خاطره‌بازی با محمد علوی

از اعتراف به اشتباهات فوتبالی تا آرزوی هدایت تیم‌ ملی

محمد علوی خیلی راحت به اشتباهاتش اعتراف می‌کند؛ به جدایی‌اش از پرسپولیس و نماندنش در فولاد. او همچنین می‌گوید در آینده‌ای نزدیک سرمربی یکی از تیم‌های لیگ برتری یا کمک مربی تیم ملی خواهد شد.

به گزارش ایسنا، سیدمحمد علوی، سال ها پیش، از تیم وحدت آبادان با نظر بگوویچ به فولاد پیوست تا از آن پس سرنوشتش دستخوش تغییراتی شود. او در حالی که تنها چند ماه از حضورش در این تیم می گذشت، رویای حضور در تیم‌ملی را در سر پروراند و اگرچه هم‌تیمی‌هایش رویای او را به تمسخر گرفتند و باور نکردند اما "علوی" در همان چند ماه ابتدایی حضورش در فولاد، موفق به پوشیدن پیراهن تیم‌ملی شد.

او که معتقد است فولاد او را به فوتبال ایران شناساند و دوست داشت با پیراهن تیم محبوبش از دنیای بازی خداحافظی کند، سرانجام مجبور شد با پیراهن تیمی دیگر با مستطیل سبز وداع کند.

علوی که در دو سه سال اخیر و پس از خداحافظی از دنیای بازی در مستطیل سبز، روزگار چندان خوبی نداشته است، اینک راهش را پیدا کرده و می‌خواهد همانطور که در گذشته خودش را به فوتبال ایران تحمیل کرد، در ادامه راه نیز خود را در قامت مربی در یک تیم لیگ برتری ببیند. او حتی رویای مربیگری در تیم‌ملی را نیز در سر دارد.

همراه با سیدمحمد علوی، فوتبالیست خوزستانی که خلی راحت و بی‌آلایش صحبت می کند، به سال ها قبل برگشتیم؛ زمانی که خانواده‌اش به خاطر جنگ تحمیلی راهی کاشان شدند و او نیز در آن جا متولد شد. علوی در گفت‌وگوی تفصیلی با ایسنا، فصل های مختلفی از زندگی فوتبالی‌اش را برای‌مان ورق زد.

* شما اصالتا خرمشهری هستید ولی گویا در کاشان متولد شده‌اید.

بله ما خرمشهری هستیم؛ با توجه به دوران جنگ تحمیلی، خانواده‌ام به کاشان عزیمت می‌کنند و من هم نیز در سال ۱۳۶۰ در همان جا متولد شدم و ارادت خاصی هم به مردم خوب کاشان دارم.

* به سال‌های خیلی دور بر ‌گردیم؛ زمانی که پاهای شما با توپ فوتبال آشنا شد.

من پنج، شش ساله بودم که در همان کاشان، وارد زمین فوتبال شدم. فعالیتم را در این رشته بیشتر مدیون پدرم هستم که من را با خودش به زمین فوتبال می‌برد. پدرم خود یک فوتبالی و دروازه‌بان تیم رستاخیز بود. زمانی که در کاشان بودیم، پدرم تیم عقاب کاشان و جنگ‌زده‌های خوزستان را تشکیل داد.

* چند ساله بودید که دوباره به خرمشهر برگشتید؟

تا ۱۰ سالگی در کاشان بودم ولی بعد دوباره به خرمشهر برگشتیم و از سن ۱۲ سالگی نیز کم‌کم فوتبالم را از محلات خرمشهر شروع کردم. یادم هست وقتی کودک بودم و فوتبال بازی می کردم چندین بار معلمان دبستانم به در خانه ما آمدند و به پدرم گفتند که "محمد آینده خوبی دارد و فوتبالیست‌ خوبی می شود و روی او سرمایه‌گذاری کنید" البته آن موقع پدرم این حرف ها را خیلی جدی نمی گرفت. بعد از آن وارد تیم منتخب خرمشهر شدم و وقتی ۱۳، ۱۴ ساله بودم نیز به عضویت تیم عقاب خرمشهر در آمدم. هر روز علاقه‌ام به فوتبال بیشتر می شد و همین باعث شد که علی رغم سن پایینم، به تیم بزرگسالان پیروزی خرمشهر بپیوندم.

