شیراز فردا دو میهمان دارد

میان ازدحام اخبار و آفیش‌های خبری و تردید، خبری به خود مشغولم کرد. شیراز فردا و در اولین روزهای زمستان، میهمان دارد. قرار است فضا از عطر قدم شهیدی دیگر از تبار فاطمیون، معطر شود.

بازهم خبر شهادت و آمدن یک شهید، چشمم روی نام و تصویر این جوان شهید قفل کرد، با خود گفتم چقدر آشناست این نام، این چهره و در میان ازدحام حرف‌ها و عکس‌ها، او را یافتم. هم‌رزمی از شهدای مدافع حرم، همانکه وقت تشییع شهید محمدنبی محمدی، عکس دونفره‌شان را خیلی‌ها دیده بودند.

آن‌روز همه دیدند که علی، در مراسم تشییع پیکر همرزم شهیدش، محمدنبی، سنگ تمام گذاشت و حواسش به همه بود و حالا خودش پرواز کرد. ناخواسته با خود زمزمه کردم؛ رفیقان یک به یک رفتند ... .

به‌گزارش ایسنا، شنیدن خبر شهادت و بازگشت پیکرش، مرا از ازدحام روزمره اخبار و آفیش‌هایی که تکرار می‌شوند، کند و به سمت خانه شهید علی حیدری راهی‌ام کرد. شهیدی که به بیستمین بهار زندگی نرسید اما جاودانه شد.

مادر بزرگش گفت: محمدنبی و علی پسرعمه و پسر دایی بودند. محمدنبی از هشت سال قبل شهادتش ساکن ایران بود اما علی حدود 15 ماه به ایران آمده بود و از همان روز اول سرکار می‌رفت. با هم کار می‌کردند.

 نم چشمانش را با گوشه روسری گرفت و ادامه داد: علی یک بار با محمدنبی و  دو نفر از دوستان صمیمی‌شان که همشهری بودند، رفتند سوریه. بار اول سالم برگشتند اما دلشان را همانجا جا گذاشته بودند. دیگر آدم‌هایی نبودند که می‌شناختیم‌شان، خانواده‌هایشان، بعد از اینکه آنها از سوریه بازگشتند فهمید که مقصدشان کجا بوده است.

 دفعه دوم محمدنبی تنها رفت و مرداد ماه همین امسال در حلب شهید شد، اوایل شهریور هم مراسم تشییعش را در شیراز برگزار کردیم و 15 روز قبل از او هم محمدعلی که دوست صمیمی‌ آنها بود، شهید شده بود و در کاشان تشییع شده بود.

نفر سوم هم از چهار دوستی که با هم برای بار اول به سوریه رفته بودند، سید محمدمصطفی، به فاصله کمی بعد از محمدنبی شهید شد. علی تنها مانده بود و آرام و قرار نداشت، هوایی بود، مدام به محمدنبی و سرنوشتش حسرت می‌خورد و بالاخره عازم شد و یک هفته قبل خبر شهادتش را به ما دادند. طاقت دوری رفقایش را نداشت.

خواهر شهید محمدنبی، با ذوق و حسرت عکس‌های آن دو را به ما نشان داد و گفت: محمدنبی 23 سالش بود که شهید شد و بعد از شهادت، علی همه کاره مراسمش بود. او حتی روضه‌خوان مراسم دوستش بود و حالا که او شهید شده است، باور کردیم که دیگر صدای روضه و مداحی علی را نخواهیم شنید.

او عکس‌ها و فیلم‌های محرم امسال را هم نشانمان داد و گفت: این‌ها یادگار علی است از روزهایی که دلش هوایی شده بود و آرام و قرار نداشت. مربوط به محرم امسال و حسینیه جوادیه است.

