد، صاحب اثر تا چه اندازه میتواند ادعا کند که رایت این اثر برای اوست. ماجرای طراحی و ساخت عروسکها هم معمولاً به این صورت است که فردی کاراکتر عروسکی را سفارش میدهد؛ یعنی به عنوان مثال کارگردان، عروسکی میخواهد با ویژگیها، رفتار و صدای مشخصی که این عروسک با آن ویژگیها تعریف شده، توسط فردی طراحی میشود و عروسکسازی هم آن را میسازد. در این شرایط بعد از ساخت عروسک هیچ آییننامه مکتوبی برای ما عروسکیها تعریف نشده که بدانیم این عروسک بعد آن برنامه مشخص، در اختیار چه کسی قرار میگیرد.
او ادامه داد: تاکنون اغلب شرایط به اینگونه بوده است که صداپیشه عروسک با کارگردان یا تهیهکننده به توافقاتی برای نگهداری آن شخصیت عروسکی میرسیدند. گاهی هم ممکن است که صداپیشه عروسک با کارگردان یا تهیهکننده به اختلافاتی بربخورد و در این شرایط اگر عروسک برای صداوسیما باشد، خود سازمان تصمیم میگیرد که این کاراکتر عروسکی در اختیار خود خودشان باشد؛ به این ترتیب فارغ از اینکه تهیهکننده و کارگردان چه کسانی خواهند بود، صداپیشه باید با هر گروهی، کار خود را انجام دهد. در واقع این توافقی است که باید میان سازمان صداوسیما و کارگردان و تهیهکننده صورت بگیرد.
صداپیشه و عروسکگردان «سنجد» در ادامه با بیان اینکه «در حقیقت برای هیچکدام از این شرایط، قانون مکتوبی تعریف نشده است»، یادآور شد: همه ما برای این موضوعات به صورت شفاهی به نتیجه رسیده و گاهی هم پیش آمده که گیر افتادهایم.
استخر با اشاره به درگذشت دنیا فنیزاده (عروسکگردان «کلاهقرمزی») با بیان اینکه کاراکتر «کلاهقرمزی» ماندگار است، افزود: به گونهای که تمام وجود این شخصیت برای بچهها شناخته شده است؛ به عنوان مثال ما میدانیم وقتی«کلاهقرمزی» میترسد چه واکنشی نشان میدهد، وقتی خوشحال است چطور میدود یا وقتی کار بدی انجام داده چطور خودش را پنهان میکند. ممکن است که در آینده عروسکگردانی به جای خانم فنیزاده بیاید، اما واقعاً ممکن است که هیچ کسی در این زمینه به توانایی ایشان نباشد.
او با بیان اینکه «هر عروسکی با صداپیشه و عروسکگردان تعریف میشود»، ادامه داد: در بیشتر مواقع صداپیشه و عروسکگردان جدا از هم هستند، اما روح مشترکی بین این دو شکل میگیرد که باعث میشود همدیگر را پیشبینی کنند و به هم فرصت بدهند که البته این روندی زمانبر است. تعداد دوستان عروسکگردانی که این میزان از هوشیاری و آگاه بودن را نسبت به صداپیشه، موقعیت، مجری و مانیتور داشته باشند، محدود است. به هر حال «کلاهقرمزی» باید دوباره زنده شود و با نظر آقای طهماسب از میان دوستان حرفهایی عروسکگردان، برای دنیا جایگزینی پیدا خواهند شد، ولی امیدواریم آنقدر این تفاوت زیاد نباشد که بیننده متوجه آن شود.
استخر همچنین به عروسک «سنجد» اشاره کرد و گفت: این عروسک بخشی از وجود من است و روح من و او به نوعی به هم گره خورده است. اما به هر حال شخصیتی مثل «سنجد» برای من نیست، بلکه برای سازمان صداوسیما است. سازمان میتواند تصمیم بگیرد که مثلاً دیگر نمیتوانیم «سنجد» را کار کنیم؛ اگر «کلاهقرمزی» از سازمان بیرون رفت، به این خاطر بود که با تهیهکننده به توافق رسیدند که هر آنچه مربوط به «کلاهقرمزی» است، متعلق به تهیهکننده است؛ اما با عروسک «سنجد» نمیتوان این کار را کرد، چون برای سازمان است. صداوسیما میتواند مثلاً تصمیم بگیرد که برای روز جهانی کودک «سنجد» باید روی آنتن باشد، اگر تهیهکننده در آن زمان نباشد، برای برنامه تهیهکننده دیگری میگذارند. در واقع هر کدام از این کاراکترهای عروسکی تعریف مشخص و رابطهای متفاوت با سازمان صداوسیما دارند.
انتهای پیام