* گویا در مقطعی به دلیل بازی خوب‌تان، نفت آبادان هم خواهان شما شد.

آن زمان مسابقات منتخب خوزستان بود و من همراه با تیم پیروزی خرمشهر در این مسابقات شرکت کردم و یکی از دیدارهای ما در زمین نفت آبادان برگزار شد و همین هم باعث شد که تیم امید نفت آبادان خواهان من شود. بعد هم که زمان رفتنم به خدمت مقدس سربازی رسید و آن موقع می توانستیم سربازی مان را بخریم ولی نفت آبادان حاضر به خرید سربازی من نشد و من هم مجبور شدم این تیم را ترک کنم. البته من خودم سربازی ام را خریدم و بعد هم که تیم امید وحدت آبادان خواهان جذب من شد و شش هفت ماهی هم در خدمت این تیم بودم.

* حضور در تیم وحدت هم که به نوعی سرنوشت فوتبالی شما را تغییر کرد.

وقتی با وحدت بودم، یک بازی با تیم شاهین اهواز داشتیم که وینگو بگوویچ، سرمربی فولادخوزستان نیز از نزدیک نظاره‌گر این مسابقه بود. من نمی دانستم که او این بازی را می بیند ولی یادم هست که خودم را خیلی خوب نشان دادم و از نظر ضربه سر، قدرت و جنگندگی خیلی خوب بودم و او هم خیلی از کار من خوشش آمد و بعد هم که گفته بود "علوی باید به تمرینات فولاد بیاید". پیوستن من به فولاد چند ماهی به خاطر مسائل مالی طول کشید، چرا که مبلغ رضایت نامه‌ام خیلی بالا بود. آقای میرزایی، مدیرعامل باشگاه وحدت که من بسیار مدیون او هستم، آن موقع یعنی سال ۷۹، ۸۰، تقریبا ۳۰ میلیون تومان از فولاد برای دادن رضایت نامه من گرفت. قبل از من هم آقای جلال کاملی‌مفرد با همین مبلغ رضایت نامه، از وحدت به باشگاه فولاد پیوسته بود.

* از حضور در تیم فولاد هم بگویید.

فولاد خیلی خوب بود؛ به هر حال وقتی یک بازیکن از سطح آماتور وارد سطح حرفه‌ای می شود، خیلی سخت است ولی من همان موقع در شش ماه اول حضورم، به هم‌تیمی‌هایم می گفتم که می‌خواهم به تیم‌ملی بروم که البته خیلی ها من را مسخره می کردند و باورم نمی کردند، به ویژه این که دو سه بازی ابتدایی را هم با توجه به این که هنوز در این تیم جا نیفتاده بودم، خیلی بد بازی کردم و همین نیز باعث شد که بیشتر به من بخندند و به من می گفتند فکر می کنی فوتبال الکی است؟!

* شما حتی در فولاد نیمکت نشین هم شدید.

بله، همین عملکردم باعث شد که بگوویچ من را ذخیره بگذارد که خیلی هم به من فشار آمد و با خودم می‌گفتم چرا من که یک بازیکن فیکس بودم اکنون باید یک ذخیره باشم و چرا نمی توانم حقم را بگیرم؟ خلاصه خیلی ناراحت بودم و فشارهای روحی روانی به من وارد شده بود تا این که سکوتم را شکستم و پیش آقای بگوویچ رفتم و به او گفتم "اگر به من اعتقاد نداشتی، من به این تیم نمی‌آمدم". او هم به من گفت "که تو خیلی خوب هستی و اگر این گونه نبود، الان در فولاد نبودی و می دانم که حتما خودت را پیدا می کنی و در اولین بازی که خودت را پیدا کنی، به ترکیب اصلی تیم بر می گردی و سطح تو تیم‌ملی است". این حرف های بگوویچ خیلی به من روحیه داد.

* و بالاخره به ترکیب اصلی فولاد بازگشتید، چه شد که این اتفاق افتاد؟

یک بازی با تیم سپاهان داشتیم که دفاع وسط تیم‌مان هم سه کارته شده بود و به همین دلیل من در ترکیب تیم قرار گرفتم. یادم هست که بسیار عالی هم بازی کردم و همین باعث شد که دوباره بدرخشم و جایم را در ترکیب اصلی تیم پس بگیرم.