میانه فیلم، عمه شهید بغضش شکست و به یاد علی‌اکبر حسین(ع) دلی سبک کرد. بی‌تابی عمه برای برادرزاده جوانش، بهانه‌ای شد برای اشک‌های محصور مانده در زندان چشم. گونه همه‌مان خیس بود جز مادربزرگ دنیا دیده که با صبوری یادآوری می‌کرد برای علی اشک نریزید، شاد باشید که او به آرزویش رسید. به راهی رفت که خودش باورش داشت.

عمه شهید علی حیدری، گفت: من ساکن تهران هستم، وقتی محمدنبی شهید شد. من بیمارستان بستری بودم نتوانستم به مراسمش برسم. علی دو ماه بعد از تشییع محمدنبی آمده بود تهران که برود سوریه، اما به هیچ کس نگفته بود. فقط سری به ما زد و رفت. از سوریه تماس گرفت که بهش گفتم بزرگ شده و باید تشکیل خانواده بدهد. خندید و گفت اگر برگشتم خودت برایم خواستگاری کن. شاید می‌دانست که بازگشتش طور دیگری خواهد بود.

همسر برادر شهید محمدنبی هم می‌گوید: تازه خبر آزادی حلب مرهمی شده بود بر داغ شهادت محمدنبی که خبر شهادت علی را برایمان آوردند.

او گفت: پدر و مادر علی ایران نیستند، فقط یک برادر شیراز دارد. خدا داعش را نابود کند که جوانانمان را پرپر کرد. هرچند کورخوانده‌اند و تا مدافعان حرم زنده هستند، به جایی نخواهد رسید. فهیم، پسر عمه‌ی علی هم آلان سوریه است. هجده‌ سالش تازه تمام شده. خبر شهادت علی را به او دادیم که برای تشییع بیاید اما پیام داده که نمی‌گذارم اسلحه این شهدا روی زمین بماند، حاشا که فاطمیون بی‌بی زینب را تنها بگذارند.

خانواده علی مدام از او می‌گویند و خاطراتش، هرچند کوتاه و بریده بریده، آنها از علی نقل می‌کردند که هر کس یک‌بار به سوریه عزیمت کند، دیگر اشتیاقی به ماندن در این دنیا ندارد. غربت بی‌بی زینب امان از دلش خواهد برد.

عمه علی می‌گوید: حال و هوایش را که می‌دیدیم گفتیم تو جوانی، اما می‌گفت باید از حرم بی‌بی دفاع کنیم. این مسئله کوچک و بزرگ و پیرو جوان نمی‌شناسد. او به راهی رفت که می‌دانست مقصدش کجاست. دانسته عازم شد و پرواز برایش آرزویی بود که به آن رسید. فاطمیون غیرت را از پدران و اجدادشان به ارث برده‌اند که سال‌ها در مجاهدت‌های افغانستان حضور داشتند و جان فدا کردند.

در بازگشت راه کج می‌کنم به سمت کوچه باغ‌های دینکان و انتهای قصردشت، حال و هوای زمستان شیراز و روزهایی که هر روزش عطرآگین قدوم شهیدی از گروه شهدای مدافع حرم است. اما این کوچه‌ها به حتم دلتنگ قدم‌های مردانه برادران غیرتمندی است که مسیر شهادت را تداوم بخشیده‌اند.

پیکر مطهر علی حیدری صبح پنجشنبه دوم دی‌ماه، میهمان شیرازی‌ها خواهد بود. او که جانش را فدای دفاع از حریم حرم بی‌بی زینب(س) کرده، قرار است فردا از کنار حرم سیدعلاءالدین حسین(ع)، وداع آخرش را داشته باشد.

به حتم شیرازی‌های میهمان نواز، فردا هم میزبانانی خوب خواهند بود برای مرد جوانی که قرار است روی دستانشان تا گلزار شهدا، تشییع شود.

انتهای پیام

  • چهارشنبه/ ۱ دی ۱۳۹۵ / ۱۴:۳۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 95100100457
  • خبرنگار :