* از همین جا هم که به تیم‌ملی امید دعوت شدید.

من پس از چهار پنج ماه حضور در فولاد، به تیم‌ملی امید دعوت شدم که خیلی ها باورشان نشد و می گفتند "علوی چگونه به تیم‌ملی رفت؟" آن موقع مایلی‌کهن، سرمربی تیم‌ملی بود که خیلی به من اعتقاد نداشت و البته من هم تجربه لازم را نداشتم. یادم هست یک روز که آقای سعداوی به تمرین تیم‌ملی امید آمده بود تا مایلی‌کهن را ببیند، مایلی‌کهن به شوخی به سعداوی گفت ‌"آقا نعیم، کمی کمر علوی درد می کند، ‌او را با خودت به اهواز ببر". خلاصه این که من هم به اهواز برگشتم.

* دیگر به تیم‌ملی امید دعوت نشدید؟

من کم کم در حال جا افتادن در تیم فولاد بودم که از آن طرف هم تیم‌ملی امید با مایلی کهن، نتایج ضعیفی گرفت و آقای فرکی جایگزین او شد. فرکی نیز من را به تیم‌ملی دعوت کرد و در اولین دیدار دوستانه‌ای که داشتیم، توانستم مقابل چین با یک ضربه سر، گلزنی کنم و همین هم باعث شد که به تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شوم. این مواردی که تعریف کردم، همگی در یک سال و نیم از حضورم در فولاد اتفاق افتادند. من آرام آرام نیز توانستم در ترکیب اصلی تیم‌ملی بزرگسالان هم جای بگیرم.

* خیلی از دوران بازی در فولاد دور نشویم؛ شما در سال ۷۹ با چه مبلغی به این تیم آمدید؟

من از سال ۷۹ تا ۸۵ در فولاد بودم که در سال اول حضورم با دریافت هفت میلیون تومان به این تیم پیوستم که البته بعد از آن سه میلیون تومان هم به خاطر این که در ترکیب اصلی بودم و در ۸۰ درصد از بازی ها حضور داشتم، ‌دریافت کردم. برای فصل بعد هم با ۲۰ میلیون تومان قرارداد بستم که البته پایان فصل که عنوان سوم لیگ برتر را به دست آوردیم، ۲۰ میلیون تومان هم به خاطر حضورم در ترکیب اصلی تیم، ‌سومی مان و حضورم در تیم‌ملی دریافت کردم.

* همیشه گفته‌اید که دوران خوبی در فولاد داشته اید، واقعا همین طور است؟

آن موقع فولاد روزگار خوبی داشت. من بهترین خاطراتم و روزهای زندگی‌ام را در فولاد گذراندم. فولاد جایی است که پیشرفت کردم و اگر قدر خودم و باشگاهم را می دانستم، مطمئا باید در اروپا هم بازی می‌کردم. این را هم بگویم که مردم خوب خوزستان باعث شدند که این خاطرات خوب برای من رقم بخورند. فولاد بزرگترین خدمت را به من کرد. هر چه دارم را اول مدیون خدا و بعد هم مدیون فولاد هستم. تمام پول‌هایم را از این تیم گرفتم. فولاد من را سر و سامان داد و من را به ایران شناساند. فولاد من را بازیکن بزرگ کرد و اگر به تیم‌ملی دعوت شدم، از طریق این تیم بود. دوران رویایی بازی من، در فولاد بود و در کل دوران نقش بستن شخصیت فوتبالی‌ام از تیم فولاد بود.

* با فولاد در فصل ۸۳- ۸۴ قهرمانی در لیگ برتر را هم تجربه کردید، البته قهرمانی که خیلی به کام فولادی ها خوش نیامد.

بله، ما قهرمان شدیم ولی فولاد فصل بعد، شرایط خوبی نداشت و به لیگ یک سقوط کرد. البته من در فصلی که تیم در آستانه سقوط بود، در نیم‌فصل از آن جدا شدم. در همین فصل، مایلی‌کهن تا نیم‌فصل اول، سرمربی تیم بود که به دلایلی جدا شد و ایناسیو آمد. وقتی این مربی پرتغالی، سرمربی شد، به او رسانده بودند که "علوی با باند آقای مایلی‌کهن است". او هم به من بدبین شده بود و البته در آن برهه شاید خود من هم از نظر فوتبالی ضعیف شده بودم و شاید احساس غرور می کردم. در هر صورت گذشته ها گذشته است و سرانجام من در نیم‌فصل از فولاد جدا شدم.

* پس از جدایی از فولاد به کدام تیم رفتید؟

من نیم‌فصل دوم را در خانه بودم و البته همچنان عضو تیم‌ملی هم بودم. برای فصل بعد هم که قرار بود به پرسپولیس بروم و در همین راستا نیز در تهران با آقای کاشانی ملاقات داشتم ولی یک باره نمی‌دانم چه شد که با تیم پاس قرارداد بستم. آن زمان بگوویچ هم سرمربی پاس بود و اولین سالی بود که پاس از تهران به همدان انتقال پیدا کرده بود. خدا را شکر در پاس فصل خوبی داشتم و به خوبی نیز کار کردم.

* و اما پیوستن شما به پرسپولیس و حضوری که خیلی دوام نداشت.

وقتی از پاس جدا شدم به پرسپولیس رفتم. من تنها یک نیم‌فصل در این تیم بودم که با توجه به مشکلی که با آقای افشین قطبی پیدا کردم، از این تیم جدا شدم و بازهم به تیم پاس برگشتم. آن زمان آن قدر به من فشار آمد که برای جدایی از پرسپولیس، ۱۲۰ تا ‌۱۳۰ میلیون تومان را به این باشگاه بخشیدم.

* چرا نتوانستید با قطبی کار کنید؟

من به خاطر آقای استیلی به پرسپولیس رفتم ولی یک دفعه، مسایلی پیش آمد که استیلی رفت و قطبی آمد و به دلایلی او نیز یک نیم‌فصل من را کنار گذاشت. نحوه برخورد آقای قطبی و این که به من بازی نمی داد، ‌به من فشار وارد کرده بود. من هم دیگر خسته شدم و رضایت نامه ام را برای جدایی گرفتم. البته پس از رفتن من، قطبی نیز از پرسپولیس جدا شد.

در هر صورت زمانی که به پرسپولیس رفتم، بیش از ۴۰ بازی ملی داشتم و تنها کسانی را که جلوتر از خودم می دیدم، ‌باقری و کریمی بودند و برایم سخت بود که با این همه بازی ملی، بازی نکنم. دوران خوبی نبود و اگر چه کوتاه بود ولی به من سخت گذشت. همه چیز دست به دست هم داد تا آن موقع روزهای خوبی نداشته باشم.

* در زمان حضورتان در پرسپولیس، افشین قطبی در مصاحبه‌ای از شما تعریف کرده بود و گفت که" شما را قبول دارد"، اما شما نسبت به این صحبت او واکنش نشان دادید.

بله او از من تعریف کرد ولی در آن مقطع به من برخورد و معتقد بودم که سیاه بازی است. البته بعدها به خاطر این که جواب او را دادم، پشیمان شدم و به نظرم اشتباه کردم. آن زمان غرور من را گرفته بود. به هر حال با وجود اینکه می توانستم در دو سه پست بازی کنم ولی قطبی اعتقادی به من نداشت و من از این موضوع ناراحت بودم. 

* بعد چه شد؟

من باز هم به پاس برگشتم. یادم هست، زمانی که می خواستم از پاس جدا شوم و به پرسپولیس بروم، مرحوم منصور پورحیدری، ‌سرپرست تیم‌مان بود که از جدایی من ناراحت شد. زمانی که پرسپولیس را ترک کردم و راهی پاس شدم، آقای پیروانی، سرمربی وقت پرسپولیس به من گفت که به پرسپولیس برگرد ولی مدیرعامل باشگاه پاس دیگر قبول نکرد. آن زمان اوضاع پاس خیلی خراب بود و خدا را شکر در برهه‌ای این تیم را نجات دادم و مانع از سقوط آن به لیگ یک شدم.

* در پاس هم که ماندگار نبودید.

نه؛ من پس از پاس، دوباره به تیمی که خیلی آن را دوست داشتم یعنی فولاد برگشتم. آن زمان لوکا بوناچیچ سرمربی فولاد بود. یک سال خیلی بد را در این تیم داشتم؛ در همین سال لوکا به خاطر نتایج ضعیف، کنار گذاشته شد و مجید جلالی آمد. فولاد یک بازی با پرسپولیس داشت که من در همین دیدار وقتی خواستم روی پای آقای کریم باقری تکل بزنم، دچار مصدومیتی شدید و پارگی رباط مچ پا شدم و همین باعث شد تا ۱۰ ماه از میادین دور شوم. آن زمان اوضاع فولاد خیلی بد بود و حتی غلامرضا رضایی هم که به امارات رفته بود، به فولاد برگشت. من هم توانستم در چند بازی پایانی فصل، باتوجه به این که لیگ به خاطر بازی های تیم‌ملی طولانی شد، به مسابقات برسم.

* و دوباره از فولاد جدا شدید.

بله، آقای جلالی برای فصل بعد گفت که می خواهم بازیکن جذب کنم ولی اگر شما می خواهید، بمانید. متاسفانه من آن زمان خیلی احساس غرور داشتم و تصمیم گرفتم که از فولاد جدا شوم. به تراکتورسازی رفتم و با آقای کمالوند هم قرارداد داخلی بستم ولی او بعد من را نخواست.

* بعد از آن از فوتبال بیرون ماندید؟

خیر، چون نمی خواستم بیرون بمانم،‌ یک تیم لیگ یکی را برای ادامه فعالیتم انتخاب کردم و البته به نظرم اگر بیرون می ماندم، خیلی بهتر بود. متاسفانه مشاور خوبی نداشتم و در آن برهه، فیروز کریمی، دوست خوبم به من پیشنهاد داد که به تیم گسترش فولاد تبریز بروم و از همین جا بود که برچسب لیگ یک به من زده شد و دیگر هم برداشته نشد (باخنده). بعد از آن هم به تیم های دسته یکی ماشین سازی تبریز و پاس رفتم. با پاس بودم که سال ۹۲ و در سن ۳۲ سالگی از فوتبال خداحافظی کردم و البته بازی خداحافظی هم در کار نبود.

* اگر به قبل برگردیم و شما عضو فولاد باشید، حاضر هستید که به پرسپولیس بروید؟

خیر از فولاد حاضر نیستم. من آن زمان با پاس بودم که به پرسپولیس رفتم و اگر الان هم عضو پاس بودم و از پرسپولیس پیشنهاد داشتم، بله به پرسپولیس می‌رفتم.

* درست است که ۴۶ بار پیراهن تیم‌ملی را به تن کردید؟

به نظر خودم بیشتر است ولی آقای فردوسی‌پور می گوید ۴۶ بار (باخنده).

* درحالی که تا پیش از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان هم با تیم‌ملی بودید اما چه شد که از ترکیب تیم برای این رقابت ها خط خوردید.

زمانی که در نیم‌فصل از فولاد جدا شدم و بعد هم تیم سقوط کرد، کمی اوضاع و احوالم به هم ریخته بود و همین شرایط در خط خوردنم نیز تاثیرگذار بود. در کل دوران حضورم در تیم‌ملی بسیار خوب بود.

* شما بعدها به چندین اشتباه‌تان اعتراف کردید.

بزرگترین اشتباه ما خوزستانی‌ها، روابط عمومی ضعیف و نداشتن مشاور خوب است و همین نیز در فوتبال باعث می شود که فقط به فوتبال خوب مان متکی باشیم، در حالی که این تفکر برخی مواقع جواب نمی دهد، چرا که خیلی مواقع روابط عمومی خوب است که به یک فرد کمک می کند. ما خوزستانی‌ها اگر هم بخواهیم از حق‌مان دفاع کنیم با تنش آن را می‌خواهیم، در صورتی که دیگران به این صورت نیستند و با سیاست پیش می روند و ما خیلی از کارها را چاپلوسی می دانیم. من اکنون هم اعتراف می‌کنم که یکی از اشتباهات دوران بازی‌ام این بود که یک مشاور خوب جهت بالا بردن روابط عمومی‌ام نداشتم و همین اشتباهات هستند که سرنوشت یک فرد را رقم می‌زنند. اگر فردی پسرفت داشته باشد، به واسطه تصمیمات اشتباهش است و همین تصمیمات بود که من را به عقب برگرداند. اشتباه دیگر من این بود که در آن مقطع نباید از پرسپولیس جدا می‌شدم، چرا که با پرسپولیس بیشتر شناخته شدم. اشتباه دیگرم این بود که وقتی آقای جلالی به من گفت که می توانی در فولاد بمانی، نماندم و باید می‌ماندم، چرا که هم تیم شهرم بود و هم این که پول خوبی به دست می آوردم. اشتباه بعدی من این بود که به تراکتورسازی رفتم که آن جا هم متاسفانه فریب خوردم. به هر حال همین تصمیمات اشتباه باعث پسرفت من شدند وگرنه می‌توانستم همانند ایمان مبعلی تا الان هم بازی کنم. من علی‌رغم توانایی که جهت ادامه فوتبالم داشتم، مجبور به کنار گذاشتن آن شدم.

* از پیشنهاد یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی که از الاهلی عربستان هم داشتید، بگویید.

سال ۸۳ همزمان از تیم الاهلی و یک تیم آلمانی پیشنهاد داشتم که البته پیشنهاد تیم الاهلی جدی‌تر بود. مسوولان الاهلی نیز تماس گرفتند و حتی با زبان عربی با من صحبت کردند و گفتند که "ما خواستار تو هستیم و شنیده‌ایم که بازیکن آزاد هستی و اگر به الاهلی بیایی، ما مبلغ یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان به همراه پاداش‌های بسیار خوب به تو می دهیم". آن موقع آقای رضاییان که ان‌شاءالله خوب و سلامت باشد، مدیرعامل باشگاه فولاد بود و یادم هست که وقتی برای صحبت پیش او رفتم، ۲۰۰ میلیون تومان به من داد و من هم وسوسه شدم. به هر حال وقتی آقای رضاییان چک را کشید و من با چشم های خودم این چک را دیدم، گفتم چه کاری است که از تیم فولاد بروم و حیف است که از دوستانم جدا شوم. آن موقع جوان بودم و وابستگی‌هایی هم بود و دلم نمی‌آمد که جدا شوم و درنهایت ماندم.

* به حال برگردیم؛ پرسپولیس تیم سابق‌تان می‌تواند امسال قهرمان لیگ شود؟

صد درصد می تواند قهرمان شود. البته پرچم خوزستانی‌ها بالا است (با خنده). در کل پرسپولیس امسال پتانسیل قهرمانی را دارد.

* باتوجه به این که برانکو قبلا مربی شما بوده است، اکنون که او در ایران است با او ارتباط دارید؟

اتفاقا چند روز پیش بگوویچ را دیدم که به من گفت برانکو را در هتل دیده است و من هم گفتم به دیدن برانکو خواهم رفت. به هر حال او چندین سال مربی من در تیم‌ملی بود.

* نظرتان درباره سه تیم خوزستانی حاضر در لیگ چیست؟

تیم های خوبی داریم ولی مشکل بزرگ ما، مشکل مالی است. برای تیم های خوزستانی یا سرمایه‌گذاری نمی کنند یا این که مربی را دیر به مجموعه تیم اضافه می کنند یا این که اختیارات را از او می گیرند.

* فولاد را چطور می‌بینید؟

امسال سعداوی در فولاد با هیچ، همه چیز ساخته است و من او را خیلی دوست دارم و تجربیات بسیاری از او یاد گرفتم. زمانی که سعداوی هدایت فولاد را قبول کرد، برای گفتن تبریک با او تماس گرفتم. سعداوی حتی به من گفت "اگر فکر می‌کنی، می توانی کمک کنی به فولاد بیا و این جا خانه خودت است". غیر از این هم انتظاری از سعداوی و مسوولان باشگاه نمی رفت. به هر حال ما بچه‌های این تیم هستیم و هر کدام شش هفت سال برای آن زحمت کشیدیم و کاپیتان آن هم بوده ایم و انتظار داریم که حداقل از ما قدردانی شود و به صورتی از ما در تیم استفاده کنند تا تجربیات مان را در اختیارشان بگذاریم.

* شرایط تیم‌ملی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت تیم خیلی خوب است و از نظر ثبات دفاعی، خوب هستیم و کیروش کاری کرده است که اجازه نمی دهد تیمی به ما گل بزند. البته باید در خط حمله و هافبک بهتر شویم. کم‌کم نیز باید دوستان عزیزم مثل تیموریان کنار بروند تا جوان‌ترها بیایند و خودی نشان دهند.

* به نظرتان تیم‌ملی می تواند مسافر جام جهانی شود؟

بله، من ۹۰ درصد احتمال حضور تیم‌ملی در جام جهانی را می دهم.

* از شرایط فعلی تان بگویید؛ مشغول چه‌کاری هستید؟

امسال از یک تیم لیگ دسته سومی برای بازی کردن و مربیگری پیشنهاد داشتم که گفتم نه و نمی خواهم دیگر بازی کنم. سال ۹۲ هم که فوتبال را کنار گذاشتم، باز هم از خود تیم پاس برای فصل بعد به من پیشنهاد داده شد که قبول نکردم، چرا که ۴۰۰، ۵۰۰ میلیون تومان از این باشگاه طلب داشتم که هنوز هم روی هوا است. بعد از این که فوتبال را کنار گذاشتم، در کلاس‌های مربیگری شرکت کردم و در حال حاضر نیز مربی تیم دسته دومی استقلال جنوب هستم. البته سال گذشته هم جسته و گریخته مربیگری می‌کردم.

* شغل دیگری جز فوتبال دارید؟

شغل دیگری ندارم و اکنون در تهران زندگی می‌کنم. من در سه سالی که از فوتبال بیرون بودم، ‌متوجه شدم که کار و زندگی ام، همین فوتبال است و اصلا برای این کار ساخته شده ام و غیر از این شغل هم نمی‌توانم شغل دیگری را انتخاب کنم.

* کمی هم از زندگی غیرورزشی‌تان بگویید.

من سال ۸۶ ازدواج کردم و اکنون دو فرزند پسر دارم. علی ۸ ساله است و امیر هم دو سال و نیم دارد و سعادت هم نداشته ام که فرزند دختر داشته باشم.

* اجازه می دهید علی و امیر هم فوتبال را انتخاب کنند؟

من آن ها را آزاد گذاشته ام و علی هم فوتبال را بر حسب علاقه من، دوست دارد.

* از هم‌تیمی‌های سابق‌تان هم خبر دارید؟

با آقای بداوی، کاملی‌مفرد، لفته حمیدی، بوعذار، میثم سلیمانی و حسین کعبی در ارتباط هستم. با هم‌تیمی‌های سابقم در تیم‌ملی، بیشتر تلفنی ارتباط دارم.

* فکر می کنید تا چه اندازه فوتبال امروز نسبت به دوران شما متفاوت شده است؟

به نظرم درآمدها زیاد شده ولی کیفیت خیلی پایین آمده است و شاهد بازی های خوبی نیستیم.

* سیدمحمد علوی روزهای خوب و بد زیادی داشته است؛ اکنون هدف تان برای آینده چیست؟

دو سه سال اخیر خیلی به من بد گذشت و بسیار ناراحت و خانه نشین شده بودم ولی راهم را پیدا کردم. برای هر فوتبالیستی که در سطح بالا باشد و بعد این رشته را کنار بگذارد، سخت است ولی خدا را شکر، کم‌کم در حال پیدا کردن خودم هستم. قول می دهم همان طور که خودم را به فوتبال ایران تحمیل کردم و ملی پوش شدم، یک روز من را سرمربی یکی از تیم‌های لیگ برتری ببینید. هدف و انگیزه من این است که حتی کمک مربی تیم‌ملی هم شوم. من نیم‌نگاهی به این دو اتفاق دارم.

* و اما سوال پایانی؛ دوست داشتید با پیراهن کدام تیم از فوتبال خداحافظی می‌کردید؟

با پیراهن فولاد.

گفت‌وگو از خبرنگار ایسنا؛ پریسا زنگنه‌منش

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۶ آذر ۱۳۹۵ / ۰۳:۰۰
  • دسته‌بندی: فوتبال، فوتسال
  • کد خبر: 95091508708
  • خبرنگار :